Wednesday, Nov 11, 2020

صفحه نخست » داستان تلخ مالکان زمین‌های میلیاردی شمال تهران

wire11.jpgایران وایر - یاسمن تقوی، شهروندخبرنگار - لواسان

«آقا به خدا دیگر کم آوردیم. در این سن و سال مستاجری با نوه و نتیجه خیلی تحقیر شدیم. آخر ما برای خودمان کسی بودیم. آن‌وقت کارمند دولت بودن ارج و قرب داشت. برای ملاقات حضوری با ما هفته‌ها منتظر می‌ماندند. من سمت بالایی داشتم و از کارمندان عالی‌رتبه سازمان بودم. حالا ثمره عمرمان شده است همین یک تکه زمین که دولت هیچ تکلیفی برایش مشخص نمی‌کند.» این‌ها بخشی از صحبت‌های مهندس «نصرتی»، کارمند بازنشسته «سازمان کشاورزی»، بود که حدودا هفتاد و چند ساله به نظر می‌رسد.

در دهه شصت و اوایل دهه ۷۰ برخی سازمان‌ها و ادارات دولتی زمین‌هایی را برای تهیه مسکن با قیمت آن زمان و به صورت قسطی به کارمندان‌شان فروختند. این زمین‌ها که نواحی شمالی تهران را در برمی‌گیرند از شمال شرقی تهران یعنی دارآباد و سوهانک تا شمال غربی یعنی مرادآباد و پونک را در برمی‌گیرند، اما کارمندانی که آن زمان اندک پس‌انداز و دارایی‌شان را پای این زمین‌ها ریخته‌اند، بیشتر از سی سال است که منتظر دریافت جواز ساخت هستند.

مهندس نصرتی، کارمند بازنشسته اداره جنگل‌بانی، یکی از این افراد است. او زمینی در منطقه سوهانک تهران دارد که سی و چند سال است برای گرفتن جواز ساخت آن دویده است. خودش می‌گوید: «آن موقع که سوهانک را به ما دادند بر بیابان بود؛ نه آب داشت و نه برق. حالا که رونق گرفته و بعد از سی‌وشش سال دوندگی ما و تجمع جلوی مجلس، وزارت کشور و سازمان حریم شهرداری و غیره قرار شده است فکری به حال ما مالکان بینوا کنند، شنیده‌ام عده‌ای از مسئولان دولت گفته‌اند کارمند را چه به داشتن شش‌صد متر زمین در الماس تهران.» مکثی می‌کند و می‌گوید: «آخر بی‌انصاف‌ها این زمین‌ها مالک دارد. سند منگوله‌دار دارد. عمری پایش سوخته است، مگر می‌شود بی‌حساب حق را از حق‌دار گرفت؟»

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

مهم‌ترین ایرادی که برای عدم واگذاری مجوز ساخت‌وساز به این زمین‌ها گرفته می‌شد، بالاتر بودن سطح تراز این زمین‌ها از حریم ساخت‌وساز بود. طبق قانون مدیریت شهری تا سال گذشته هر نوع ساخت‌وساز در زمین‌هایی با ارتفاع بالاتر از ۱۸۰۰ متر از سطح دریا ممنوع است.

آقای گودرزی، کارمند «سازمان جهاد سازندگی»، یکی از صاحبان این زمین‌ها، می‌گوید: «هم‌زمان با واگذاری این زمین‌ها به ما، یک‌سری زمین هم در منطقه سعادت‌آباد به کارمندان مخابرات واگذار شد که همین شهرک مخابرات کنونی است. آن‌ها همان زمان مجوز ساخت گرفتند و خانه‌هایشان را ساختند. زندگی آن‌ها با خرید و ساخت این زمین‌ها زیر و رو شد، اما ما...»

آب دهانش را قورت می‌دهد و می‌گوید: «سی سال است به ما می‌گویند سطح تراز این اراضی بالای ۱۸۰۰ متر است و مجوز ساخت نمی‌دهیم. اما هر جا به نفع‌شان باشد در ارتفاعات بالاتر هم ساخته‌اند. مگر شهرک باستی‌هیلز نبود؟»

اشاره او به لاکچری‌ترین شهرک ایران در لواسان است که به بورلی‌هیلز لواسان مشهور شده است. زمین این شهرک با زد و بند مالک و شهرداری لواسان و نمایندگان مجلس مجوز تفکیک و ساخت گرفت و در ارتفاع ۱۹۰۰ متری از سطح دریا و با ویوی ۳۶۰ درجه رو به دریاچه سد لتیان ساخته شد. شکایت سازمان محیط زیست هم راه به جایی نبرد و شهرک شیک باستی‌هیلز با ویلاهای صدها میلیارد تومانی ساخته و واگذار شد. آقای گودرزی می‌گوید: «مال خودشان که باشند، همه چیز ممکن است، اما مال کارمند جماعت که باشد...» آه بلندی می‌کشد و حرفش را نصفه‌نیمه رها می‌کند.

خانم «صادقی»، کارمند بازنشسته «اداره جنگل‌بانی»، هم حرف‌های آقای گودرزی را تایید می‌کند و می‌گوید: «حکایت زمین‌های ما حکایت یک بام و دو هوا است. ما عدم کاربری مسکونی به زمین‌های بالاتر از خط تراز را باور می‌کنیم، اما آیا این قانون برای آقازاده‌هایی هم که روی شیب کوه‌های البرز و دماوند ویلای لاکچری می‌سازند، صدق می‌کند؟» ناگهان انگار چیزی به ذهنش برسد، کمی فکر می‌کند و می‌‌گوید: «شخص رئیس‌جمهور چند وقت پیش تصمیم می‌گیرند برای اهل منزل خودشان یک کلبه حقیرانه لاکچری چندین طبقه در محله جماران بسازند و بعد بازنشستگی با اهل و عیال در این محله خوش آب‌وهوا دور هم باشند، ولی از بخت بد باز این منطقه هم جزء مناطقی بودند که محدودیت ارتفاع داشت، ولی خب شورای شهر و شهرداری که نمی‌توانند جلوی حکم نهاد ریاست‌جمهوری را بگیرند. به این ترتیب جام زهر را می‌نوشند و حکم مصوبه لغو محدودیت ارتفاعی جماران امضا می‌شود. ولی ما ‌کجا و نهاد ریاست‌جمهوری کجا؟ چه‌طور می‌توانیم حکم مظلومیت و دادخواهی‌مان را به امضا این نهادهای مربوطه برسانیم. دست‌مان از همه جا کوتاه است و خرما بر نخیل.»

اشاره خانم صادقی به ویلاسازی «حسن روحانی» در جماران است که در چند وقت اخیر مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفته است. گر چه نهاد ریاست‌جمهوری این موضوع را تکذیب کرد، اما خرداد ماه امسال «محمدجواد حق‌شناس»، عضو «شورای شهر تهران»، وجود تخلفات در ساختمان متعلق به حسن روحانی را تایید کرد.

دکتر «حسین‌پور»، یکی از اعضای هیئت‌مدیره تعاونی کارکنان دام‌پروری است که بارها برای روشن شدن تکلیف این زمین‌ها به عنوان نماینده مالکان با مراجع ذی‌صلاح صحبت کرده است. او می‌گوید: «الآن حدود یک سال می‌شود که می‌گویند محدودیت خط تراز از ۱۸۰۰ به ۱۹۵۰ رسیده است. به این ترتیب زمین‌های ما در حریم شهر تهران قرار می‌گیرند و منعی برا ساخت‌و‌ساز ندارد، اما الآن زمین‌های ما برای دولتی‌ها خیلی شیرین شده‌اند و نمی‌توانند چشم‌شان را روی آن‌ها ببندند و دو دستی به مالکان حق بدهند. یک روز به استانداری مراجعه می‌کنیم، به ما پیشنهاد معوض می‌دهند و می‌گویند که رهبر گفته است معوض هم‌تراز به مالکان داده شود تا ایشان راضی باشند. ما هم می‌گوییم بله بفرمایین معوض در کجا؟ زمین‌های واصفجان و ورامین را به ما پیشنهاد می‌دهند.» سری تکان می‌دهد و می‌گوید: «برای معوض باید لااقل زمینی بدهند که هم‌ارزش این زمین‌ها باشد؛ اما دریغ. روز دیگر با اعضای هیئت‌مدیره به شهرداری منطقه مراجعه می‌کنیم. صحبت از جواز ساخت‌وساز است. به ما می‌گویند: "منفعت شهرداری در ساخت‌وساز است، بله جواز می‌دهیم." ما هم خرسند و خندان، می‌گوییم: "بله، بفرمایین!" می‌فرمایند که پنجاه درصد از قطعه‌های شما کم می‌شود و به شهرداری تعلق می‌گیرد. با یکدیگر شور می‌کنیم و در نهایت می‌گوییم: "جناب شهردار، مشکلی نیست." می‌فرمایند از پنجاه درصد باقی‌مانده هم حدود سی درصد به خاطر معابر و گذر و کوچه و خیابان کسر می‌شود. به بیرون دفتر می‌آییم با حسابی سرانگشتی از ششصدوشصت متر زمین برای ما دویست‌وچهل متر می‌ماند. می‌گوییم باز بهتر از بلاتکلیفی است. مشکلی نیست. داخل می‌آییم و می‌گوییم: "آقای شهردار ما موافقیم." می‌گوید: "بروید هر زمان ابلاغیه اجرایی آن به دست ما رسید، خبرتان می‌کنیم." از آن روز حدود یازده ماه می‌گذرد، اما هنوز خبری به ما نرسیده است.» او سرش را با تاسف تکان می‌دهد و می‌گوید: «خیلی‌ها بودند که عمرشان کفاف نداد ثمره این زمین را ببینند. نمی‌دانیم به عمر ما هم کفاف می‌دهد یا نه.»

خانم «سعیدی» از کارمندان بازنشسته «بیمارستان پارس» است. او می‌گوید: «الآن قیمت زمین‌های دارای کاربری مسکونی در منطقه سوهانک متری هشتاد تا نود میلیون است، ولی من یک قطعه سیصد متری از این زمین‌ها را که بیمارستان جهت تهیه مسکن داده بود، چون مجوز ندادند دو سال پیش به خاطر تهیه جهیزیه دخترم به مبلغ متری دویست‌وپنجاه‌هزار تومن فروختم.» آهی می‌کشد و می‌گوید: «آخر آبرویم واجب‌تر بود.»



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy