Thursday, Sep 5, 2019

صفحه نخست » اشتباه عجیب و بحث بیهوده در مورد «همه با هم» و «همه بی هم»؛ ف. م. سخن

B56636BF-85F2-422A-AF7C-0494EB7D9FAB.jpegبحث عجیب و بیهوده ای بر سر شعار «همه با هم» در گرفته است. دوستان گرامی ام جناب دکتر نوری علا و دکتر مسعود نقره کار و همچنین جناب حسن اعتمادی که ظاهرا اختلاف نظرشان با جناب دکتر نوری علا بر سر همین موضوع باعث جدایی شان از حزب سکولار دمکرات شده است شخصیت های درگیر در این بحث اند، که نه تنها بیهوده و ناامید کننده است بلکه بر اساس فرض غلط صورت گرفته است.

من نه قصد دارم وارد جزییات این بحث شوم نه آب یا بنزین برای فرو نشاندن یا بر افروختن آتش اختلافات بپاشم. ما هر چه کنیم، ناگزیر از مشاهده ی چنین رویدادهای تاسف آوری هستیم، آن قدر که شخصیت سیاسی و فرهیخته ای مانند مسعود نقره کار، از کار سیاسی خود پشیمان شود که چنین مباد.

اما اشتباه در کجاست؟

دوستان، احزاب و شخصیت های اپوزیسیون را، مساوی با مردم ایران می گیرند و بر این فرض غلط، با هم بودن یا نبودن خودشان را -و در نتیجه مردم را- عامل یا مانع وقوع دگرگونی حکومت در ایران می دانند!

اولا احزاب و شخصیت های اپوزیسیون، در مقابل آن چه ما مردم می نامیم از نظر کمیت صفر، و از نظر تاثیر گذاری مستقیم و گسترده، تقریبا «هیچ» به شمار می آیند. متاسفم که این را صریحا می گویم ولی چنین است و با چشم بستن بر واقعیت نمی توان آن را جور دیگر فرض کرد.

دوم این که اپوزیسیون ما بیشتر پیرو مردم است تا مردم پیرو آن. این هم واقعیت دومی ست که همیشه بوده و هنوز هم هست و مردم تقریبا هیچ حرف شنوی مستقیمی از هیچ یک از احزاب و شخصیت های سیاسی اپوزیسیون ندارند. بدتر از آن به هیچ یک از این ها، اعتماد ندارند و ایستادگی و پایمردی آن ها را در مبارزه با حکومت اسلامی باور نمی کنند.

بنابراین فرض این که اگر به فرض محال اعضای اپوزیسیون «همه با هم» شوند می توانند اعضای جامعه را «همه با هم» کنند فرضی غلط و گمراه کننده است.

می ماند این که اپوزیسیون خودش برای یکدست عمل کردن در مقابل حکومت و بدون توجه به نگاه و نظر مردم «همه با هم» شود.

اینجا باید با لحنی نسبتا تند گفت «مورچه چیست که کله پاچه اش چه باشد؟»

از صراحت ام عذر می خواهم. ولی کی با کی باید «همه» شود و بعد هم «با هم» شود. آنانی که پیرو یک شخص و نظام واحد مشخص هستند سایه ی هم را با تیر می زنند و نمی توانند «همه» شوند، آن گاه چگونه می خواهند با دیگران «با هم» شوند؟

بعد وسط کله پاچه ی مورچه، ما کسانی را داریم مانند تجزیه طلبان و مجاهدین خلق دینی و امثال این ها. این ها همیشه و هنوز خود را تافته ی جدا بافته می دانند و اولی حتی می خواهد تکه هایی از کشور را با خود ببرد. این ها با که قرار است «با هم» شوند و به فرض محال که از محال هم آن ور تر است این با هم شدن نتیجه اش چه خواهد شد؟

مریم رجوی بیاید بغل دست رضا پهلوی بنشیند، و رییس حزب حکمتیست، با رییس جبهه ی ملی روبوسی کنند، و حزب چپ با روسای حزب توده -حالا کدام شاخه اش فرق نمی کند- تجدید بیعت کنند و این ها همه با هم دست در دست هم بگذارند و حزب دمکرات کردستان و حزب الاحواز هم در حمایت از تصمیمات این جمع نماینده به محل کنفرانس «همه با هم» اعزام کند؟!

عده ای از رسانه چی ها هم که همیشه قربان صدقه ی رده های پایین سپاه و بسیج و ارتش و پلیس و این ها می روند، لابد پیشنهاد خواهند کرد برای تکمیل «همه با هم» نمایندگانی از سرکوبگران مردم هم به کنفرانس مربوط دعوت شوند!

معلوم است که چنین صحبتی حتی به عنوان شوخی لبخند بر لب کسی نمی نشاند.

اما یک چیز مسلم است و این فرقی ست که دوستان درگیر در ماجرای «همه با هم» یا «همه بی هم» به آن توجه نکرده اند:
روزی که رود مردم علیه حکومت اسلامی به خروش آید، در آن روز «مردم» -توجه کنید: مردم- بدون هیچ برنامه ریزی یا طرح از پیش تعیین شده ای، «همه با هم» خواهند بود و همه با هم رودخانه ی خروشان یا سیل عظیم به وجود خواهند آورد، از هر نوع و تیپ و دسته، از هر فکر و اندیشه و تمایل به هر نوع نظام حکومتی، و فرقی بین خود نخواهند گذاشت، و اپوزیسیون ما هم دنبال همین مردم به خروش آمده به راه خواهد افتاد، تا بعد چه شود و چه اتفاقاتی بیفتد که تنها خدا می داند و بس....

بنابراین اولین و مهمترین نکته ای که اپوزیسیون باید به آن توجه کند و به آن باور بیاورد این است که میان «خود» و «مردم» فرق بگذارد، و «خود» را با «مردم» یکی فرض نکند که اگر چنین نشود، شاهد موارد مشابه اختلاف نظر میان آقایان اپوزیسیون خواهیم بود.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy