تاریخ سراسر درس آموزی از خوب و بد است. نازیستها که به قدرت رسیدند و جهانی را به آتش کشیدند، در درونِ خود ولی انسان هایِ پاک باخته و شریفی هم داشتهاند. انسان هایی که پس از پی بردن به ماهیتِ جنایتکارانه هیتلر و ناریسم، با پذیرشِ ریسکِ بالا برایِ زندگیِ خود و خانواده، یا حاضر نشدند در خدمتِ سیاست هایِ تبهکاران قرار بگیرند، در برابر آنان کُرنش کنند و دستشان به خونِ بیگناهان آلوده شود یا کوشش کردند ریشه آن خویِ حیوانی یعنی رهبری را از میان بر دارند. آنها در پوشش و در میانِ نظامیان ماندند ولی برای یاری رساندن به مردم آنچه را که میتوانستند، انجام دادند. کاری که تنها از کسانی بر میآید که نمیپذیرند وجدان و ارزشِ انسانی اشان را به مقام، قدرت و پول بفروشند. با این انگیزه به دو نمونه بر جسته از جنگِ دوم جهانی در میانِ افسرانِ نازیست میپردازم که نمونه نخستش را اینک میخوانید.
***
زندگیِ پیانیستِ یهودیِ لهستانی "وِلادیسلاو اشپیلمان" (۱) که از کتاب شرحِ زندگیاش در سالهای جنگ، رومن پولانسکی (۲) در سالِ ۲۰۰۲ نیز فیلمِ "پیانیست" را ساخت که به عنوانِ یکی از بهترین فیلم هایِ تاریخِ سینما نامیده شده است و برترینِ جایزه هایِ گوناگونِ سینمایی را دریافت داشته است، حکایت یک پیانیستِ یهودی است که جان بدر بردنش مدیونِ یک افسر نازیست است در ورشو پایتختِ لهستانِ اشغالی. این افسر که در آن تنگنایِ هراسناکِ بی غذایی، گرسنگی و ترس از گرفتاری به دستِ نیروهای آلمانی، پی به مخفی گاه این پیانیستِ گرسنه، آواره و پنهاه برده در مخروبهها میبرد نه تنها او را دستگیر نکرده و گزارش نمیدهد که با پذیرش همه گونه ریسکی برایِ خود و خانواده، از آن به بعد به او غذا میرساند، لحافی و بالاپوشِ افسریِ خود را برایِ گرم شدن به او میدهد. این افسرِ شرافتمند "ویلم هوسِنفِلد" (۳) نام داشت که هم در جنگِ نخستِ جهانی شرکت کرده بود و هم درجنگِ دوم جهانی. او پیش از جنگِ دوم، آموزگار بود ولی در زمان جنگ به اجبار به خدمت فرا خوانده شد. در جنگِ دوم در ورشوِ اشغالی انجام وظیفه میکرد و چون شاهدِ جنایت هایِ نازیستها علیه یهودیان در لهستان شد، در نهان از اندیشه آدمکشان دوری جست و به شیوه هایِ گوناگون از آن میان پنهان کردنِ یهودیان، دادن غذا، پوششِ گرم و دارو به یهودیان و دیگر مردمانِ غیر یهودیِ لهستان یاری رساند. دستِ کم ۶۰ تن جان به در برده از کشتارِ نازیستها، زندگیِ خود را مدیونِ انسان دوستی، دلیری، از خود گذشتگی و فداکاریِ او شدند. او نور و ستارهای بود در آن دنیای تاریک و هراسناکِ کشتار و درنده خویی.
ویلم هوسِنفِلد
***
پس از شکستِ آلمان، او خود در ۱۹۴۵ اسیرِ نیروهایِ روسی شد و با وجود اینکه شماری از کسانی که او به آنها یاری رسانده بود به شرح یاری هایِ انسان دوستانه او پرداخته و خواهانِ آزادیش شدند، از آن میان همین پیانیست، ولی روسها او را رها نکردند و در ۱۹۵۰ در دادگاهی نظامی او را به ۲۵ سال زندان در اردویِ کارِ اجباری محکوم کردند و او در ۱۹۵۲ در سنِ ۵۷ سالگی در زندانی در نزدیکیِ استالینگراد جان سپرد. از چگونگی مرگ او آگاهیِ درستی در دست نیست، شماری مرگ او را زیر شکنجه و شماری در اثر سکته مغزی دانستهاند. او در کارِ دلیرانه دیگری، یاداشت هایِ روزانه خود از دیدهها و مخالفتهایش با جنایت هایِ نازیستها را در ۱۹۴۴ از لهستانِ اشغالی برای خانوادهاش فرستاد. کاری با پذیرشِ خطرِ مرگ زیرا اگر یادداشتهایش به دستِ گشتاپو میرسید، نه تنها خود که خانوادهاش هم در خطر نابودی قرار میگرفتند. او در یادداشت هایِ دیگری در ۱۹۴۶ گذشته از پیانیست، از نمونههای دیگری که به یهودیان و مردم کمک کرده است، سطرهایی چند نوشته و به یادگار نهاده است.
دولت هایِ لهستان و اسراییل پس از جنگ و آشنایی با از خود گذشتگیها و انسان دوستی او، ارج فراوانی بر او نهاده و جایزه هایی که جنبه ستایش از شرافتمندیِ او دارد، به نامش اعلام داشتهاند.
پا نویس:
Wladyslav Szpilman- ۱
Roman Polanski - ۲
Wilm Hosenfeld (1895 - 1952) - ۳