البته جناب استاد زیبا کلام، خیلی استاد است! به عبارتی «استاد تمام» یا «فول استاد» است! به همین لحاظ ایشان همه جا حضور دارند: از رسانه های داخل ایران، تا تلویزیون های خارج از ایران! از پنل های دانشگاهی داخلی تا مثلا دویچه وله ی آلمانی! مقام ایشان این قدر عریض و طویل بوده که از دویچه وله ی آلمان هم جایزه «آزادی بیان» دریافت کرده اند! و این یعنی خییییللللللییییی!
وقتی ایشان فرمودند که اشتباهی کرده اند که مثل یک روح سرگردان ایشان را رها نمی کند، من تمام فکر و ذکرم رفت به سمت نامه نوشتن ایشان به سفیر سوئد برای نامزد کردن علی مطهری برای دریافت جایزه ی نوبل!
والله استادی در این عرض و طول باشی، و درس سیاست هم به بچه های مردم بدهی، بعد جایزه ی نوبل را متعلق به سوئد بدانی، مثل این است که جناب استاد شفیعی کدکنی، شعر الا یا ایها الساقی را متعلق به فردوسی بداند، آن هم نه در یک سخنرانی که احتمال لغزش کلام هست بلکه در نامه ای خطاب به کنگره ی بزرگداشت فردوسی!
آخرْ فاجعه، بلکه فاجعه ی عظما برای یک «استاد دانشگاه» اشتباه در تخصصی ست که دارد نه این که بخواهد روی مردم برای حفظ جمهوری اسلامی، آن هم همین جمهوری اسلامی با همین جنتی ها و شریعتمداری ها و به همین شکل و صورتی که هست اسلحه بکشد!
حالا خدا را شکر که ایشان در مقابل مردمی که در اعتراضات بنزینی به خیابان ها ریختند و خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی -به همین شکل و صورتی که مد نظر جناب استاد بود- شدند، اسلحه نکشید، والّا با روح سرگردانِ این یکی اشتباه چه جوری باید زندگی می کرد؟! :)