ایران وایر - شیما شهرابی - تصویر «روحالله زم» روی «اسکایپ» است. او متن خبر را روخوانی میکند تا طرف مقابلش آن را تایید کند.
این یکی از سکانسهای مستند «ایستگاه پایانی دروغ» است؛ مستندی که توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ساخته شده و در دو بخش از سیمای جمهوری اسلامی پخش شده است.
این مستند که با آیه «وَمَكَروا وَمَكَرَاللَّهُ وَاللَّهُ خَيرُالماكِرينَ» آغاز میشود، از نفوذ وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در میان منابع اطلاعرسانی سایت «آمدنیوز» خبر میدهد.
آمدنیوز یک شبکه خبری پرمخاطب در بین ایرانیان است. موسس این شبکه، روحالله زم، فرزند «محمدعلی زم»، رییس سابق «حوزه هنری» است. روحالله زم مدعی است از طریق منابعی به اخبار سری نظام و جزییات این خبرها دسترسی دارد. اما مستند ایستگاه پایانی دروغ نشان میدهد که وزارت اطلاعات با دستگیری یکی از کسانی که با آمدنیوز همکاری میکرده، برای روحالله زم دام اطلاعاتی پهن کرده است.
راوی این مستند میگوید فردی ۳۸ ساله که مدتها تحت رصد نیروهای امنیتی بوده است، با تدبیر مسوولان امنیتی، در مسیر جدیدی هدایت میشود. در این مستند نشان داده میشود علاوه بر این که صحبتهای فرد مذکور با روحالله زم از طریق چتهای تصویری فیلمبرداری میشدهاند، وزارت اطلاعات به سناریوسازی خبرهای جعلی و دروغ میپرداخته و خبرها از طریق این فرد به روحالله زم داده میشده و بعد در کانال خبری آمدنیوز منتشر میشدهاند.
یکی از این خبرها که در مستند ایستگاه پایانی دروغ روی آن مانور زیادی داده میشود، خبر «پروژه کوروش۲» است که اولین بار در کانال تلگرام آمدنیوز منتشر شد. در این خبر آمده بود که یکی از عناصر اپوزیسیون به زودی به اسراییل سفر میکند، خودش را کوروش دوم معرفی خواهد کرد و بعد عملیات گسترده داخلی و خارجی برای بازگشت او به ایران آغاز میشود. در این خبر جعلی نوشته شده بود که عملیات کوروش۲ کلید فتح تهران است.
روحالله زم در گفتوگو با «ایرانوایر» تاکید میکند که از نقشه وزارت اطلاعات برای خودش مطلع بوده و او هم از پشت صحنه مکالماتش با فردی که در مستند نشان داده میشود، فیلم گرفته است. پس از پخش این مستند، کانال آمدنیوز چند تکه از فیلم چت روحالله زم با همان فرد را منتشر کرد. این بار دوربین جابهجا شده بود و مکالمه آنها را از خانه روحالله زم به تصویر میکشید. در یکی از ویدیوهای منتشر شده، فرد مذکور در حال آوازخوانی، رقص و تریاک کشیدن است. با روحالله زم درباره این مستند گفتوگو کردهایم.
شما ادعا کردید که از ساخت این مستند اطلاع داشتید، چهطور از این موضوع اطلاع پیدا کردید؟
- من از سه ماه قبل مطلع بودم که دارد چنین مستندی دربارهام ساخته میشود. در یکی از برنامههای آخر هفته هم اعلام کردم. یکی دیگر از منابع خبری ما که در استرالیا کنار «اسحاق قالیباف» و آقای «خاوری» بود که از کانادا به استرالیا سفر کرده بود و از آنجا به ما خبر میرساند، به من اطلاع داد که این منبع به دست عوامل «صادق آملی لاریجانی» افتاده است. متوجه شدیم که برای ما طرح بدل زدهاند و وزارت اطلاعات لوکیشن خانه او را در یکی از خانههای امن خود بازسازی کرده است. این بود که ما هم شروع به فیلمبرداری کردیم. بالغ بر۳۰۰ ساعت فیلم و۵۰۰ ساعت صدا داریم و قرار است مستند خودمان را بسازیم. در چند روز آینده هم از چهره و منبع اطلاعاتی خودمان که کمک زیادی به ما کرد، رونمایی و تشکر میکنیم. الان آقایان خیلی حالشان بد است چون متوجه شدهاند کسی که به ما اطلاعات میداده، تا چه حد به آنها نزدیک بوده است.
علیرضا که در فیلم نشان داده میشود، چه کسی است و دقیقا از کی با شما ارتباط داشت؟
- اسم ایشان «علیرضا عباسپور رشکی» است که از مدیران ارشد و بسیار معتمد وزارت اطلاعات بود. او مثلا از طرف وزارت اطلاعات یک دفعه به بازار میرفت و چند میلیون یورو پول تزریق میکرد تا قیمت ارز را پایین بکشد. علیرضا از دو سال پیش با ما ارتباط داشت. خبرهایش هم درست بودند. ما با منابع دیگر چک میکردیم اما سر یک پرونده دیگر، کارش به حفاظت وزارت اطلاعات میافتد و یک هفته بازداشت میشود. همانوقت همسرش به من پیام داد که به علیرضا زنگ نزن، دستگیر شده است. وقتی آزاد شد، به من گفت من موبایلم را انداختم زیر صندلی و نگذاشتم بفهمند که با تو در ارتباطم. اما دروغ میگفت. از همان روز فهمیده و این سناریو را ساخته بودند. اما من آن موقع متوجه نشدم دروغ میگوید.
چند وقت بعد متوجه شدید؟
- من یکی دو هفتهای نمیدانستم موضوع چیست اما بعد از آن، همانطور که گفتم، از طریق منبع دیگرمان در استرالیا متوجه شدم موضوع چیست.
پس چرا همانوقت ارتباط خود را قطع نکردید؟
- ما میخواستیم وزارت اطلاعات نفهمد که میدانیم چنین سناریویی را دارند. بنابراین مجبور شدیم با طرحشان بیایم جلو. البته من تمام مستندات این مستند را دارم. در واقع آنها از آن طرف مکالمات و چتها را ضبط میکردند، من هم داشتم از این طرف کامل ضبط میکردم.
اگر میدانستید دام است، چرا خبرهایشان را هم پوشش دادید؟
- تنها خبری که از اینها کار کردیم، پروژه کوروش۲ بود که با اطلاع خودم کار شد. من وانمود کردم که فریب خوردم وگرنه قبل از آن با آقای «فخرآور» صحبت کرده بودم. او میدانست این پروژه دروغ است. من هم تایید کرده بودم. منتها ما وسط پروژه بودیم و باید کار را آن طور که میخواستیم، تمام میکردیم. حالا شما در روزهای آینده نتیجه کار ما را میبینید.
مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
موضوع کویرها هم بود.
- خبربسته شدن کویرها را یک ماه قبل از آزمایش موشک ماهوارهبر به ما داد. بعدش ما فهمیدیم این همان فنآوری بوده که جمهوری اسلامی با چین و روسیه انجام داده و یک میلیون دلار هزینه کرده است و این موشکها از آن دو کویر شلیک شدهاند. جمهوری اسلامی مانور داد که خبر دروغ بوده اما خبر دروغ نبود.
کارهای دیگری هم که میگفتند، میکردید؟ مثلا در روز معینی لباس صورتی میپوشیدید و شمع روشن میکردید؟
- اینها طرح فریب خودمان بود. ما اتاق فکر داشتیم. فکر میکردیم به اینها چه بگوییم؛ مثلا میدانستیم این منبع به صادق لاریجانی و تیم قالیباف وصل است و صادق لاریجانی خودش اهل جادو جنبل است. از جادو جنبل و این چیزها حرف میزدیم. یکسری اطلاعات فیک هم به آنها میدادیم که آنها به صادق لاریجانی منتقل کنند. این اطلاعات را میدادیم تا در داخل تحلیل اشتباه اطلاعات داشته باشیم؛ مثلا توی قسمت دوم فیلمی که دیشب نشان دادند، درباره «شورای هماهنگی رسانههای مردمی و مبارز»، اسم افرادی را آوردم که اصلا در این شورا نیستند. برای نمونه، گفتیم «مسیح علینژاد» در این شورا است، «حسن اعتمادی» در این شورا است و... میدانستیم داریم چه اطلاعاتی به سیستم امنیتی ایران میدهیم. این طرح انحراف خودمان بوده است. یکسری کارها را هم انجام میدادیم که آنها متوجه نشوند ما میدانیم دارند مستند میسازند.
شما که میدانستید، چرا قبل از انتشار فیلم از صداوسیما پیشدستی نکردید و حرفی نزدید؟
- میخواستیم اول فیلم آنها پخش شود و بدانیم چه چیزهایی دستشان است، بعد ما فیلم خودمان را پخش کنیم؛ مثل همین فیلمی که دیروز گذاشتیم و مامور اطلاعاتشان را در حال تریاککشی نشان میدهد. امروز صبح که ما فیلم را پخش کردیم، ظهر فیلم را رساندهاند بیت رهبری و دستور توقف سریال را گرفتهاند. چون این مستند دو قسمتی نبوده، یک سریال ۱۰قسمتی بوده است. امروز دستور توقف پخش را گرفتهاند.۱۳، ۱۴ زندانی در این سریال مستند اعتراف اجباری داشتهاند. قرار بوده آقای «فلاحتی» را به «سیآیای» وصل کنند و نشان دهند من از طریق آقای فلاحتی به سیا وصل شدهام. میخواستند «هنگامه شهیدی»، «زینب کریمیان»، «مهسا رجعتی»، شوهر خواهر خودم که ماهها در زندان بود و لیست بلند بالایی از زندانیانی که برای همکاری با آمدنیوز گرفته بودند، اعتراف اجباری کنند که ما آنها را به سیآیای وصل کردهایم و به آنها پول میدهیم. اما رهبری کار را متوقف کرد. بالغ بر ۱۰ مقام ارشد وقتی فیلم ما منتشر شده، گفتهاند این چه کاری بوده که مامور وزارت اطلاعات را در حال تریاککشی نشان میدهد؟ گفتهاند وزارت اطلاعات در یک زمان خیلی بد، با یک سناریوی خیلی بد، روحالله زم را این طور نشان داده که چه قدر گنده است و چه قدر دارد از او محافظت میشود و... خودشان فهمیدند که این پروژه به نفع جمهوری اسلامی نبوده و از پخش مابقی قسمتها گذشتهاند.
شما که همه اینها را میدانستید، چرا صحبت با پدرتان یا مادر همسرتان را جلوی دوربین آنها آوردید؟
- آنها برای همان گپ یکی دو هفتهای بود که هنوز نمیدانستم چه برنامهای دارند. ضمن این که همه آنها را ناقص و بریده صداگذاری و منتشر کردهاند؛ مثلا جایی که من میگویم آقای پهلوی بخشدار میشود، اشارهای است به مکالمه قبلی با پدرم. من گفته بودم آقای پهلوی دنبال پادشاهی نیست، میخواهد خدمت کند؛ حتی اگر به او بخشداری بدهند. این قسمت را پخش نکردهاند.
برای پدرتان مشکلی ایجاد نشده؟
- پدرم در این چند وقت اخیر فشار زیادی تحمل کرده است. پنج تا از خواهر و برادرهای من پرونده باز دارند و هرکدام هفت، هشت ماه در بند حفاظت اطلاعات قوه قضاییه زندانی بودهاند. فقط به خاطر این که به من فشار بیاورند تا آمدنیوز را تعطیل کنم. پدرم در این مدت چند بار سکته کرده است. نمیدانم بعد از پخش این مستند چه شود، چون دیدم افسران جنگ نرم و کانال سپاه دارند فشار میآورند که به خاطر این که در فیلم نگران ریزش مخاطبان آمدنیوز بوده، باید بازداشت شود.
راستی در این مستند شما را «نیما زم» معرفی کردند، اسم شما واقعا نیما است؟
- نه! اسم من روحالله است اما بعضی از دوستان خیلی خیلی نزدیکم که روحالله در زبانشان نمیچرخد، من را نیما صدا میکنند. احتمالا یکی از آنها را که گرفتهاند، از دهانش در رفته است. شنیدهام دفتر رهبری تاکید کرده به خاطر این که اسمش شبیه اسم امام است و ما نمیخواهیم اسم امام لکهدار شود، با همان اسم نیما از او نام ببرید.
زمانی که میخواستم با شما تماس بگیرم، نگران بودم که علیرضا تلفن شما را جواب دهد!
- نه، نگران نباشید. یک ساعت قبل از پخش این مستند، همسر علیرضا به من پیغام داد که او را را بردهاند زندان. گفتهاند چند وقت باید زندان باشد. اول به دلیل این که ممکن است مردم در خیابان او را بزنند، دوم این که ممکن است فرار کند و برود خارج اعلام پناهندگی کند و پشت صحنه این مستند را افشا کند.
رئیسی به ریاست قوه قضائیه منصوب شد