زیتون
پس از آنکه روحانی از ضرورت صلح سخن به میان آورد، انتظار میرفت مخالفان اصولگرایش واکنش تند و پاسخ کوبندهای نسبت به این سخنان که نوعی زمینهسازی برای مذاکره و در نهایت، رسیدن به توافق با آمریکا به حساب میآید، داشته باشند. در این که حمله به روحانی که بدترین، ضعیفترین و دشوارترین روزهای زندگی سیاسی خود را سپری میکند، کمترین هزینه را دارد، شکی نیست اما نگرانیها و علل دیگری نیز در بروز این رفتارها و سخنان تند و تیز علیه رئیس جمهور مؤثر هستند:
- اگر بایدن در انتخابات ریاستجمهوری امریکا به پیروزی برسد و مذاکره میان ایران و امریکا آغاز شود، بسیاری از کارشناسان پیشبینی میکنند، صادرات نفت و در نتیجه درآمدهای ارزی دولت، حداقل در کوتاهمدت، افزایش چشمگیری خواهد داشت، در این صورت، ممکن است قیمت دلار و به تبع آن قیمت کالاها کاهش و قدرت خرید مردم افزایش یابد.
کاهش قیمت دلار و کالاهای مصرفی موجب میشود محبوبیت روحانی که بهگونهای بیسابقه بسیار پایین آمده است بهتدریج روند صعودی به خود بگیرد و تا حدی ترمیم شود. این امر، برخی از مخالفان وی را نگران ساخته است که مبادا نتیجه انتخابات بعدی ریاستجمهوری که اکنون آن را کاملاً به نفع خود ارزیابی میکنند، مانند انتخاباتهای گذشته، پیشبینیناپذیر شود و بهگونهای رقم بخورد که مقاصد و اهداف آنها را در پی نداشته باشد. در واقع به همین دلیل است که مجموعه کیهان و جبهه پایداری، سخن از صلح و مذاکره با امریکا را در شرایط «فعلی» عین حماقت میدانند و آن را برنمیتابند.
- اگر بایدن در انتخابات ریاستجمهوری امریکا به پیروزی برسد و تعهد خود را به برجام نشان دهد، همچنان که گفته شد، احتمال آغاز مذاکره میان ایران و امریکا بسیار است. مذاکره، مخالفان روحانی را از یک جهت دیگر نیز نگران میسازد که در طول بیش از دو دهه گذشته که دولتهای ایران و کشورهای غربی، چند بار، در مورد مسائل هستهای مذاکرات جدی داشتهاند، همواره مسئولیت مذاکره به تیم دیپلماتیکی که حسن روحانی در رأس آن بوده، واگذار شده است.
اصولاً مزیت نسبی روحانی و تیم منتسب به وی و نقطه مشترک میان بخشی از اصولگرایان حامی روحانی و اصلاحطلبان نه در تدوین سیاستهای داخلی آنها بلکه عمدتاً در پیشبرد مذاکرات هستهای با غرب است. علاوه بر این، تجربه سالهای گذشته نیز نشان از آن دارد که مشاوران سیاست خارجی رهبری، در زمینه مذاکرات هستهای بیش از هر کس دیگری به این تیم اعتماد دارند. طعنه تند «علیاکبر ولایتی» به «جلیلی» در جریان مناظرههای تبلیغاتی یازدهمین انتخابات ریاستجمهوری که فعالیتهای وی را «انشاخوانی» توصیف کرد از بیاعتمادی عمیق و جدی «شورای راهبردی روابط خارجی» به مخالفان روحانی در موضوع سیاست خارجی حکایت دارد.
حال با توجه به مشکلات عدیده اقتصادی و سیاسی و اعتراض روزافزون مردم به این وضعیت، اگر ترمیم روابط خارجی ایران با غرب و تقویت رابطه با شرق یا به عبارت دیگر «نرمش قهرمانانه» در اولویت سیاستهای جمهوری اسلامی قرار بگیرد، ممکن است این امر بر تصمیم نهادهای عالی نظام در تأیید یا رد صلاحیت کاندیداهای مختلف ریاست جمهوری مؤثر واقع شود. واگذاری مسئولیت قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین به «علی لاریجانی» که در سالهای اخیر یکی از متحدان اصلی روحانی بوده است را باید از همین زاویه نگریست و آن را نوعی یارگیری و ائتلاف میان این دو در مقابل ائتلاف رئیسی-قالیباف به حساب آورد. با این اوصاف، طبیعی است گروههای اصولگرایی که مخالف ائتلاف روحانی -لاریجانی هستند و بسیار امیدوارند پس از روحانی، سکان دولت را در دست گیرند، اما در عین حال، فنون و قواعد روابط بینالملل و دیپلماسی را نمیشناسند یا در میان دیپلماتهای غربی مورد اعتماد نیستند، از این وضعیت نگران باشند و علیه هر صدایی که از مذاکره یا صلح سخن به میان آورد، واکنش شدید نشان دهند، چرا که آغاز مذاکره با غرب به معنای تداوم حضور تیم روحانی در دولت بعدی و دوری هر چه بیشتر آنها از پاستور خواهد بود. این افراد حتی با قرارداد ۲۵ ساله میان ایران و چین نیز مخالف هستند چرا که میدانند فعالیت مجدد لاریجانی میتواند مشکلات جدی بر سر راه آنها برای رسیدن به قوه مجریه ایجاد کند.
*نام نویسنده نزد زیتون محفوظ است.
تئوریسین اصلاحات به شجریان تئوری موسیقی درس میدهد
ایرج مسجدی؛ از سفر با قاطر تا سفارت در عراق