رنج بزرگ ما، بازی خوردن های ما ست. در طول تاریخ، بسیاری از شخصیت ها و سازمان های سیاسی، ملت ما را بازی داده اند. با فریب و دودوزه بازی، حتی می توان جایگاه رهبری یک کشور را به دست آورد، مثل کاری که خمینی کرد. خمینی، پیش از قدرت گرفتن اش، هم دروغ های بی شمار گفت، هم در پاره ای از مسائل اساسی سکوت کرد، و مردم ایران را به خبیثانه ترین شکل ممکن فریب داد.
اما دیری نگذشت که دندان های گرگ، از پشت شنلِ قرمز بیرون زد، و مردم آزاده و دسته های سیاسی، تا سال ۱۳۶۱، از او روی گرداندند. خمینی و خمینی چی ها بر مسند ماندند، و برای بر مسند ماندنشان، جنایت ها کردند. آن ها اعتبار شان روز به روز تقلیل یافت تا به بی اعتباری کامل رسیدند به گونه ای که مردم، حرف راست آن ها را هم باور نمی کنند.
خلاصه ی کلام این که با سکوت و فریبکاری نمی توان مدت زیادی مردم را «بازی داد».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در دو سه هفته ی گذشته، رویدادهایی را شاهد بودیم که در آن ها تجزیه طلبان و دشمنان تمامیت ارضی ایران نقش داشتند.
سخنان ضد و نقیضی از طرف اینان مطرح شد که جای تامل داشت. مصطفی هجری مسوول اجرایی حزب دمکرات کردستان ایران و عبدالله مهتدی دبیرکل حزب کومله زحمتکشان کردستان ایران، که همواره در برنامه ی آقای دکتر نوری زاده حضور می یافتند و مورد احترام ایشان بودند، و آقای دکتر، با صداقت تمام، آن ها را کسانی که خواهان ایران یکپارچه هستند معرفی می کرد، به نحوی عجیب، اطلاعیه ای صادر کردند که در آن مطالبی که در جلسه ی چهار نفره با حضور رضا پهلوی و دکتر نوری زاده و این دو تن بیان شده بود تکذیب کردند و گفته های دکتر نوری زاده را «سخنان دور از حقیقت» و «کاملا ساختگی و به دور از واقعیت» خواندند.
با این مساله و اظهارات رد و بدل شده کاری ندارم ولی بعد از مشاهده ی این رویداد و خواندن چند مطلب در سایت حزب دمکرات کردستان ایران، بد ندیدم این سوال ساده را از آقایان هجری و مهتدی بپرسم که:
«آیا شما خود را ایرانی می دانید و در آینده هم خواهان باقی ماندن در چهارچوب ایرانِ یکپارچه هستید یا خیر؟»
این سوال در گذشته بار ها و بارها، و به شیوه های گوناگون مطرح شده، ولی ما هرگز یک جواب سر راست از آقایان نشنیده ایم. موضوع خودگردانی و فدرالیسم و مسائل اتنیکی و زبان مادری به کنار، جواب این سوال ساده چیست و آقایان چرا هر بار که این سوال سر راست مطرح می شود، با مانورهای کلامی، از پاسخ مستقیم به آن سر باز می زنند؟
این که نام ایران به دنبال نام این احزاب آمده، خود نوعی دودوزه بازی است و ربطی به ایرانی دانستن این احزاب ندارد. ایران، از آن رو به نام این احزاب الحاق شده که فرقش با مثلا حزب دمکرات کردستان عراق مشخص شود.
دانستن حقیقت، حق مردم ایران است. شجاعت کردها که مثال زدنی ست، باید در بیان صریح حقیقت نیز متجلی شود. ما باید بدانیم با چه کسانی و با چه افرادی در سپهر سیاسی ایران رو به رو هستیم. امیدوارم این سوال مثل خیلی از سوال های ما، بی جواب نماند.