Friday, Jan 18, 2019

صفحه نخست » وقتی جواد خیابانی، اشتباه یقه می گیرد و برای مردم ایران سینه چاک می دهد!؛ ف. م. سخن

570B16DA-54A1-450E-8D98-582734C304F0.jpegالبته واضح و بدیهی ست که ما ایرانیان، در دوران دبستان و دبیرستان و دانشگاه، زبان انگلیسی آموزیده ایم و با فراگرفتن دیز ایز اِ دور و مای نیم ایز فلان دریچه ی گَل و گشادی به سمت فرهنگ جهانی گشوده ایم.

من فیلم، از انگلیسی حرف زدن افتضاح خودم ندارم ولی چون استاد جواد خیابانی دائم جلوی دوربین است، از ایشان فیلمی موقع انگلیسی حرف زدن در اختیار دارم که درست وضعیت انگلیسی حرف زدن مرا نشان می دهد:

حالا لابد پیش خودتان فکر می کنید که می خواهیم در باره ی نقش زبان انگلیسی در روابط فوتبالی و از این جور چیزها حرف بزنیم ولی نه. می خواهیم در باره ی پیش آمدن برخی اشتباهات موقع انگلیسی حرف زدن و انگلیسی گوش دادن سخن بگوییم که ممکن است حتی روابط میان انسان ها و کشورها را تیره و تار کند برای همین مترجمین مخصوصی برای این کار تعلیم می بینند تا حرف اهل تخصص را آن طور که هست برای طرف مقابل ترجمه کنند.

جناب کارلوس کیروش، که من یادم هست وقتی برای اولین بار به ایران آمد، چه شوق و ذوقی داشت که وارد سرزمین کوروش کبیر شده، چون نام خودش هم که کیروش باشد همان کوروش خودمان است، و برای تاکید بر این موضوع و افتخار آفرینی برای ما و خودش دو سه بار به شکل خیلی غلیظ گفت که اسم من «کیروش» است و خبرنگاران خیلی تلاش کردند تا جلوی خودشان را بگیرند و پقی نزنند زیر خنده، باری همین ایشان، بعد از سال ها تلاش برای تیم ملی، و عبور دادن این تیم از سد تیم های قَدَر جام جهانی و غیره، اکنون متناسب با اخلاق «ایرونی» ما، وقت بیرون کردنِ با خواری و خفت اش رسیده، و به همین خاطر از چپ و راست و بالا و پایین به او حمله می شود.

ایشان اخیرا یک غلطی کرد و به زبان انگلیسی خواست توضیح دهد که عده ای در تیم ملی هستند که شام ناهار درست حسابی نمی خورند ولی مسوولان تیم ملی با فرست کلاس به این جا و آن جا سفر می کنند و مثلا خواست خیر سرش از ضعف ها بگوید و به نفع تیم ملی کار کند.

آقا نمی دانم چه شد که ناگهان استاد جواد خیابانی، آن هم درست چند روز مانده به حساس ترین بازی های تیم ملی در جام ملت ها، به جوش و خروش آمد که آهای مردم ایران! آهای مسوولان ج.ا.ا.! آهای فوتبالیست ها! این آقا، یعنی کیروش، آمده گفته که مردم ایران نان ندارند بخورند!

البته واضح و بدیهی ست که ما ایرانیان، در دوران دبستان و دبیرستان و دانشگاه، زبان انگلیسی آموزیده ایم و با فراگرفتن دیز ایز اِ دور و مای نیم ایز فلان دریچه ی گَل و گشادی به سمت فرهنگ جهانی گشوده ایم.

من فیلم، از انگلیسی حرف زدن افتضاح خودم ندارم ولی چون استاد جواد خیابانی دائم جلوی دوربین است، از ایشان فیلمی موقع انگلیسی حرف زدن در اختیار دارم که درست وضعیت انگلیسی حرف زدن مرا نشان می دهد:

حالا لابد پیش خودتان فکر می کنید که می خواهیم در باره ی نقش زبان انگلیسی در روابط فوتبالی و از این جور چیزها حرف بزنیم ولی نه. می خواهیم در باره ی پیش آمدن برخی اشتباهات موقع انگلیسی حرف زدن و انگلیسی گوش دادن سخن بگوییم که ممکن است حتی روابط میان انسان ها و کشورها را تیره و تار کند برای همین مترجمین مخصوصی برای این کار تعلیم می بینند تا حرف اهل تخصص را آن طور که هست برای طرف مقابل ترجمه کنند.

جناب کارلوس کیروش، که من یادم هست وقتی برای اولین بار به ایران آمد، چه شوق و ذوقی داشت که وارد سرزمین کوروش کبیر شده، چون نام خودش هم که کیروش باشد همان کوروش خودمان است، و برای تاکید بر این موضوع و افتخار آفرینی برای ما و خودش دو سه بار به شکل خیلی غلیظ گفت که اسم من «کیروش» است و خبرنگاران خیلی تلاش کردند تا جلوی خودشان را بگیرند و پقی نزنند زیر خنده، باری همین ایشان، بعد از سال ها تلاش برای تیم ملی، و عبور دادن این تیم از سد تیم های قَدَر جام جهانی و غیره، اکنون متناسب با اخلاق «ایرونی» ما، وقت بیرون کردنِ با خواری و خفت اش رسیده، و به همین خاطر از چپ و راست و بالا و پایین به او حمله می شود.

ایشان اخیرا یک غلطی کرد و به زبان انگلیسی خواست توضیح دهد که عده ای در تیم ملی هستند که شام ناهار درست حسابی نمی خورند ولی مسوولان تیم ملی با فرست کلاس به این جا و آن جا سفر می کنند و مثلا خواست خیر سرش از ضعف ها بگوید و به نفع تیم ملی کار کند.

آقا نمی دانم چه شد که ناگهان استاد جواد خیابانی، آن هم درست چند روز مانده به حساس ترین بازی های تیم ملی در جام ملت ها، به جوش و خروش آمد که آهای مردم ایران! آهای مسوولان ج.ا.ا.! آهای فوتبالیست ها! این آقا، یعنی کیروش، آمده گفته که مردم ایران نان ندارند بخورند!

جناب کیروش تو مربی فوتبالی به فوتبال ات برس، چیکار داری به نان مردم! مردم ما نجیب اند و نان شان را با دیگران قسمت می کنند! مردم ما در جنگ هشت ساله چنین و چنان کردند! تو رییس ما نیستی، رییس تیم هستی!...

خلاصه! آقا خیابانی، خِر کیروش را گرفت و حالا مگر ول می کند. هر چه هم جلالی به او می گوید الان وقت این حرفا نیست؛ بذار مسابقات تموم شه بعدا حرف بزنیم، ول کن نبود که نبود!

بعد بغض عجیبی گلوی ایشان را گرفت و چشمان اش پر از اشک شد و جیگرش برای مردم نجیبِ نون تقسیم کنِ ایران سوخت و این راز را افشا کرد که کیروش، برای شیش ماه، مبلغ نهصد هزار دلار مزد گرفته و برای هر برد هم شیش هزار دلار می گیرد و برای هر صعود هشت هزار دلار می گیرد و به این ترتیب خواست جیگر مردم نجیب ما را آتش بزند!

البته کیروش وظیفه دارد که پول از ما نگیرد و همین جوری در راه خدا و کوروش کبیر برای ما کار کند، ولی حالا که پول می گیرد، حق حرف زدن ندارد و بهتر است زیپ دهان اش را بکشد!

حالا کاش چیزی که در دهان کیروش گذاشتند راست می بود، و او واقعا این حرف را زده بود. بدبخت از تیم ملی سخن گفته بود ولی مترجم جوان، افراد تیم را، مردم ایران ترجمه کرده بود و باعث این جیغ و داد و اشک و آه هندی شده بود.

لابد فکر می کنید می خواهم بگویم که خیابانی به خاطر این خطای فاحش برود از کیروش عذر بخواهد.

ابدا! مبادا این کار را بکنی جواد! ما ملت نجیب ایرون، نباس از هیچی مون کوتاه بیایم! حالا بگی اشتب کردم، ممکن است یارو به خودش بگیرد و فردا در مورد رهبر انقلاب هم حرف بزند! بنابر این به قول ترک ها، یه سنگ از زیر، یه سنگ از رو بذار روی این جنازه ی پرتقالی، و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده! آفرین جواد!




Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy