Thursday, Nov 28, 2019

صفحه نخست » آدرس‌های غلط تحلیلی در مورد اعتراضات آبان ۹۸، مجید محمدی

Majid_Mohammadi_2.jpgکیهان لندن - در این مطلب از احمقانه‌ترین تحلیل‌ها در مورد این اعتراضات یعنی نسبت دادن هدایت و سازماندهی آنها به «دشمن» خارجی مثل ایالات متحده، اسرائیل و عربستان سعودی و نیز «دشمنان» ایرانی مقیم خارج یعنی مجاهدین خلق و خانواده‌ پهلوی می‌گذرم چون اینها مبتنی است بر نظریه‌ی توطئه که هیچ پایی در واقعیت ندارند و هیچ نشانه و دلیلی هم برای آنها ذکر نشده است. شعار «روحت شاد رضا شاه» این اعتراضات را به خانواده‌ پهلوی متصل نمی‌کند چنانکه «آخوند باید گم بشه» آن را به اسرائیل متصل نمی‌کند. در این نوشته به چهار تحلیل در مورد اعتراضات آبان ۹۸ که ظاهرا دارند به واقعیات ارجاع می‌کنند- اما می‌خواهند حرکت مردم را مصادره یا مصادره به مطلوب کنند- اشاره کرده و بی‌اساس و پایه بودن و خلط‌های درون آنها را نشان می‌دهم.

چپ مارکسیست و اسلامیست‌های اصولگرا: قیام علیه نولیبرالیسم

چپ‌های مارکسیست مانند اسلامیست‌های دو آتشه نخست حکومت مافیایی و پلیسی خامنه‌ای را نولیبرال معرفی می‌کنند تا از آن نتیجه بگیرند که حرکت مردم علیه این رژیم قیام علیه نولیبرالیسم است. این نوع تحلیل سه مشکل بنیادی دارد. مشکل اول آن است که این تحلیل حرکت و شعارهای مردم معترض را که علیه حکومت دینی است نادیده می‌گیرد. در این تحلیل اصولا نامی‌ از خامنه‌ای و سپاه و نهادهای سرکوب و تبلیغات نظام و سیاست‌های آنها برده نمی‌شود گویی چنین پدیده‌هایی در ایران وجود خارجی ندارند. حکومت به دولت روحانی و دولت روحانی به چند سیاست به اصطلاح خصوصی‌سازی و ریاضت و کاستن از هزینه‌های عمومی،‌ کاهش خدمات اجتماعی، افزایش سن بازنشستگی،‌ متزلزل‌کردن نیروی کار، کالایی‌سازی آموزش و بهداشت، کاستن از مالیات کسب‌ و‌ کارها و شرکت‌های بزرگ، و سلب مالکیت گسترده به نفع مالکان بزرگ تقلیل داده می‌شود.

اصولا در ایران سیاست خصوصی‌سازی وجود خارجی ندارد. هیچکدام از این مفاهیم چنانکه در کشورهای غربی به کار می‌رود بر ایران قابل اطلاق نیست. در ایران هرچه هست تاراج اموال عمومی‌ توسط یک مافیاست با سه شاخه‌ی بزرگ: دستگاه رهبری، سپاه، و شرکت‌های دولتی. مقامات و کارشناسان دولتی مفاهیم فوق را به کار می‌برند تا کالاهایشان را بسته‌بندی کنند مثل استفاده‌ی آنها از مجلس، شورا، نماینده، دادگاه و انتخابات. هیچکدام از این مفاهیم در جمهوری اسلامی چنان معنایی ندارند.

چپ مارکسیست ایران را به غلط یک نظام سرمایه داری مثل آمریکا تصور می‌کند و همان شابلونی را که بر حکومت‌های آمریکای لاتین و آمریکای شمالی می‌گذارد عینا می‌گذارد روی آن. نکته‌ی بسیار جالب این است که در ناسزاگویی به نولیبرالیسم به عنوان عامل فقر مردم ایران و اعتراضات عمومی‌ (و بی‌توجهی به گسترش‌طلبی، اتلاف، فساد و ناکارآمدی) «جبهه‌ پایداری» و برخی مارکسیست‌ها و سوسیالیست‌های ایرانی خارج و داخل کشور به هم رسیده‌اند.

مطالب بیشتر در کیهان لندن

اصلاح‌طلبان غیرحکومتی: اعتراض‌های معیشتی

عده‌ای دیگر اعتراضات آبان ماه ۹۸ ایران را با اعتراضات در شیلی و بولیوی و کلمبیا مقایسه کرده و آن را اعتراضات معیشتی و اقتصادی صرف خوانده‌اند در حالی که در اعتراضات کمترین شعارها معیشتی و اقتصادی و بیشترین شعارها سیاسی بوده‌اند. مردمی‌ که به خیابان آمدند علیه جمهوری اسلامی شعار می‌دادند. اصلاح‌طلبان غیرحکومتی از کم‌درآمد بودن معترضان نتیجه می‌گیرند که اعتراضات معیشتی است. این یک مغلطه است. افراد کم‌درآمد می‌توانند دلایل بسیار گوناگونی برای اعتراض داشته باشند و آنها را نمی‌توان به فقرشان تقلیل داد. اصلاح‌طلبان حتی آنها که در حکومت نیستند سرشان را در برف فرو کرده و نمی‌خواهند خواسته‌های معترضان را که براندازی رژیم است بینند. آنها در اعتراضات ۹۶ خواهان سرکوب هر چه سریع‌تر معترضانی بودند که از آنها گذشته بودند و در اعتراضات ۹۸ در برابر سرکوب‌ها اکثرا یا سکوت کردند یا حداکثر خواهان مذاکره برای رفع تحریم‌ها شدند (بیانیه‌ی۷۷ نفر) گویی مشکل مردم تحریم‌هاست. حتی در یکی از گردهمایی شعاری علیه تحریم‌ها داده نشد.

اصلاح‌طلبان حکومتی: وضعیت عادی است

معصومه‌ ابتکار از حمله‌کنندگان به سفارت آمریکا و معاون حسن روحانی می‌گوید: «شاهدیم همزمان در چندین کشور اعتراضات خیابانی میلیونی اتفاق می‌افتد و ایران تنها کشور دنیا نیست که هر از گاهی مشکلات اینچنینی را به خود می‌بیند.» مقامات جمهوری اسلامی دو دسته اظهارات در مورد شرایط و وضعیت کشور دارند. علی خامنه‌ای می‌گوید ایران یک کشور عادی نیست تا آتش‌افروزی‌ها و سرکوب‌ها را توجیه انقلابی کند (انقلاب چهل سال قبل، توسط حاکمی‌ که مظهر فساد و دیکتاتوری است) و مقامات دولت روحانی مدام تلاش می‌کنند بگویند ایران یک کشور عادی مثل همه‌ی کشورهاست و اعتراضات آبان ۹۸ هم مثل همه‌ی کشورها عادی است. او البته توجه ندارد که در هیچ کشوری یک‌باره قیمت بنزین را سه برابر و اینترنت را قطع نمی‌کنند و بلافاصله بعد از آن مردم را به گلوله‌ی جنگی نمی‌بندند و هزاران نفر را به صورت فله‌ای بازداشت نمی‌کنند تا بعد آنها را از غربال گذرانده و تعدادی را رها کنند. این کارها ممکن است در برخی کشورها به صورت منفرد رخ دهند اما مجموعه‌ی آنها حتی در دیکتاتوری‌ها غیرعادی است. حکومت دینی و شریعتمدار در قرن بیستم عادی نیست و عادی نخواهد شد.

اصولگرایان آریستوکرات: حرکت ضد فساد

اصولگرایان آریستوکرات (گربه‌های چاقی که ادای عدالتگرایی و شفافیت در می‌آورند) معترضان را به دو دسته تقسیم می‌کنند: اشراری که باید بساط‌شان را جمع کرد و معترضانی که باید فرصت پیدا کنند اعتراض کنند (معلوم نیست کجا). تفاوت آنها با بخش نظامی- امنیتی آن است که حداقل دسته‌ای از معترضان را اشرار نمی‌دانند. آنها به اتلاف و ناکارآمدی بی‌توجه هستند و فساد را نشانه می‌روند و چنین می‌گویند که مردم از فساد به جان آمده‌اند اما وقتی از فساد سخن می‌گویند فقط قوه‌ی مجریه را مد نظر دارند و به فساد دستگاه رهبری و سپاه پاسداران که خود از آنها منتفع می‌شوند بی‌توجه‌اند. اینها توجه ندارند که معترضان در عین آنکه با فساد حکومت مشکل دارند حکومت را عین فساد می‌دانند و بازی مبارزه با فساد آن را نمی‌خرند.

این دسته از اصولگرایان به دنبال این هدف هستند که مسئولیت هزینه‌های اعتراضات را بر گردن قوه‌ مجریه بیندازند (نگاه کنید به گزارش سایت الف از اینکه رئیسی مصوبه‌ی سران سه قوه را مشروط امضا کرده است) پس از آنکه بوق دولت این مسئولیت را به سمت رئیسی هل داد. این موضوع حیرت‌انگیز است که در ایران گروهی که از سفره انقلاب بهره‌مند شده مثل احمد توکلی و شرکا و حسین شریعتمداری امروز پرچم مبارزه با فساد را بلند کرده و پشت سر ابراهیم رئیسی ایستاده‌اند. بر اساس همین تحلیل است که برخی از هواداران این جریان در راهپیمایی‌های حکومتی نوشته‌هایی در انتقاد از دولت روحانی به دست می‌گیرند تا هم اعتراضات را از آن خود سازند و هم رقیب سیاسی را از میدان به در کنند.

سه وجه بارز اعتراضات

وجه مشترک هر چهار تحلیل آن است که سه وجه این اعتراضات را نادیده بگیرند یعنی:

۱) نوستالژی برای حکومت پهلوی که تنها حکومتی در دوران معاصر است که ایران را در جهت رشد و مدرنیزاسیون حرکت داد و ایران تجربه‌ی دولت مدرن را به آن مدیون است.
۲) نفی حکومت دینی و آمیختن سیاست و مذهب.
۳) گرایش به تمدن غربی و نفی دشمنی با غرب («دشمن ما همینجاست»)

از چپ‌های مارکسیست و اسلامیست‌ها که ضدیت با آمریکا مغازه‌ی دو نبش آنها بوده و هویت خود را در نفی حکومت پهلوی می‌دانند و آماده‌ی بهره‌گیری از مذهب برای پیشبرد اهداف خود هستند چه انتظار دیگری می‌رود؟



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy