جمشید برزگر - ایندیپندنت فارسی
اینکه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، شعری از احمد شاملو را توییت کند، به اندازه کافی عجیب است، اما اینکه این شعر در رثای قاسم سلیمانی و محسن فخریزاده توییت شده باشد، بهمراتب شگفتانگیزتر و سوالبرانگیزتر است.
روز پنجشنبه، عباس صالحی، بخشی از شعر احمد شاملو پس از مرگ فروغ فرخزاد را در توییتر خود منتشر کرد، با این توضیح حیرتانگیز:«جمعههای سوگ از سردار سلیمانی تا فخریزاده»! بدون آنکه به نام شاعر و یا علت سروده شدن شعر اشارهای کند.
درواقع، چنین مصادرهها و اقداماتی تنها در جمهوری اسلامی قابل تصور است. اینکه مسئول وزارتخانهای که یکی از مهمترین کارها و اقداماتش در تمام دوران حیات چهل و دو سالهاش، حذف و سانسور شعر و هنر کسانی چون احمد شاملو و فروغ فرخزاد بوده، شعری از شاملو را در رثای کسانی چون قاسم سلیمانی و محسن فخریزاده منتشر کند، آن هم وقتی که هنوز گذر زمان بر چهره و فکر و منش و روش احمد شاملو غبار فراموشی ننشانده است؛ شاعری که در یکی از شعرهای خود پس از استقرار جمهوری اسلامی، خطاب به بنیانگذارش گفته بود:
«چنان زیبایم من
این تقابل و تضاد آشکار، بهراستی چه محمل و بستری میتواند بسازد که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، بهعنوان یکی از کارگزاران حذف و سرکوب، حتی بتواند تصور کند که شعری از چنین شاعری را در سوگ کشته شدن سرداران سپاهی مثل قاسم سلیمانی و محسن فخریزاده بنویسد؟
شاید تنها معجزه کلام و قدرت شاعرانه شاعری چون شاملو از یکسو و دست تهی حاکمان در تولید شعر و هنری همسنگ، و امید به فراموشکاری مخاطبان از سوی دیگر است که به کارگزاران سانسور این امید و جسارت را میبخشد.
فرج سرکوهی، منتقد ادبی، بلافاصله در واکنش به توییت وزیر ارشاد اسلامی نوشت: «دزدی وزیر سانسور اعتراف صریحی است به فقر خلاقیت هنری در میان شاعران ولائی و حکومتی که از نوشتن حتا یک شعر مناسب در مرثیه «قهرمانان»! خود ناتوان بوده و برای سانسور چارهای جز دزدی از شعر شاملو نگذاشتهاند. لابد میپندارد که با حذف نام شاملو و فروغ دزدی وقیح او پنهان میماند.»
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
مساله جمهوری اسلامی با هنرمندان و روشنفکران اما نه محدود به کارگزارانش است و نه فقط شاعرانی چون شاملو و فروغ را دربرمیگیرد.
بهعنوان مثال، در سالهای اخیر، علی خامنهای که به سیاق سلاطین ایام ماضی، شاعران مدیحهگو را به گرد خویش جمع میکند، بارها و بارها، با تندترین کلمات و الفاظ که بیشتر به فحاشی شبیه است، از روشنفکران، هنرمندان، نویسندگان و شاعرانی که سر سازگاری با نظام اسلامی و ایدههای بنیادین چنین نظامی را نداشتهاند، یاد کرده است.
اما حتی او نیز، گاه و بیگاه، ناگزیر از اعتراف به استواری و زیبایی هنر همین هنرمندان و جای و جایگاه آنان در میان مردم شده است.
به همین دلیل است که وقتی عکسی از او منتشر میشود که کتابی از گزیده شعرهای احمد شاملو را در دست دارد، به ناگهان بانگ مدیحهسرایان و ثناگویان به هوا میرود که دوران آشتی نظام با شاعری فرا رسیده که در سه دهه اول حاکمیت جمهوری اسلامی نمادی از مقابله با سانسور بود و نقشی تعیینکننده در حرکت و مسیر روشنفکران و هنرمندان مستقل از حکومت داشت.
آن دستگاه فکری و عقیدتی، که حتی مولوی و سعدی و حافظ را کافر و ملحد میانگارد و مخالف انتشار آثارشان یا برگزاری مجالس بزرگداشتشان است، بهطریق اولی جایی برای شاعرانی چون احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانیها ندارد و چه جای شگفتی است که ولی فقیه، که با تکیه بر همین دستگاه فکری بر مسند قدرت نشسته، جز با طعن و لعن در باره یکایک این شاعران و یا نویسندگانی چون صادق هدایت سخن نگفته باشد.
در مقابل اما به نظر میرسد که نام این شاعران متبرک شده است. به یاد میآورم در پی درگذشت احمد شاملو، جلسه هیات دبیران کانون نویسندگان را برگزار کردیم. در فکر خاکسپاری احمد شاملو بودیم، چنانکه شایسته او بود؛ بهرغم همه فشارها و کارشکنیهای حکومت. اجازه هیچ نشست و بزرگداشتی و هیچ کاری داده نشد و اگر میتوانستند حتی مانع خاکسپاریاش با حضور دوستدارانش میشدند. دوستدارانی که آن روز از مقابل بیمارستان ایرانمهر تا گورستان امامزاده طاهر کرج را نشان گذاشتند.
برای مراسم، قرار به انتشار پوسترهایی از احمد شاملو با آرم و نشان کانون نویسندگان ایران شد و به پیشنهاد زندهیاد محمد علی سپانلو، تصمیم گرفتیم تنها سطری از شعر خود شاملو در سوگ فروغ فرخزاد را بر روی پوستر بنویسیم:«متبرک باد نام تو!»
دعایی که دیری است برآورده شده است.