kalameh.jpgکلمه - «چگونه است که امروز محاکم قضایی از آمران وعاملان جنایت‌های کهریزک و کوی دانشگاه و کوی سبحان و روزهای ۲۵ و ۳۰ خرداد و عاشورای حسینی می‌گذرند و پرونده‌های فسادهای بزرگ را باز نشده می‌بندند و به‌صورت ناگهانی در آستانه‌ی ماه خرداد، ماه آگاهی و حق‌جویی، پنج نفر را با حواشی تردید برانگیز به چوبه‌های دار می‌سپارند؟ آیا این است آن عدل علوی که به دنبالش بودیم؟» از متن بیانیه‌ی میرحسین موسوی در واکنش به اعدام فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علم هولی و مهدی اسلامیان، کلمه، ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۹.

خرداد تنها برای هواداران جنبش سبز ماه معناداری نیست؛ خاطره‌ی تلخ وقایع ۳۰ و ۳۱ خرداد ۱۳۶۰، همچنان و پس از گذشت سالیان، بر خاطرِ هم‌باوران و بازماندگان اعدام‌شدگان آن تاریخ سنگینی می‌کند؛ اعدام‌هایی که بنا بر آن‌چه در روزنامه‌ی اطلاعاتِ مورخ ۳ تیرماه ۱۳۶۰ اعلام شد، حتی بدون احراز هویت اعدام‌شدگان صورت گرفته بود.

ماجرا از چه قرار بود؟

روایات مختلفی در این‌باره به چشم می‌خورد که هر یک از زاویه‌ی دید گروه و دسته‌ای که روایت‌گر، خود را متعلق یا نزدیک به آن تعریف می‌کند، جای تأمل دارد. اما از آنجا که غرض از نوشتن این متن، نه ریشه‌یابی علل آن وقایع، بلکه تنها پرداختن به بی‌عدالتی چشمگیر پشت آن اعدام‌ها است، به روایت یرواند آبراهامیان تاریخ‌نگار به عنوان سندی تاریخی درباره‌ی آمار و ابعاد فاجعه بسنده می‌کنیم. او در صفحات ۲۱۸ و ۲۱۹ کتاب «اسلام رادیکال؛ مجاهدین ایرانی»(۱)، از «تظاهرات عظیمی» نام می‌برد که در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ نه تنها در تهران، بلکه در بسیاری دیگر از شهرهای ایران، از تبریز گرفته تا رشت، آمل، اهواز و... پدید می‌آید. آبراهامیان تعداد شرکت‌کنندگان در تظاهرات تهران را نیم میلیون نفر، تعداد مجروحین و کشته‌شدگان در اثر شلیک پاسداران (تنها در حوالی دانشگاه تهران) را به ترتیب، ۲۰۰ تن و ۵۰ تن و تعداد دستگیرشدگان را هزار تن تخمین می‌زند. و در نهایت، از جنایت شرم‌بارتری پرده برمی‌دارد: رئیس زندان اوین «با کبکبه‌ و دبدبه‌ی بسیار» اعلام می‌کند که «در زندان اوین ۲۳ تن از تظاهرکنندگان تیرباران شده‌اند که در میان آنها شماری دختر نوجوان نیز به چشم می‌خورند.»