ایران وایر - جمهوری اسلامی ایران یکی از عاملان صدور، تجویز و تثبیت تروریسم در منطقه بوده اما مدعی است که از «مستضعفان» یا «محور مقاومت» و گروههای «جهادی» حمایت میکند، نه «تروریسم».
آیتالله «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی در این سالهای اخیر بارها به این که ایران از گروههای مسلح اسلامی در کشورهای مختلف حمایت میکند، افتخار و بر تداوم این سیاست پافشاری کرده است.
جمهوری اسلامی در حال حاضر در عراق، افغانستان، یمن، سوریه، فلسطین و لبنان بازوهای نظامی به نسبت موثری دارد که آماده هرگونه خرابکاری، بمبگذاری و ترور و جنگ هستند.
در ادبیات سیاسی، به این نوع رفتارها، «اقدامات تروریستی» میگویند اما مقامهای جمهوری اسلامی به آن میگویند «مقاومت» و به عاملان و مجریان چنین اقداماتی هم میگویند «انقلابی» یا «جهادی».
تهران در شرایطی گروههای اسلامی همچون «طالبان»، «القاعده»، «داعش» و برخی دیگر از گروههای مسلح داخل کشور را گروههای تروریستی میداند که خود طی ۴۰ سال اخیر دهها گروه مشابه آنها را در کشورهای مختلف اسلامی راهاندازی کرده است.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
در داخل ایران هم با سازماندهی نیروهای بسیج و تقویت هیاتهای مذهبی و مراکز دینی، مجموعه نیروهایی تربیت کرده است که در راس سرکوبها قرار دارند و در کشتن معترضان هیچ تردید و درنگی از خود نشان نمیدهند. حوادث آبان ۱۳۹۸ موید این موضوع است.
نیروهای سرکوبگر داخلی و مجموعه نیروهایی که تهران آنها را محور مقاومت در منطقه میخواند، آبشخور فکری و عقیدتی مشترکی دارند. آنها به طور عمده از طبقات فرودست جامعه با گرایشهای رادیکال مذهبی هستند که به روشهای مختلفی جذب سیستم عقیدتی و نظامی جمهوری اسلامی شدهاند.
فصلنامه «مطالعات راهبردی» در شماره تابستان خود یادداشتی تحلیلی در این زمینه منتشر کرده و به بررسی علل گرایش به گروههای تروریستی در منطقه خاورمیانه پرداخته است.
این یادداشت تحلیلی با عنوان «چارچوبی برای سنجش عوامل و زمینههای گرایش به گروههای تروریستی» منتشر شده است. هدف این یادداشت، ارزیابی ریشههای عضویت افراد در گروههایی نظیر داعش، القاعده و طالبان است. اما این ریشهها و مصادیق در باطن، همان مولفههایی هستند که جمهوری اسلامی هم با استفاده از آنها برای تشکیل بسیج و گروههای مسلح نظامی سود میبرد.
در این یادداشت، مجموع عوامل و زمینههای اثرگذار بر گرایش به گروههای تروریستی در قالب پنج رویکرد روانشناختی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دستهبندی و مورد ارزیابی قرار گرفتهاند.
این جدول، نمای تقریبا جامعی از وضعیت روحی، روانی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کسانی به دست میدهد که عضو گروههای تروریستی میشوند.
بسیاری از این مولفهها و شاخصها که در این تحقیق جمعآوری شدهاند، برای اعضای گروههای مسلح داخل و خارج ایران که مورد حمایت جمهوری اسلامی هستند هم صدق میکنند.
در بسیاری از تحلیلها و تفسیرهایی که در نقد ساختار ماشین سرکوب جمهوری اسلامی در داخل ایران و گروههای نظامی وابسته به تهران در منطقه انتشار یافته، تقریبا همین مولفهها برای اعضای آنها برشمرده شدهاند.
این تحقیق در ادامه به بررسی عوامل و زمینههای گرایش به تروریسم در سه سطح شخصی، ملی و فراملی پرداخته است که باز هم مولفههای آن در مورد گروههای نظامی مورد حمایت جمهوری اسلامی صدق میکنند.
جدول بالا، خلاصه تمام بررسیهای این تحقیق در سه بخش یاد شده است. تقریبا تمام مولفههای موجود در این جدول برای تمامی گروههای مسلح و مذهبیهای تندرو در ایران، منطقه و جهان قابل تعمیم است.
مولفههای فردی همچون «دگماتیسم»، «قشریگری»، «اقتدارگرایی» و «توهم توطئه» از جمله شاخصهایی هستند که دستکم در ایران از جمله ویژگیهای اجزای ماشین سرکوب در ساختار جمهوری اسلامی به شمار میروند که به نامهای متعددی، همچون «بسیجی»، «ارزشی»، «آتشبهاختیار» یا «دلواپس» شناخته میشوند.
این نامها در سطح ملی هم دارای نشانههایی همچون «خشونت ساختاری»، «حافظه ارزشها»، «تعصب مذهبی» و «طرد زندگی غربی» هستند که حاملان این علایم برای مردمان ایران، افراد بیگانهای نیستند.
مولفههایی همچون «قطببندی منطقهای»، «حضور دولتها در نقاط راهبردی»، «امنیت همپیمانان» و «رقابت ایدئولوژیک» از دیگر مولفههای نامآشنا در سطح فراملی در شناخت گروههای مسلح مورد حمایت جمهوری اسلامی در منطقه میتوانند محسوب شوند.
مجموع این مولفهها و شاخصها را تقریبا میتوان در بسیاری از اعضای گروههای مسلح در جهان اسلام پیدا کرد. چندان هم فرقی نمیکند که این گروهها ساخته و پرداخته جمهوری اسلامی باشند و یا علیه منافع این نظام در منطقه فعالیت کنند. اما جمهوری اسلامی طی ۴۰ سال اخیر تلاش میکند قرائتها و تفسیرهای متفاوتی از این گروههای مورد حمایت خود ارایه کند.
نظام شیعی حاکم بر ایران به آندسته از گروههای مسلح اسلامی که گروههای تروریستی شناخته میشوند، «محور مقاومت» میگوید و نام عملیات «انتحاری» اعضای این گروهها را عملیات «شهادتطلبانه» گذاشته است.
رفتارها، موضعگیریها و شکل اقدامات مسلحانه بسیاری از این گروهها به واسطه تغذیه از یک منبع مشترک به نام آموزههای اسلامی، مشترک هستند اما هر یک از آنها تنها خود را برحق دانسته و اقدام طرف مقابل را تروریستی میدانند.
دو نمونه مرتبط با جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی از این قاعده مستثنی نیست و تلاش میکند اقدامات گروههای مسلح تروریستی مورد حمایتش را با تعاریف و تفسیرهای خاص خود مشروع و اقدامی متعارف علیه دشمنان اسلام معرفی کند. تازهترین نمونه این تلاشها، مربوط به مبادله سه زندانی ایرانی در تایلند با «کایلی مور گیلبرت»، شهروند استرالیایی زندانی در زندان «اوین» است.
خبر این مبادله روز چهارشنبه پنجم آذر ۱۳۹۹ منتشر شد و حاکی از آن بود که سه زندانی ایرانی در تایلند که سال ۲۰۱۲ قصد ترور یک دیپلمات اسرائیلی را داشتند، به ازای آزادی کایلی مور گیلبرت، به ایران بازگشتهاند.
جمهوری اسلامی یکی از این سه نفر را «تاجر» معرفی و همچون قهرمانان میدانهای ورزشی، از آنها در تهران استقبال رسمی کرده است.
تهران از آزادی این افراد خوشحال است و آن را نشانه پیروزی خود میداند اما هنوز نتوانسته است «اسدالله اسدی»، رایزن پیشین سفارت ایران در اتریش را به کشور بازگرداند.
اسدی به عنوان دبیر سوم سفارت ایران در اتریش به همراه سه نفر دیگر، متهم به تلاش برای بمبگذاری در گردهمایی «سازمان مجاهدین خلق» در پاریس شده و تلاشهای تهران برای آزادی وی تاکنون بینتیجه مانده است.
گفته شده که جمهوری اسلامی به مقامهای غربی پیشنهاد مبادله اسدالله اسدی با «احمدرضا جلالی»، پژوهشگر دو تابعیتی محبوس در زندان «اوین» را ارایه کرده بود که در پی رد این درخواست، حالا قصد دارد جلالی را اعدام کند.
احمدرضا جلالی فروردین سال ۱۳۹۵ به دعوت «دانشگاه تهران» و «دانشگاه شیراز»، به منظور شرکت در «کارگاه مدیریت بحران» به ایران سفر کرد و اردیبهشت همان سال دستگیر و به زندان اوین منتقل شد.
اتهام جلالی را «ارتباط با دولت متخاصم» و همچنین «جاسوسی» عنوان کرده بودند و حالا اخباری مبنی بر اعدام قریبالوقوع وی در رسانهها منتشر شده است.
جمهوری اسلامی برای حمایت و آزاد کردن آن دسته از نیروهای تروریستی خود که در کشورهای مختلف زندانی هستند، سالها است که از این روش استفاده میکند.