مجید محمدی - ایندیپندنت فارسی
در مورد سیاستها و اولویتهای حکومت جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با و مدیریت بحران کرونا، هیچ متنی توسط حکومت منتشر نشده است، اما با نگاهی به رفتار حکومت (و نه مواضع و سخنان و مقالات آن) در دو ماه اسفند ۹۸ و فروردین ۹۹، میتوان اولویتهای آن را استخراج کرد.
بخشی از ناکارآمدی حکومت در کنترل ویروس و رسیدگی به مردم خسارتدیده از آن، به اولویتهای حکومت بازمیگردد. اولویتهای حکومت در طول دوران بحران، هیچگاه اطلاعرسانی دقیق، پیدا کردن مناطق آلوده و منزوی کردن آنها، فاصلهگیری پایدار و همهگیر در اجتماع برای کاهش شیوع، درمان و واکسینه کردن و برداشتن فشار از روی دوش شهروند عادی و بدون قدرت، نبوده است، بلکه اولویت همیشه حفظ منافع و قدرت قشر حاکم (حفظ نظام) بوده است.
این مورد استثنا نیست؛ حاکمان جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه اخیر همین نوع اولویتبندی را داشتهاند.
کسانی که تصور میکنند موضوع کرونا سیاسی نیست و نباید سیاسی شود، کافی است نگاهی به اولویتهای رفتاری حکومت دینی در ایران یا حکومت کمونیستی چین بیندازند تا سیاسی بودن این موضوع را درک کنند. شش اولویت در مدیریت بحران کرونا توسط حکومت دینی به چشم میخورند که یک به یک آنها را توضیح میدهم:
اولویت اول: جان مقامات و قشر حاکم
مهمترین اولویت رژیم در هفتههای اول شیوع (عمدتا در اسفندماه) حفظ جان مقامات بود. پس از آن که تعدادی از مقامات بالای رژیم (مثل علیاکبر ولایتی) به این ویروس آلوده شدند و چند تن نیز جان خود را از دست دادند (مانند کسانی از اعضای مجلس، مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت و فرماندهان سپاه)، مقامات متوجه شدند که این ویروس فقط مردم بدون قدرت را هدف قرار نمیدهد.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
از همان زمان، همه مقامات به قرنطینه رفتند (از جمله علی خامنهای)، ماسک زدند، آزمایش شدند، و از نظرها پنهان گشتند. بعد از یکی دو هفته، موارد آلودگی به ویروس در میان مقامات به سرعت کاهش یافت و دیگر خبری از موارد مربوطه به گوش نرسید.
گزارشهای مختلف حاکی از آن است که آخرین امکانات آزمایش و درمان و پیشگیری و بیمارستان اختصاصی (متعلق به ولایتی) در اختیار اعضای قشر حاکم بوده است یا آزمایش و دارو به در خانههاشان تحویل شده است. بخشی از داروهایی که برای درمان موثر تصور میشدهاند، بعد از ورود به کشور یکباره غیب شدهاند؛ مثل گم شدن ۵هزار قلم داروی فاویپیراویر.
در طول دوره بحران حتی یکی از برنامههای کلیدی در تقویم رژیم تعطیل یا متوقف نشد: در اوج بحران در قم مراسم ۲۲ بهمن و بیعت مجلس بدون هیچ گونه اطلاعرسانی انجام شد. بعد از آن هم هرکس صدایی از این ماجرا به گوش رساند، بازداشت شد. نمازهای جمعه و جماعت و امامزادهها برای حکومت کلیدی نبود و اگر بود، به هیچ وجه بسته نمیشدند.
اولویت سوم: عدم توقف اقتصاد حکومتی-دولتی-نظامی
اولویت بعدی حکومت، چرخیدن چرخهای اقتصاد دولتی/حکومتی/نظامی بود، چون اقتصادی که تحت نظر سه امپراطوری (شرکتهای دولتی، سپاه و «بیت» رهبری) اداره میشد، ملک شخصی اقشار حاکم است و این قشر از آن بهره مند میشود.
از این رو، جمهوری اسلامی ایران در حوزه کنترل شیوع ویروس، سیاست موازنه منفی (درست مثل «نه شرقی، نه غربی») را در پیش گرفت؛ به این معنا که نه از مردم خواست برای مدتی چند هفتهای در خانه بمانند تا شیوع ویروس کاملا تحت کنترل قرار گیرد، و نه مردم را کاملا به حال خود رها کرد. مدیران ستاد مقابله و نهادهای نظامی، مدام سیگنالهای متضاد و متعارض بروز دادند تا مردم را در شرایط تعلیق قرار دهند تا هم به مردم نشان دهند که دارند کاری انجام میدهند، و هم جامعه را متوقف نسازند.
در این شرایط، جامعه از هر دو جهت متضرر شد: نه ویروس تحت کنترل قرار گرفت و نه چرخ اقتصاد به خوبی برای همگان چرخید. فعالیتهایی مثل گرفتن تب مردم در خیابان و آبپاشی خیابانی (که معلوم نبود چقدر مواد ضدعفونی کننده در این آب پاشیها استفاده شده بود) به مردم این حس را میداد که حاکمان بیکار ننشستهاند.
اگر حمل و نقل شهری یا بانکها از حرکت باز نایستاد، به این خاطر نبود که مردم عادی بتوانند به نیازهای روزمره خود پاسخ دهند، بلکه هدف این بود که کارکنان سطوح پایین سه امپراطوری اقتصادی دولتی-حکومتی-نظامی، به سرکار بروند و جیبهای مقامات و روحانیون شیعه را همچنان پر نگه دارند. آنها محور عالم هستند و هر چیز بر اساس نیاز و خواست آنها تنظیم میشود.
اولویت چهارم: کاهش فشارها
مهمترین طرحی که مجموعه اعضای حکومت و ریزهخواران آن در دوران بحران کرونا به اجرا درآوردهاند، چه بوده است؟ در چه موضوعی همه نیروهای حکومت در حوزه سیاست داخلی و خارجی و لابیگران آن، هماهنگ با هم عمل کردند؟ رفع تحریمهای امریکا. در این محور، همه نهادهای مدنی قلابی، رانتخواران حکومتی، لابیگران، احزاب سیاسی، و دلالان جمهوری اسلامی ایران (و رسانههای غربی همپیمان آنها) وارد عمل شدند تا با مظلومنمایی و تمسک به مشکلات بهداشتی و اقتصادی، تحریمها را رفع کنند. این تلاش تا آن حد جدی بود که دبیرکل سازمان ملل و برخی از سناتورها و نمایندگان مجلس نمایندگان امریکا، با مقامات جمهوری اسلامی ایران در فراخوان برای رفع یا تعلیق تحریمها همصدا شدند.
اولویت پنجم: نمایش بیخاصیت نبودن بسیج، طلاب و میلیشیای شیعه
دریافت عمومی در ایران این است که بسیج، طلاب و میلیشیای شیعه در عراق و لبنان، بدون انجام هیچ کار مفیدی برای جامعه، بخش قابل توجهی از منابع کشور را به خود اختصاص میدهند. این دریافت، کاملا موجه و مشروع است؛ چون بدون این اقشار جامعه کارآمدتر و با مداراتر به حیات خود ادامه میداد و منابع کمتر به دور ریخته میشد. در طرف مقابل، حکومت از هر فرصتی، از سیل و زلزله گرفته تا کرونا و آتشسوزی جنگلها، استفاده میکند تا نشان دهد که این اقشار مفید هستند. این گونه موارد، در کنار صدها موردی قرار میگیرند که این اقشار به سرکوب و اذیت و آزار مردم به طور شبانهروزی و همهجایی میپردازند؛ از خیابان و ساحل دریا تا کوه و کویر. در دوران کرونا، نیز همه این اقشار بدون هیچ دلیل و تخصصی به خیابانها آورده شدند تا با کارهای نمایشی، به مردم نشان داده شود که اینها خاصیتی دارند.
اولویت ششم: خسارت دیگران
چرا حاکمان تهران قم را قرنطینه نکردند و به کشورهای همسایه در این باب اطلاع ندادند؟ چرا از سفر ایرانیان به کشورهای دیگر جلوگیری نکردند، یا حداقل به آنها اطلاع ندادند و گذاشتند حدود ۲۰ کشور دیگر (از کانادا و استرالیا تا کشورهای همسایه، مثل عراق و کویت) توسط ایرانیان آلوده شود؟ آنها میدانستند که ایرانیان در سراسر دنیا اقامت دارند و مدام به ایران رفت و آمد دارند. اگر ناکارآمدی، حماقت، بیتوجهی و سرآسیمگی ناشی از آن را عامل اصلی درنظر نگیریم، هیچ توجیه دیگری برای این رفتار قابل تصور نیست، مگر این که هدف این بوده باشد که اگر اقتصاد ایران از این ماجرا متضرر شد، رقبا و دشمنان حکومت دینی، بالاخص کشورهای غربی و متحدان آنها، از کانادا و استرالیا تا ترکیه و ایالت متحده، و از اروپا تا کشورهای حاشیه خلیج فارس، نیز از این بحران به سلامت عبور نکنند. رفتار جمهوری اسلامی ایران از این جهت بسیار شبیه به دولت کمونیستی چین بود؛ چون چینیها هم یا نمیخواستند فقط خود متضرر از این بحران باشند، یا به هر دلیل دیگری، از جمله حفظ وجهه، بهنگام و در اسرع وقت به کشورهای دیگر اطلاع ندادند که چه دسته گلی به آب دادهاند. مقامات جمهوری اسلامی ایران بدون ملاحظات امنیتی، یعنی حفظ خود و خسارت زدن به دولتهایی که دشمن میدانند، در هیچ ماجرایی تصمیمگیری نمیکنند.
خطر مرگ زندانیان عقیدتی در زندان، وحید وحدت حق
من و تارم، مرتضی نگاهی