Tuesday, Oct 13, 2020

صفحه نخست » بند ناف کدام اپوزیسیون به ادامه وجود اختلاف بین حکومت اسلامی ایران و دولت آمریکا وصل است؟ محمد ترابی

Mohammad_Torabi.jpgاحمدآقا زیدآبادی درمقاله‌ای با عنوان "پرسشی دارم.....! " که در گویا نیوز منتشر شده مدعی شده‌اند که انجام مذاکره و یحتمل حل و فصل اختلافات بین دولت آمریکا و حکومت اسلامی ایران از دید و نظر برخی از سران حکومت اسلامی «موجب نابودی هویت ایدئولوژیک حکومت میشود» و پرسشی هم از اپوزیسیون حکومت اسلامی طرح کردند بدین مضمون که در پس حل و فصل محتمل این اختلافات، «دیگر از اپوزیسیون چیز مشخصی باقی باقی نخواهد ماند»!

اشتباه احمد آقا زیدآبادی و تلقی نادرست ایشان، در خلاصه کردن علت مخالفت و یا در واقع، به زعم خودشان، علت وجودی اپوزیسیونِ خواستار تغییر بنیادی رژیم و پیوند این خواست به تداوم وجود اختلاف بین حکومت اسلامی ایران و دولت آمریکا، را میشود به وضوح در عبارت زیر از نوشته خودشان خواند:

«اگر به فرض - حالا از نگاه آنان [اپوزیسیون] فرض محال - جمهوری اسلامی با آمریکا وارد مذاکره شود و با آن به توافق رسد، فردای آن روز از این اپوزیسیون چه چیز مشخص باقی می‌ماند؟»

به نظرنگارنده و با توجه به مشاهدات و خوانده‌ها، هیچ فردی از اپوزیسیون حکومت اسلامی ایران، مخالفتش را در ارتباط با "دشمنی" و کشمکش حکومت اسلامی ایران با آمریکا نمی‌بیند. نتیجتاً، رفع و دفع احتمالی این دشمنی و کشمکش هم، بنا بر شرحی که در زیر میآید، لزوماً، نمی‌تواند موضع و خواست تغییر رژیم را در بین اپوزیسیون منتفی و یا حتی تضعیف کند.
برای شروع توضیحات، ابتداء از جناب احمد آقا زیدآبادی باید پرسید:
آیا مگر مخالفت با حکومت اسلامی ایران و خواست تغییرآن به حکومتی غیردینی و مردم سالار (سکولار - دموکرات) ضرورتاً باید به دلیل وجود اختلاف بین این حکومت با دولت آمریکا باشد؟
- فراتر از آن، آیا ایشان بیانیه‌ای یا منشوری متعلق به گروه‌های اپوزیسیون طرفدار تغییر رژیم بدون توسّل به خشونت و از جمله بیانیه معروف به «بیانیه ۱۴ نفر»‌ها از مردان و زنان ایران خوانده‌اند که در آن اشاره‌ای سلبی یا ایجابی به امر مذاکره و حل اختلاف با آمریکا بعنوان هدف نهائی و غائی گروه باشد؟
- آیا وجود اختلاف و گره‌ای باز نشدنی در رابطه بین حکومت اسلامی ایران و دولت آمریکا خود معلولی ناشی از علت و سیاست ایدئولوژیک حکومت اسلامی ایران نیست؟ و یا همان گونه که خود (آقای زیدآبادی) در مقاله‌شان توضیح دادند، از دید برخی از سران حکومت اسلامی، آیا این ستیز و دشمنی با دولت آمریکا و استکبارستیزی خود «هویت نظام جمهوری اسلامی است و هرگونه سازش با رأس استکبار این هویت را نابود میکند.» نیست؟

این معلول یعنی ادامه دشمنی با آمریکا در سیاست خارجی و رفتار بین المللی حکومت اسلامی همراه با معلول‌ها و معضل‌های متعدد و فراگیر دیگری است که بر وضعیت داخلی کشور اثرات مخربی گذاشته و مشکلات و بحرانهائی چون بیکاری، فقر، اعتیاد، فحشاء، سرکوب، زندان، شکنجه، اعدام، غیره را موجب شده است. علل و دلایل وجودی این شرایط خود ناشی از همان حکومت ایدئولوژیک اسلامی مبتنی بر خودکامگی، تبعیض، رانتخواری، فساد، دست اندازی و اقدامات تروریستی و سرکوب مردمان منطقه (به نام توسعه عمق استراتژیک در منطقه)، توسعه صنعت موشکی، بلندپروازی برنامه تولید سلاح هسته‌ای و غیره میباشند. پیدایش و فراگیری آن معلول‌ها و پیوند و جدائی ناپذیری آن علل که از ذات و نهاد و موجودیت حکومت اسلامی ناشی میشود، به شهادت ۴۲ سال زندگی رو به زوان مردم ایران و علیرغم تلاش و تجربه بسیاری از کنشگران در طیف سیاسی ملی گرا‌ها، اصلاح طلبان، تحول خواهان از جمله شخص احمد آقا زیدآبادی و دیگران، حاصلی جز به یغما رفتن منابع کشور، سرکوب خشن سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، متلاشی کردن اقتصاد کشور، فرار سرمایه و مهاجرت نیروی انسانی، کشتار هزاران نفر در زندان و خیابان و بر چوبه دار، صدمات جبران ناپذیر به محیط زیست، بی اعتبار و منزوی شدن کشور در جهان نداشته است. بی جهت نیست که شاخص کلی این جریان قهقرائی در حکومت اسلامی ایران را میتوان به وضوح در قضاوت مردم و در زیر و رو شدن محبوبیت و مشروعیت حکومت از ۹۸٪ «آری» در سال ۱۳۵۷ به تخمین‌های معتبر حدوداً ٪۷۰ «نه» در سال ۱۳۹۹ ببینیم و مقایسه کنیم. مخلص کلام آنکه، پایان دادن به این وضعیت در گرو تغییر حکومت اسلامی در کلیت آن است و این خواست اپوزیسیون تغییر رژیم است نه فقط در حوزه سیاست خارجی و انجام مذاکره و حل مسالمت آمیز و تعاملی اختلافات با دولت آمریکا!
در این شرایط، بسیار خطیر، بحرانی و تعیین کننده، وقوع آن اتفاق فرضی آقای زیدآبادی در مورد رفع اختلاف و دشمنی با آمریکا و دولتهای منطقه چون اسرائیل و عربستان و دیگر کشورها شاید بتواند محتمل است و در پرتو تغییر رفتار رژیم در ایران و اتخاذ سیاست مدارا و رعایت قوانین بین المللی، احترام متقابل و برقراری مناسباتی مبتنی بر منافع طرفین امکان پذیر شود. ولی، همچنان برای حل مشکلات بنیادی و نهادینه شده در سیاست و مدیریت امور داخلی کشور هم نیاز به فرض دیگری است. چنین به نظر میرسد که جناب زیدآبادی، یا نخواستند و یا نتوانستند چنان فرضی را هم در ارتباط با شرایط داخلی ارائه دهند. فرضی که بتواند در کنار تغییر رویه در روابط خارجی، حکومت اسلامی را وادار به قبول خواست مخالفین کند: درِ زندان‌ها گشوده شوند؛ انتخابات آزاد برگزار گردد که قانون اساسی از دین زدوده شود؛ مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر در آن جاری گردد و غیره. اگر روزی چنین اتفاق محتمل وقوع یابد، شک نیست که آن کلام جناب زیدآبادی هم محل بسیاری از اعراب خواهد یافت و مقصود حاصل و «در فردای آن روز از این اپوزیسیون امروزی هیچ چیزی مشخص برای ادامه حیات بصورت پیش باقی نخواهد ماند؟»

کلام آخراینکه نگارنده در بیانیه‌ها، منشور‌ها و چارچوب‌های اعتقادی و سیاسی هیچیک از اپوزیسیون، چه معتقدان به عدم خشونت و چه طرفداران روشهای قهرآمیز برای تغییر رژیم در ایران ندیده و نخوانده است که در آن، این ادعای جناب زیدآبادی دائر بر پیوند داشتن موجودیت اپوزیسیون تغییر رژیم (برانداز به تعبیر ایشان) با تداوم دشمنی بین حکومت اسلامی ایران و دولت آمریکا، آمده باشد. این امر، در صورتیکه ایشان نتوانند نوشته‌شان را مستند کنند، موردی چالش برانگیز و جدّی خواهد بود و صداقت سیاسی‌شان را مورد پرسش قرارمیدهد. از ایشان به دلیل چنین ادعا و زدن اتهام به اپوزیسیون خواستار تغییر رژیم، انتظار میرود که در ادامه روش صادقانه کنش‌های سیاسی‌شان، اگر موردی را میشناسند، به روشنی بیان کنند که «بند ناف کدام اپوزیسیون به ادامه وجود اختلاف بین حکومت اسلامی ایران و دولت آمریکا متصل است؟»

محمد ترابی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy