این روزها با جنبشهای عمیق اعتراضی مردم در منطقه روبرو هستیم که از نظرشعار، شیوه وهدف به اعتراضات دیماه سال ۱۳۹۶ ایران شباهت دارند. هدف این اعتراضات بهبود شرایط زندگی از طریق مبارزه بر علیه بیکاری و فساد است و شیوه آنها نیز اعتراضات خیابانی در شهرهای مختلف با استفاده از شبکههای اجتماعی است. این نوشته بر مبارزات مردم عراق و لبنان متمرکز است، ولی از آنجاییکه دیگر کشورها مثل شیلی وهنگ کنگ نیز در حال حاضر درگیر جنبشهای اعتراضی هستند، به تجارب آنها نیز اشاره خواهد شد. این جنبشها، عموما خودجوش هستند و اغلب با یک هدف مشخص و مشترک که طبقات و اقشار مختلفی از جامعه را در برمیگیرد و با استفاده از شبکههای اجتماعی، اعتراضات خویش را سازماندهی میکنند. از خصوصیات مهم این نوع جنبشها، نداشتن رهبری فردی وکاریزماتیک است. شواهد و وقایع کنونی در این کشورها صحت خصوصیات ذکرشده را تایید میکند. شبکههای اجتماعی وظیفه خبر رسانی و ارتباط گیری و بسیج نیرو را ایفا میکند و رهبری این جنبشها نیز بشکل شبکهای انجام میگیرد. نسل دیجیتالی امروز، بدنبال خواستههای عینی قابل وصول خود است و از وعدههای بهشتی و غیر قابل دسترس گریزان است. بخش بزرگی از مردم این منطقه مخالف نقش حکومت ولایی در کشور خود هستند، همانطوریکه ایران دهها سال است که درگیر حکومت ولایی است. نکته قابل توجه، شروع جنبشهای اعتراضی منطقه خاورمیانه و شمال افریقا، ابتدا از ایران در سال ۱۳۸۸ بود، و بعد در کشورهای دیگر عربی به عنوان بهارعربی ادامه پیدا کرد و در دیماه ۱۳۹۶، دوباره، جوانان و زنان ایران به حرکت اعتراضی دست زدند که با اعتراضات امروزعراق و لبنان نزدیکی قابل ملاحظهای داشت.
نقش فرهنگ بومی در انتخاب شیوههای اعتراضی
شیوههای اعتراضی در جنبشها ابتکاری است و ماهیتا نیز مسالمت آمیز است، با نگاهی به این جنبشها میتوان دید که تعیین نوع شعارها و چگونگی شیوه مبارزه، با بسترفرهنگی کشورهای مرتبط با این جنبشها ارتباطی جدایی ناپذیر دارد. در لبنان مردم با رقص و آواز به خیابان آمدند. در شیلی جمعیت قابل توجهی با زدن گیتار و خواندن آواز به وضعیت موجود اعتراض کردند، در هنگ کنگ، معترضین با در دست داشتن چتروداشتن تتو بر بدن به خیابان آمدند و درعراق، کار به خونریزی و خشونت کشید. یادآوری میکنم که سرکوب جنبش سبز ۱۳۸۸ ودیماه ۱۳۹۶ در ایران شباهت زیادی با سرکوب معترضین عراقی در هفتههای اخیر دارد.
در لبنان که پایتختش بیروت به عروس شهرهای جهان معروف بود، گروه بندیهای متعدد و پیچیده قومی، مذهبی، فرهنگی واجتماعی زندگی میکنند و شاید لبنان تنها کشوری در جهان باشد که تقریبا دو برابر جمعیت خود، در کشورهای دیگر دنیا مثل فرانسه و امریکا مهاجر دارد که مسلط به دو زبان فرانسه و انگلیسی هستند، از نظر موسیقی و خوانندگی در بین کشورهای عربی نمونهاند. کشور لبنان جمعیتی تحصیل کرده با برخی مهارتهای خاص علمی و حرفهای دارد و دارای پتانسیل رقابت ومراوده با کشورهای اروپایی است. اما در سالهای اخیر وضعیت اقتصادی نامساعد وهمینطورعملکرد حزب الله که مورد حمایت ایران است، نارضایتی سیاسی گستردهای را درمیان بخش وسیعی از مردم لبنان دامن زده است. دلیل اولیه اعتراض مردم لبنان در اکتبر ۲۰۱۹، بالا بردن میزان مالیات بر واتس آپ (۱) توسط دولت بود. به دلیل اینکه شبکههای اجتماعی مجازی مورد استفاده وسیع لبنانیهاست، افزایش مالیات مورد اعتراض قرار گرفت. آنان ابتدا اعتراض خود را با رقص و آواز در خیابانها شروع کردند وبا پایداری خود دولت را مجبور به لغو تصمیم آن کردند، و بعد از رسیدن به آن هدف، شعار جدید دیگری را سر دادند، و عدم رضایت خود را نسبت به حزب الله که یک وزنه قوی و مطیع جمهوری اسلامی در دولت کنونی لبنان است، ابراز داشتند. بخصوص وقتی نیروهای حزب الله بر علیه معترضین دست به خشونت زدند و خواستار توقف اعتراضات شدند. اما نخست وزیر وقت استعفا داد و کماکان بحران سیاسی ادامه دارد.
جنبش چتر (۲) در هنگ کنگ معروف است. هنگ کنگ کشوری دو سیستمی نامیده میشود، که تا سال ۱۹۹۷ مستعمره ۱۰۰ ساله بریتانیا بود و بعد از آن به عنوان یک شهر به چین پس داده شد، در واقع کشوری خودگردان با قوانینی مترقی و زندگی مدرن و تکنولوژی پیشرفته در کنار کشور چین که هیچ همخوانی زیستی با مردم هنگ کنگ ندارد. ابتدا مردم هنگ کنگ در اعتراض به قانون استرداد مجرمین به چین به خیابان آمدند ولی از آنجاییکه ممکن بود با فعالین سیاسی نیز چنین برخوردی بشود، مردم خواستار پس گرفتن این قانون شدند. اما آنها علیرغم موفقیت در بدست آوردن این خواست خود، اعتراضات را ادامه دادند. اکنون آنها خواستار تغییرات جدی در ساختار دولت محلی هنگ کنگ هستند که مورد حمایت دولت مرکزی مستبد چین میباشد، آنها دموکراسی واقعی میخواهند نه سیستمی شبیه دولت چین. اعتراضات با حمل چتر و تتو و شعار نویسی بر بدن شروع شد، ولی توسط عوامل دولتی به خشونت گرایید. در حال حاضر، حتی اگر معترضین به هدف جدید خود که اجرای یک خواست ۵ مادهای است هم نرسند، قطعا این کشور دیگر آن هنگ کنگ سابق نخواهد بود.
گرچه انقلاب دیجیتالی باعث انقلابات اجتماعی نمیشود ولی وسیله مهمی برای ارتباط گیری، خبر رسانی، سازماندهی و بسیج نیرو وجلب توجه عمومی است. دنیای دیجیتال دارای جنبههای مثبت و منفی است. در شرایطی که معترضین و منتقدین وضع موجود اجازه تجمع و آزادی بیان ندارند، دنیای دیجیتال کمک و وسیله بسیار موثری برای طرح و پیشبرد خواستهای مردمی است. نکته مهم دیگر، عاملی که افراد را به دو گروه و دسته تقسیم میکند، اختلاف سن و نسل نیست بلکه تفاوت مهارتها و توانی هایی دیجیتالی آنها در تاثیر گذاری است.
شیلی با سابقه تاریحی مبارزات مردمی، که مدت زیادی ژنرال پینوشه را در راس کشور داشت که با حکومت دیکتاتوری مبارزات مردم را به شدت سرکوب کرد، هزاران نفر را کشت واقدام به قطع انگشتان ویکتورخارا خواننده و نوازنده مبارز معروف شیلیایی قبل از قتل وی نمود، این روزها مردم شیلی با آوردن گیتار به محافل عمومی و خواندن آوازمعروف او دست به اعتراض زدهاند. اعتراض اولیه مردم با افزایش قیمت بلیت مترو آغاز شد و در ادامه تبدیل به اعتراضات جدی در زمینه وضعیت آموزش و پرورش، بهداشت و بخصوص پایین بودن دستمزدها گردید. نکته قابل توجه دراین میان، شرکت وسیع آموزگاران، کارمندان و دانش آموزان دراعتراضات است. علیرغم عذرخواهی رئیس جمهور از مردم بخاطر ریاضتهای اقتصادی وقول انجام اصلاحات در سیاستهای دولتی، اعتراض مردم کماکان ادامه داشته که منجر به درگیری با پلیس شده است و نمیتوان دقیقا پیش بینی کرد که چه آیندهای در انتظار مردم شیلی است، اما میتوان گفت وقتی جمعیتی یک میلیونی به خیابان سرازیر میشود، هیچ قدرتی نمیتواند مانع پیروزی آنها بشود.
درعراق وضعیت متفاوت است، از سال ۲۰۰۳ تا کنون خشونتهای عریان در جامعه وجود داشته و در زمان صدام هم گفتار و اعمال خشونت آمیز رایج بوده، مسلمان بودن چه سنی و چه شیعه در خود یک نوع خشونت فرهنگی را بهمراه دارد که حتی در شرایط عادی زندگی خود را نشان میدهد، گرچه مردم بطور مسالمت آمیز به خیابانها آمدند ولی درادامه، اعتراضات از هر دو طرف به خشونت گرایید. در کربلا نیروهای حشدالشعبی با لباس و روبنده سیاه ۱۸ نفر را کشتند وصدها تن را زخمی کردند. تا بحال بیش از ۲۵۰ نفر کشته و دهها هزار نفر مجروح شدهاند. این میزان از خشونت در جوامع مسلمانان بخشی از فرهنگ و تاریخ آنهاست. بی دلیل نیست که از درون این فرهنگ، داعش وطالبان و خمینیسم بوجود آمده است. چنین فرهنگی همیشه میتواند مورد سوء استفاده سیاسی قدرتهای بزرگ نیز قرار بگیرد. مردم عراق با حکومت فاسد و دولتی که تحت نفوذ جمهوری اسلامی ایران است مخالف هستند، آنها اقدام به پاره کردن و آتش زدن عکسهای خمینی، خامنهای و قاسم سلیمانی کردهاند. بنا به گفته رئیس جمهورعراق، نخست وزیرنیز آماده استعفا است. مردم عراق یک حکومت ملی و مستقل میخواهند، اما وجود حشدالشعبی و نیروهای سپاه قدس، مبارزات مردم را با خطر شکست و فروپاشی کشورعراق مواجه کرده است. یک نکته مهم در ارتباط با وقایع لبنان و عراق اینست که درواقع، نفوذ ایران در منطقه بطور جدی از سوی مردمان آنها به چالش کشیده شده است و شاید شرایطی فراهم شود که مردم ایران نیز دست به اعتراضاتی بزنند که موجودیت جمهوری اسلامی حاکم بر کشور را با خطر جدی مواجه سازند.
نوع برخورد حاکمان
شیوه برخورد حاکمان نیز نمیتواند بی تاثیر از فرهنگ مردمان تحت حکومت خود باشد. در کشورهایی که آزادی بیان بعنوان یکی از ارکان دموکراسی وجود نداشته باشد، خبرنگاران، روشنفکران و معترضین بی رحمانه سرکوب، محاکمه و زندانی میشوند. خشونت بارترین برخوردها با مطالبات و اعتراضات مردم، تاکنون به دلیل وجود رهبران مستبد و دیکتاتوردر راس حکومتهای ایران و عراق صورت گرفته است. صدام حسین و یا سرهنگ قذافی فکر نمیکردند روزی آنها را با تحقیر از تونلهای زیر زمینی بیرون آورده و اعدام کنند. پینوشه نیر هرگز فکر نمیکرد در آخر عمردادگاهی شود، میلوسویچ نیزنمیتوانست تصور کند که به زندان برود و به عنوان قاتل مردم در دادگاه بین المللی محاکمه شود. این قبیل حاکمان معمولا به شیوه بسیار وحشتناکی یا بدست مردم کشته میشوند، و یا به دادگاه کشانده شده و یا در قربت از بین میروند. اما هستند رهبرانی که عاقلانه تر فکر میکنند، مثلا میبینیم که سعد حریری بعد از استعفا، با روی خوش برای همبستگی درخیابان در کنار مردم ظاهر شد و یا نخست وزیرعراق که آمادگی خود را برای استعفا اعلام کرده است. شاه ایران نیزدر سال ۱۳۵۷ ترجیح داد که کشور را ترک کند. اما خامنهای که هیچ قرابتی با مردم ایران ندارد، میخواهد در راه دین کشته شود و برای قاسم سلیمانی هم دعای شهادت خوانده است.
باید گفت که جمهوری اسلامی ساکت نخواهند نشست، گفته میشود قاسم سلیمانی در عراق حضور دارد، بنظر میرسد که برنامه اول آنها سرکوب معترضین است، اگر موفق نشوند، ممکن است به وسوسه افروختن یک جنگ تسلیم شوند و شاید این بار، اسراییل را مورد هدف قراردهند، و یا ممکن است کردها را به جان هم بیندازند. در هر حال، جمهوری اسلامی ساکت نخواهند ماند و باید نگران چگونگی پیشرفت اعتراضات مردمی در عراق ولبنان و ایران بود.
رهبری اعتراضات چگونه خواهد بود؟
یکی از نکاتی که مورد توجه همگانی است، چگونگی رهبری جنبشهای نوین اجتماعی است، از آنجاییکه این نوع جنبشهای اعتراضی ماهیتا مسالمت آمیز هستند بیشترمناسب کشورهای توسعه یافته و پسا صنعتی معرفی میشوند. اما عصر دیجیتالی دسترسی به شبکههای اجتماعی وگردش سریع نیروی انسانی در تمام نقاط دنیا و دستیابی به اطلاعات را عمومی کرده است به گونهای که جنبشها در کشورهای در حال توسعه نیز با رنگ و بوی محلی خود، شیوه مبارزه متناسب با فرهنگ حاکم رهبری و مدیریت مبارزاتی را نیز دیجیتالی کرده است. در جنبشهای اجتماعی، مدیریت اعتراضات عمودی نیست، بلکه بشکل افقی و شبکهای انجام میگیرد، دیگر سنترالیسم دموکراتیک نمیتواند شیوه دلخواه جوانان امروزی باشد، یک نفر تصمیم نمیگیرد، بلکه تصمیم گیری جمعی وجود دارد، اینکه ما رهبران را نمیبینیم دال بر نبودن رهبر نیست. در پروسه گسترش اعتراضات و عدم توانایی دولت در سرکوبی آنان، رهبران توانایی از میان معترضین بیرون خواهند آمد. بطور مثال در جریان اعتصابات کارگران هفت تپه در خوزستان، اسماعیل بخشی به عنوان نماینده کارگران مورد توجه جمعی قرار گرفت. در فعالیتهای حقوق بشری و دفاع از حقوق زنان، نسرین ستوده و نرگس محمدی شناخته شدند و در جریان بیانیههای ۱۴ نفری دیدیم که چگونه آقای لعل محمدی و اقای سپهری مورد توجه جامعه معلمین و دیگر اقشار مردم قرار گرفتند. پروسه اعتراضات جنبشی در ایران آنچنان رشد پیدا کرده است که دیگر براحتی میتوان نمایندگان گروههای مختلف را شناخت. در این میان، نیروهای خارج از کشور با وظایف متفاوت تری نمیتوانند جدا از این چهارچوبه مبارزاتی باشند.
شیوه رهبری در هنگ کنگ بسیار جالب است، معترضین تلاش میکنند از کانال تلگرامی یا یک نوع اپلیکشن خاص خود که تحت کنترل دولت نیست استفاده کنند که شماره تلفن آنها را محفوظ نگه میدارد، آنها از کارت اختاپوس ترانسپورت استفاده نمیکنند چون شماره یگانه آن میتواند مشخصات آنها را برای نهادهای امنیتی معلوم نماید. آنها از بریج فای (۳) که شبیه واکی تاکی است بجای وای فای (۴) عمومی استفاده میکنند، مبایلها را طوری تنظیم میکنند که پلیس نتواند آنها را باز کند. آنها شبها جلسات هماهنگی خود را برگزار میکنند که طی آن از طرف اعضای شرکت کننده، پیشنهاداتی داده میشود و آنها بر سر یک یا دو پیشنهاد مشخص برای روز بعد رای گیری میکنند و هماهنگ میشوند، مثلا بردن چتر به خیابان برای جلوگیری از تاثیر گاز اشک آور و یا پنهان کردن صورت تا مورد شناسایی پلیس قرار نگیرند. ماده پنج گانه در خواستی آنان به همین شیوه آماده شده و به دولت هنگ کنک اعلام کردند که در صورت پذیرش این خواستها، اعتراضات را خاتمه میدهند. امر رهبری در این پروسه جمعی است، در عین حال هر فردی مجاز است که به شیوه دلخواه، هدف مورد نظر را پیش ببرد. این نوع مدیریت دیجیتالی با سرعت عمل معترضین در فضای سریع دیجیتالی همخوانی دارد. یک مثال در مورد کشور خودمان را اضافه میکنم، اولین نفری که شعار "رای من کو" را داد یک رهبر دیجیتالی بود که بسرعت، حرفش در میان معترضین جا افتاد، و معنای آن منطبق بر خواست معترضین بود، ولی هیچکس نمیداند که آن فرد چه کسی بود. مسئله اساسی، تاثیرچند وجهی است که این شعار برجای گذاشت، از جمله هم نقش متحد کردن افراد را ایفا کرد، هم تظاهرات را حول شعار معینی سازماندهی نمود و هم این شعار را در هر جایی میشد فریاد زد. نمونه دیگر مدیریت جمعی، بیانیه ۱۴ نفره با اعلام دو خواست اساسی بود که به عنوان یک تصمیم جمعی با رهبری جمعی میتوان از آن نام برد، که بیشتر در فضای دیجیتالی مورد توجه قرار گرفت و اعلام من نفر پانزدهم هستم، کمپنی در جهت حمایت آنان صورت گرفت که با دستگیری همگی اعضا بیانیهها، جلو گسترش این حرکت جمعی گرفته شد.
از آنجایی که سطح مشارکت در شبکههای اجتماعی بسیار بالاست و هماهنگی به آسانی صورت میگیرد، جنبشها میتوانند در شرایط خاص خود، رهبران خود را معرفی کنند، یعنی زمانی که حاکمیت قدرت سرکوب خود را ازدست میدهد و مردم توانایی پیشروی برای بدست گرفتن قدرت را در خود میبینند، زمینه برای تشکیل شوراهای مردمی در جهت تشکیل موسسان را آماده میکند.
برای اینکه جنبشهای اجتماعی به موفقیت برسند چکار باید کرد؟
هر جنبشی رهبر مورد نظر خود را دارد، حتی احزاب سیاسی نیز رهبران خود را دارند، مشکل اساسی ما ایرانیان، کمبود رهبر نیست، بلکه وجود رهبران بیشمار است، آنها تلاش دارند مردم را رهبری کنند، بدون آنکه هویت سیاسی و اجتماعی خود را با اهداف مردم و جامعه منطبق کنند. آن دسته از رهبرانی در آینده ایران مورد اقبال جامعه قرار خواهند گرفت که به طور شفاف و بی ابهام صدای مردم معترض باشند و برنامه خود را با نیازهای انها تنظیم کنند. در جنبش اعتراضی لبنان، سعد حریری نخست وزیر لبنان بعد از استعفا، به مردمی پیوست که برعلیه دولت او شعار داده بودند، او در آینده لبنان، نقش ایفا خواهد کرد. درعراق مردم با دادن هزینه بالا، در صدد سرنگونی حکومتی هستند که به اعتقاد آنان، مردمی و ملی نیست. علیرغم اعلام استعفای نخست وزیر و دادن قول انتخابات زودرس از طرف رئیس جمهور، مردم عراق هنوز اعتراضات خود را قطع نکردهاند. سرکوب نظامی و قطع اینترنت کارساز نبوده است، شعار وحدت و شجاعت بی نظیر معترضین تا بحال پیشرفته است، آیا بیعت مقتدا صدر و نصرالله با خامنهای باعث قتل عام درعراق و لبنان خواهد شد یا بالاخره در مقابل نیروهای مردمی تسلیم خواهند شد؟ میتوان گفت مردم ایران در این برهه از زمان میتوانند نقش جدی ایفا کنند.
در کشورمان، جنبشهای مختلفی شکل گرفته و آشکار و پنهان فعالیتهای خود را ادامه میدهند. امروز ضرورت دارد این جنبشها با هم متحد شوند. نیاز به رهبری هرمی نیز ندارند، اگر مردم عراق و لبنان در منطقه به خواست خود برسند و معترضین هنگ کنگ و شیلی نیز حکومتهای مردمی و مترقی بر سر کار بیاورند، چرا مردم ایران نتوانند؟ در ایران هرگز حکومتی با یک حزب و رهبری فردی نمیتواند تضمینی برای ایجاد دموکراسی در کشور باشد. واقعا چرا نمیتوانیم ضرورت اتحاد و همبستگی را قبل از اینکه فروپاشی روی دهد مسولانه درک کنیم؟
سخن آخر
مبارزات زنان برعلیه حجاب اجباری یک نمونه موفق مبارزات جنبشی در ایران بشمار میرود، علیرغم بالا بودن هزینه، زنان توانستهاند زیربنای این حکومت مخوف را به لرزه در آورند. جنبش زنان رهبری ندارد که به آنها دستوردهد، این خود زنان هستند که با ابتکارات مختلف، بر علیه رژیم مبارزه میکنند، شاید اگر مردان در یک حرکت اعتراضی به جنبش زنان میپیوستند، جنبشهای اجتماعی دیگری مثل معلمین، دانشجویان، کارگران، زیست محیطیها، اقوام و غیره به آنها میپیوستند و دیگر این رژیم تاب مقاومت درمقابل مردم را از دست میداد.
اوضاع منطقه بحرانی است و حالت دریای متلاطمی را دارد که تاثیرات مهمی بر اعتراضات آتی مردم ایران برجای خواهد گذاشت، قدرت جمهوری اسلامی درعراق و لبنان زیر سوال رفته است، مردم این دو کشور آگاهانه، مصمم شدهاند که دخالت ایران در امور داخلی خود را پایان دهند، پیوستن شش کشور خلیج فارس به امریکا در تحریمهای بیشترعلیه ایران با شرکت دو کشورعمان و قطر که طرفدار جمهوری اسلامی بودند، نشان افول قدرت ایران در میان کشورهای منطقه است. نارضایتی و شرایط سخت زندگی مردم ایران، بحران اعتماد و مشروعیت و مدیریت در اداره کشور، پیام خوبی برای حاکمان برکشوررا ندارد. شک نکنیم که مردم برای همیشه تماشاگران منفعل وقایع نخواهند ماند.
ناهید حسینی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- WhatsApp
۲- Umbrella Movement
۳- Bridge Fi
۴- Wi Fi