یار آمده، یار آمده، هنگام افطار آمده
با پوشش اسلامی و پنهان ز اغیار آمده
آورده است از بهر من، نوشیدنی و خوردنی
با دست خالی در زده، اما چه پر بار آمده!
با طبع تند و آتشین، لج کرده با احکام دین
سرمست و داغ و کامجو، با جان تبدار آمده
از منکراتی برحذر، از سختگیریها پکر
اکنون برای انتقام از گشت انصار آمده
از بند سنّت رسته او، از عقد، بیرون جسته او
بر خطبه خوانده فاتحه، از صیغه بیزار آمده
با طنز و شوخی یار من، سر میکند آزار من
یعنی چه بنشستی طرف، یار آمده یار آمده
گوید که اسلام عزیز، دندان میلم کرده تیز
گازت چنان گیرم که خود، گوئی سگ هار آمده
گوید بشو درگیر من، فرض است جنگ تن به تن
اسلام باشد در خطر، هنگام پیکار آمده
مرد مسلمانی اگر، برخیز و همچون شیر نر
شمشیر حضرت را بکٍش، یک تن ز کفار آمده
یا اینکه با من یار شو، در حلقۀ کفار شو
حالا که بینی کافری، مشتاق دیدار آمده
تو زانی و من زانیه، از کف مده یک ثانیه
اکنون که آزاده زنی، از تو طلبکار آمده!
گیرد ز من حق سخن، گوید که برکن پیرهن
بسپار خود را دست من، َ «هند جگرخوار*» آمده
گوید که در ماه عزا، بدجور میچسبد غذا
وین میهمان روزه دار، از بهر افطار آمده!
----------------------------------------
*هند، دختر عتبه - زنی آزاده در صدر اسلام که از او در زمرۀ زنان بدنام اسلام یاد میکنند!
---------------------
لندن - ۷ رمضان - اول خرداد ۹۷