بررسی تاریخ و تحلیل گفتار و کردار مسئولین و شاهان قبلی، میتواند به درک بهتر ما از مشکلات امروز و نگاه عاقلانه تر به آینده، کمک کند، البته اگر به تاریخ درست بنگریم!
جناب آقای اکبر گنجی، انقلابی سابق و اپوزوسیون فعلی، در یک اقدام انقلابی دیگر، ذربین به دست گرفته و با دقت خاص! همه رفتارهای جنسی و حتی دیالوگهای خصوصی شاه سابق را با دقت بررسی نموده و طی مقالهای وزین منتشر میکند که ضمن عرض خسته نباشید به این اپوزوسیون فعال!!، چند نکته در این خصوص به عرض ایشان میرسانم:
۱- رفتار خصوصی و خانوادگی هر فرد (حتی یک شاه یا رهبر) به خود او مربوط است و مصداق حریم شخصی است و آن چیزی که برای مردم و کشور مهم است، تاثیر تصمیمات و تفکرات او بر جامعه هست. شاه سابق، ممکن است شوهر خوبی برای ملکه نبوده باشد، اما با بررسی دقیق عملکرد او و مقایسه شاخصهای اقتصادی و حتی سیاسی و اجتماعی، از جایگاه بهتری نسبت به جمهوری ولایت فقیه برخوردار است و مشخص نیست جناب گنجی هدفشان از بیان جزییات اتاق خواب شاه سابق، چیست و در پی اثبات چه چیزی هستند، که همانند یک فیلمنامه نویس فیلمهای پورنو! هر روز به کشف جدیدی نائل میشوند!
۲- در بحبوحه اعتراضات سال ۸۸ که مردم برای خواسته به حق و قانونی خود به خیابانها آمده بودند، محسن مخملباف نیز دست به همچنین قماری زد و به جای تلاش برای افشای دیکتاتوری و سرکوب مردم، طی یک مقاله علمی تخیلی، دست به افشاگری مشابه بر علیه خامنهای زد! که حتی بر فرض صحت، دانستن تعداد پیپ و اسب در کلکسیون شخصی آقای خامنهای، دردی از جامعه را دوا نمیکرد و از قضا، مسیر اعتراضات را نیز منحرف میکرد. (به طور مثال اگر جمهوری اسلامی ثابت میکرد که داشتن کلکسیون پیپ و اسب و غیره، دروغی بیش نیست و یا با اهدا آن به موزهها!!! آیا مشکل ما با جمهوری ولایت فقیه حل میشد؟!)
۳- تجربه تلخ انقلاب ۵۷، حداقل برای ما که نسل بعد انقلاب هستیم، آموخت که دیگر بار حاضر نیستیم دست به قمار دیگری بزنیم و دست رد بر سینه جمهوری ولایت فقیه بزنیم پیش از آن که جایگزین آن را بشناسیم و با برنامههای آن برای اداره کشور آشنا شویم! این بار نسل ما هوشمندانه تر از نسل جناب گنجی، با درس گرفتن از تجربه نسل شما، برایمان بسیار مهم است که چه کسی و چه تفکری قرار است جایگزینی دیکتاتوری ولایت فقیه باشد! چه بسا شاید خیلی از مواقع دیکتاتوری ولایت فقیه را بر حکومتی که از دل تفکرات سید محمد حسینی (شومن سابق و رهبر ری استارت فعلی) برآید، ترجیح دهیم.
۴- بر خلاف نقطه نظر آقای گنجی، انسانها دو نقش و یا حتی چندین نقش در زندگی خود بازی میکنند. به طور نمونه صدام حسین، دیکتاتور معدوم عراق، با همه جنایت هایی که کرد، پدری بسیار مهربان برای فرزندانش بود و بیش از اندازه به آنها وابسته در حالی که در قساوت با مردم کشورش، در تاریخ کم نظیر بود. و یا اگر پزشک جراح و متخصصی که میتواند هزاران بیمار را از مرگ نجات دهد، به سبب خیانتهای متوالی به همسرش و یا بدرفتاری با فرزندانش، میتوان از جامعه پزشکی حذف کرد؟!
۵- به راستی هدف آقای گنجی از بیان این مطالب، که نه به درد امروز ما میخورد و نه آینده و در راستای سلسله کتابهای نیمه پنهان، کیهان آقای شریعتمداری، است، چیست و در پی اثبات چه چیزی است؟ شکی نیست که اگر حکومت شاهنشاهی مطلوب مردم بود، که فرو نمیریخت! اما در پی هر موشکافی تاریخی و یا مقالهای تحقیقی، باید نتیجه و هدفی بیان شود.
پیشنهاد میشود امثال آقای گنجی که فرصت مطالعات تاریخی دارند، بجای سرک کشیدن به اتاق خواب شاهان، بررسی کنند و ببیند چرا حکومت نسبتاً دموکرات محمد رضا شاه جوان، بعد از سال ۳۲، به سمت دیکتاتوری مطلق رفت؟ آیا تند رویهای امثال محمد مسعود (روزنامه نگار)، دکتر فاطمی و.. نبود که شاه را نگران کرد و بیش از پیش به غرب وابسته!؟ و یا چرا از جمهوری اسلامی که با تودهایها مناظره برگزار میکرد و میلیشای مجاهدین خلق را تحمل میکرد، به جمهوری اسلامی رسیدیم که حتی خاتمی را هم تحمل نمیکند؟ آیا تندروریهای گروههای چپ و امثال آقای گنجی یکی از عوامل نبود؟
این بررسیها و تحلیلها میتواند کمک کند تا حداقل، حکومت دموکرات بعدی را به سمت دیکتاتوری سوق ندهیم.
با تشکر
کوروش مختاری
منتقد جمهوری اسلامی
بینشِ حزبی ـ سیاسیِ درستی نداریم، کوروش گلنام