Tuesday, Apr 17, 2018

صفحه نخست » اینکه متوسط سنی فعالان سیاسی خارج از کشور بالای ۵۰ سال است یعنی چه؟ ف. م. سخن

3C6E2148-D054-49C4-9CEF-7A4533AF1A29.jpegاول از همه بگویم که نویسنده ی این مطلب ۶۰ سال سن دارد بنابراین عداوت یا خصومتی با افراد سن و سال دار ندارد.

اما نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که من، فعال سیاسی نیستم و نویسنده ی سیاسی هستم. بنابراین کار خودم را «انقلاب کردن» یا «تشکل و سازمان برای امروز و فردای ایران راه انداختن» نمی دانم.

کاری که من می کنم صرفا «نوشتن» است، آن هم به شکل «فردی». نوشتنی که از یک سو تبهکاری های حکومت اسلامی را نشان می دهد، و از دیگر سو، ضعف های شخصیت ها و تشکل هایی را که با این حکومت مبارزه می کنند اما خبر ندارند که نحوه ی عمل آن ها و ضعف هایی که دارند، باعث ماندگاری بیشتر این حکومت می شود.

آخر مرسوم است که اگر به مخالفان حکومت از گل نازک تر گفته شود، گوینده، به تضعیف مخالفان و تحکیم حکومت متهم شود، در حالی که اگر درست بنگریم، نه «بیان»ِ ضعف های مخالفان حکومت، بلکه «خودِ» این ضعف ها باعث تحکیم حکومت شده و می شود.

به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید

از همین جا می توانیم نتیجه بگیریم چون هیچوقت هیچ نویسنده ی سیاسی جرات نکرده از ضعف های اپوزیسیون سخن بگوید و این ضعف ها را به صراحت به آن ها نشان بدهد، حکومت اسلامی، بستر مناسبی برای رشد و ماندگاری به دست آورده و اپوزیسیون نتوانسته هیچگاه به طور جدی، به حکومت آسیبی وارد کند.

اگر به اپوزیسیون بر نخورد باید گفت که اپوزیسیون هیچگاه در صف اول حرکت های مردمی نبوده و مردم را به حرکت در نیاورده بلکه این مردم بوده اند که همواره حرکت های اعتراضی کرده اند و این اپوزیسیون بوده که دنباله روی حرکت مردم بوده. به عبارتی اپوزیسیون هرگز موجد و منشا حرکت ها اعتراضی مردمی نبوده است.

حال پیش از این که به عادت همیشگیِ اپوزیسیون، که به جای گوش دادن، در صدد پاسخ دادن و توجیه خود بر می آید، وارد بحث و جدل لفظی پیرامون این مساله بشویم، به موضوع اصلی این مطلب یعنی سن و سال بالای فعالان سیاسی خارج از کشور می پردازیم. وقتی می گوییم فعالان سیاسی نه این که هیچ جوانی در میان این فعالان نیست بلکه منظورمان «تعیین کنندگان خط و خطوط» و «شکل دهندگان تشکل ها» ست.

نیازی به اسم بردن هم ندارم چون این موضوع شامل «همه»ی تشکل های اپوزیسیون خارج از کشور می شود.

کسانی که سن و سال بالایی دارند، طبیعتا تجربه ی بیشتری دارند و سرد و گرم چشیده ی روزگارند. این تجربه ها بسیار ارزشمند است. اما با تجربه ی خالی، نمی توان حرکت و جنبش اجتماعی به راه انداخت و یا به آن جهت داد. این کار، نیروی جوان می خواهد. نیروی جوان آن هم نه در سطح سرباز بلکه در سطح شاه و وزیر در صفحه ی شطرنج مبارزات سیاسی.

نمونه های روشنی از همین تاریخ قرن اخیر کشور مان در دست داریم.

حزب توده ایران، زمانی که در سال ۱۳۲۰ تشکیل شد، و قصد و غرض بر اندازانه ای هم نداشت، غیر از سلیمان میرزا اسکندری، بقیه ی بنیانگذاران اش متوسط سنی شان حدود ۳۰ سال بود. این حزب که در دو سه سال مانده به انقلاب، تبدیل شده بود به یک حزب خارج نشینِ «پیر»ِ «جلسه تشکیل ده»ِ «پلنوم برگزار کن»، وقتی بچه های «جوان»ِ «نوید» از داخل ایران به آن ها پیوستند، توانست در آن یکی دو سال، فعالیت موثر رسانه ای علیه حکومت وقت داشته باشد.

سازمان مجاهدین خلق ایران زمانی که در سال ۱۳۴۴ فعالیت اش را آغاز کرد، سن و سال بنیانگذاران اش به این صورت بود:
حنیف نژاد ۲۶ سال
سعید محسن ۲۶ سال
بدیع زادگان ۲۵ سال
احمد رضایی ۲۰ سال...

این سازمان در ادامه ی نهضت آزادی «پیر» و کم تحرک ایجاد شد.

سازمان چریک های فدایی خلق ایران که فعالیت اش را در سال ۱۳۵۰ -در واکنش به فعالیت های بی اثر و بی ثمر حزب توده ی «پیر» شده- آغاز کرد، بنیان گذاران اش چنین سن و سالی داشتند:
احمد زاده ۲۵ سال
پویان ۲۵ سال
صفایی فراهانی ۳۱ سال
حمید اشرف ۲۵ سال...

بله. فعالیت سیاسی موثر، نیاز به نیروی جوان چه در بدنه، چه در راس دارد.

اما چرا در میان سران اپوزیسیون، جوانان را نمی بینیم؟

آیا «پیرها» مانع ورود آن ها به راس هرم مبارزات هستند؟

به اعتقاد من خیر. موضوع دردناکی که می تواند عبرت آموز هم باشد این است که:
جوانان، اصولا، اپوزیسیونِ موجود را قبول ندارند.

جوانان امروز چون امکان دیگری وجود ندارد، تن به اپوزیسیون موجود «نمی دهند».

اپوزیسیون متوجه این موضوع نیست، و چون در عالم سالخوردگی خود زندگی می کند و بیرون از این عالم را نمی بیند -البته تصور می کند که با اینترنت می بیند، در حالی که اینترنت کجا، جامعه ی واقعی کجا!- همچنان جلسه و کنگره و نشست تشکیل می دهد و بر همان دری که ۴۰ سال است کوبیده می کوبد و باز تعجب می کند که چرا کسی این در را باز نمی کند! :)

حال اگر کسی بیاید و جوانان را متهم کند که کم کارند و علاقه به سیاست جدی و تشکل ندارند و جوانانی مثل حنیف نژاد و حمید اشرف دیگر یافت نمی شوند، باید گفت که شما ندیده ای که چنین اتهام سخیفی می زنی.

شما اگر در سال ۸۸ دو راهپیمایی بزرگ و شگفت انگیزی که جوانان سازمان دادند و تن حکومت را لرزاندند می دیدی و در آن ها حضور می یافتی هرگز چنین حرفی بر زبان نمی راندی.

حال این شما آقایان و خانمهای محترم سالخورده، این تشکل ها و نشست های شما، این هم جوانانی که مثل کوه آتشفشان جوشان و خروشان، در انتظار لحظه ی مناسب برای انفجارند. قطعا شما، عامل این جوشش و غلیان نیستید و قدرت هدایت انفجار جامعه را هم ندارید و اگر به همین ترتیبی که الان پیش می روید پیش بروید بعد از این هم نخواهید داشت.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy