این قول "...که به هیچ حزب و سازمان و دستۀ سیاسی وابسته نیستیم"، دروصفِ انواع تشکلهای مستقل، وصنفی و دموکراتیک کی وکجا به درستی و راستی به کار خواهد آمد، و کی و کجا کردارقول دهندگان صحت گفته و ادعا را تائید خواهد کرد؟.
تاریخ سیاسی میهنمان درهمین یک صد ساله اخیربه ندرت شاهد تحقق این قول و ادعا بوده است. یکی از کج اندیشیها و کژکرداریهای غیردموکراتیک حکومتها، حزبها، تشکلها ومحفلهای سیاسیِ درایران، درسوء استفاده ازاین " قول" و درنوع نگاه و برخورد آنها به تشکلهای مستقل صنفی و دموکراتیکِ فرهنگی وعلمی رُخ نموده است. این مجموعه تلاش کرده و میکند تا تشکلهای مستقل فرهنگی و علمی را به شیوههای مختلف از جمله نفوذ با برنامه درآن تشکلها، آنها را به زائده سیاسی وایدئولوژیک حکومتی و حزبی تبدیل کند، عملی که درخوش خیالانه ترین حالت نشان ازعدم شناختِ کافی ازساختِ جامعه مدنی و دمکراتیک دارد. سامان دهیِ تشکلهای دست سازحکومتی و حزبی، ومستقل وغیر سیاسی و غیرایدئولوژیک جلوه دادن و جازدن آنها به عنوان تشکل یا جمعی غیر وابسته نیزآن سوی سکۀ تلاش برای زائده و وابسته کردن تشکلهای مستقل است.
این نمونهها مشتی ازخروارهستند:
جمعیت فرهنگ رشت " پوششی برای کارهای سیاسی اعضای " حزب کمونیست ایران" شد. تشکل فرهنگی " سازمان پرورش افکار" در زمان رضا شاه شعار" چه فرمان یزدان چه فرمان شاه" سر لوحه تلاشهای باصطلاح" فرهنگی"اش بود. حزب توده ایران و قوام بر آن بودند" نخستین گنکره نویسندگان ایران " (تیر ماه ۱۳۲۵) را هرکدام به نام خود ثبت و ضبط کنند. انجمن قلم ایران ونیزتلاش و تدارک برای برگزاری" کنگره جهانی شاعران و نویسندگان " در سال ۱۳۴۶ توشیح تبلیغاتی فرهنگ دوستی و فرهنگ پروری دربار، به ویژه فرح دیبا و مشاوران فرهنگی ایشان را برخود داشت. کانون نویسندگان ایران، یکی از مطرح ترین و فعال ترین تشکلهای روشنفکری، و صنفی و دموکراتیک، پنج دهه بخش اعظمِ انرژیاش صرف جدال و مقاومت در این راستا شد که حزب توده ایران، سازمان چریکهای فدایی خلق و... ازاین تشکل مستقل و دموکراتیک بهره برداری حزبی و سازمانی نکنند. نتیجه آن شد که حزب توده ایران سرانجام تشکل فرهنگی و هنری دست سازش" شورای نویسندگان وهنرمندان ایران" را راه اندازی کرد. حزب الهیها به سال ۱۳۷۸" انجمن قلم ایران" را با هدف " دفاع از آزادی بیان و اندیشه درچارچوب اسلام و... " راه انداختند وبا ادعای اینکه یک تشکل مستقلاند، اهل قلم حکومتی درآن گردآمدند و همراه با آزادی ستیزی و آزاده کُشی از قلم شکنیهای حکومتی حمایت کردند..... وازاین دست نمونههای تشکلهای پزشکان و دانشگاهیان و دیگر گروههای تخصصی کم نداشتهایم، که تجربۀ زیانبارِ " اتحاد پزشکان و داروسازان ایران" یک نمونه است.
این فکر و کردار، یعنی نفوذ درتشکلهای مستقل و یا تشکل سازیهای به ظاهر مستقل اما وابسته به تفکر سیاسی و ایدئولوژیک خاص، در داخل و خارج از کشور تا به امروز ادامه حیات داده است. نتیجۀ چنین فکر و کرداری بیش ازهرچیز ایجاد بی اعتمادی نسبت به تشکلهای مستقل و مدنی، هدرو هرز رفتن نیرو و انرژی در برخوردهای فرقه گرایانه احزاب و سازمانهای سیاسی
، وآسیب رساندن به " جامعه مدنی"ای ست که مردم آگاه میهنمان به دنبال سامان دادن آن هستند.
تازه ترینِ این نوع تشکلها درخارج کشور، شکل گیری جمعی به نامِ "پروژهی ققنوس ایران" است که با طرحِ قولِ اینکه: "یک سازمان غیرانتفاعی است که به هیچ سازمان سیاسی یا غیرسیاسی وابسته نیست"، به گفته مسؤلیناش از خود" سلب مسؤلیت" کرده است.
این پروژه (یا تشکل، یا مؤسسه) متشکل ازگروهی از دانشگاهیان ایرانی مقیم خارج ازکشوراست که درآمریکا آغازبه کار کرده است.
در مراسم آغاز به کار این پروژه، مبتکر و مؤسس این پروژه آقای رضا پهلوی گفت: " ماموریت اصلی ققنوس پیدا کردن راه حل برای مشکلات ایران و ارایه آن به دولت آینده و بدنه اجرایی این کشوراست". وی هدف از راه اندازی موسسه ققنوس را " توانمندسازی علمی جامعه مدنی ایران" اعلام کرد و گفت:: مسؤلیت ققنوس سیاستگذاری نیست بلکه پیشنهاد راهکار درباره مسائل کشور است. تصمیمگیری درباره این راهکارها با دولتهای آینده ایران خواهد بود". البته آقای رضا پهلوی در برخوردی غیر واقعی و برای ناوابسته نشان دادن " پروژه "اش گفت: "دغدغه نیروهای سیاسی بیشتر مقابله با این حکومت [جمهوری اسلامی] است نه الزاما فراهم کردن نقشه راه و پروژههای بازسازی کشور. حتی اگر بگوییم که برای فردا احزاب سیاسیای هستند که برنامههای اقتصادی دارند، اما باز آنها باید به متخصصان مراجعه کنند. این متخصصین امروز میتوانند [تحت پروژه ققنوس] دانش خود را در اختیار جامعه ایران قرار دهند. " و این درحالی ست که خلاف نظر آقای رضا پهلوی بسیاری از احزاب و سازمانهای سیاسی، و بسیاری از متخصصان " نقشه راه و پروژههای باز سازی کشور" ازنگاه خویش را، سالیانی ست ارائه داده و میدهند.!
آقای رضا پهلوی گفته است که: " سال گذشته، پس از مشورت با گروه بزرگی از متخصصان ایرانی، از الهیار کنگرلو، دانشمند ایرانی، خواست که گروهی از دانشمندان و متخصصان "خوشنام" را گردهم آورد تا با بنیان گذاردن یک سازمان پژوهشی، دانش خود را وقف پیدا کردن راه حلهای مختلف برای بازسازی ایران کنند. "
آقای الهیارکنگرلو، مدیر پروژه ققنوس تاکید کرده است که " پروژه ققنوس یک: " گروه غیرسیاسی و یک اندیشکده علمی است"، " آقای کنگرلو در پاسخ به خبرنگاران گفته است، پروژه ققنوس اگر چه به ابتکار آقای پهلوی شکل گرفته اما تلاش خواهد کرد تا استقلال علمی خود را حفظ و وابستگی سیاسی نداشته باشد. "
تردیدی نیست وجود چنین"پروژه"ها و تشکل هائی با مدیریتی سنجیده و مناسب برای آبادانی ِایران امروز و فردا ضروری ست. آرزوی من به عنوان یک ایرانی تبعیدی، که نسبت به بسیاری ازافراد این "پروژه" احترام و ارادت دارم این است که این "پروژه" استقلال علمی و برنامهای خود را حفظ و ازهر نوع وابستگی سیاسی و ایدئولوژیک فاصله بگیرد. متاسفانه واقعیت نشانههای نگران کنندهای درپیوند با استقلال سیاسی و ایدئولوژیک این " پروژه" و زائده سیاسی نبودن آن نشان میدهد. از سوی مسؤلان این پروژه گفته شده است این پروژه:
" طرح وابتکارآقای رضا پهلوی است. آقای رضا پهلوی مؤسس این پروژه است. " آقای رضا پهلوی سخنران اصلی جلسه اعلام موجویت این پروژه است. آقای رضا پهلوی در نقش سخنگوی این پروژه ظاهر میشود. اکثر افراد نام برده شده درشکل گیری این تشکل ازمتخصصان سلطنت طلب و طرفدارنظام پادشاهی هستند، و....
آیا با توجه به تجارب تا کنونی، وشناخت ازآقای رضا پهلوی و عملکردهای سیاسی - تشکیلاتی او، میتوان امیدواربود که
این پروژه " یک پروژه غیرسیاسی و اندیشکده علمی ست "، ودرآینده نیز به عنوان یک پروژه غیرسیاسی، درمعنای عدم وابستگی سیاسی و ایدئولوژیک به یک جریان سیاسی و ایدولوژیک خاص، ادامۀ حیات دهد؟
****
ر. ک به:
۱- پروژه ققنوس با هدف 'حل مشکلات ایران' در واشنگتن اعلام موجودیت کرد.
http://www.bbc.com/persian/iran-47339684
۲- سایت " پروژه" ققنوس
https://iranprojectphoenix.org/
ایران در «اِشغال» کیست؟ بابک داد