Sunday, Jan 17, 2021

صفحه نخست » «نخبگان» و «روشنفکران»ما دیو را آراستند فرشته جا زدند، نیکروز اعظمی

Nikrooz_Azami_2.jpgبه بهانه سالگرد خروج شاه از کشور

تبانی خواص و عوام علیه مظاهر مدرنیسم و جریان مدرنیزاسیون ایران، گرانیگاه شورشی شد که در نهایت امر به تأسیس حکومت اسلامی انجامیده و از تبهکاری های آن، جامعه به سوی تباهی رفت.

اکنون دیگر جامعه ای در کار نیست وقتی در فرای نظام و مدیریت سیاسی حتا با وجود نوع اسلامی اش، به تحدی حکم حکومتی صادر می شود و «نخبگان» بی جرئت هم، نفس در سینه حبس می کنند و دم بر نمی آورند. نخبگان» و «روشنفکرانِ» همواره مستمع آزاد در خلاقیت و آفرینندگی، آگاهانه در توطئه ای شرکت جستند که بانی اش روحانیت شیعه بود. هدف خائنانه، رفتن شاه بود و سرنگونی حکومتش بی کم و کاست. برای فقدان آزادی سیاسی مویه سر دادیم، بی آنکه خود آزادمنش باشیم. ما با هویت ایدئولوژیکیِ ضد آزادی حکومت شاه را سرنگون کردیم. و هیچ فهم و درکی روشن از مفهوم آزادی غربی، نه داشتیم و نه می توانستیم داشته باشیم. مجموعه ای از نیروی فشار برخواسته از لایه های عقب مانده جامعه بودیم که مأموریت مسخ و خنثا کردن آثار و مظاهر مدرنیته در ایران بر عهده ما نهاده شده بود.

اگر در نظام پیشین آزادی سیاسی وجود نداشته(که نداشته)شورشگران ۵۷ نیز آزادمنش نبودند. بعبارت دیگر، کلیت جامعه ما از صدر تا ذیل تجربه آزادی را در حیات سیاسی خود نداشته. به همین جهت اهمال و درنگ در این زمینه، همگانی بوده و همگان باید از این بابت مذمت شوند. هیچکس نباید از این مهلکه قسر در رود. از شاه تا گدا از پیر تا جوان، مطیع و منقاد در برابر سلطه ارزش ها و هنجارها ی فرهنگی بوده ایم که جامعه اش در ضدیت با آزادی قرار داشت. مشکلات سیاسی در دوره رژیم سابق بهانه بود در دست شورشگران۵۷. در پی شورش آخوند شیعی با همدستی کمونیست ها، ملی مذهبی ها و جبهه ملی ها بر علیه مفاهیم و مظاهر مدرن در جامعه، شاه ایران کشور را ترک کرد. شورشگران در تلاش برای ساقط کردن دولت دکتر بختیار و متعاقباً سرنگونی کامل رژیم پهلوی صف آرایی کرده و در نهایت به این امر نائل گشتند. تاخت و تاز به مدرنیزاسیون و جمع شدن بساطش، نتیجه هجمه ی تمام عیار عقب مانده ترین لایه فرهنگ ما بوده که مفهوم آزادی و دستاوردهای حقوق بشر را زائده بورژوازی می پنداشتند. «مبارزه ضد امپریالیستی» لنینی وجه مهم ایدئولوژی کمونیست ها را تشکیل می داده و هیچ ربطی به پیامدهای رویداد ۲۸ مرداد و رژیم محمد رضاشاه نداشته که چپ ها وی را «سگ زنجیری» امریکا(امپریالیسم امریکا) می پنداشتند و باهاش جنگیدند. یعنی اگر سیاست خارجی رژیم محمد رضاشاه ضدامپریالیستی می بوده اما مشکلات سیاسی همچنان به قوت خود باقی می ماند قطعاً چپ ها از وی پشتیبانی می کردند. مدرنیته غرب را امپریالیست و متعاقباً «دشمن خلق ها» فهمیدن، ناشی از هویت ایدئوژیکی چپ های ما بوده که از دانش و عقل بی بهره بودند و به همین جهت در روز موعود، دیو را فرشته دیده ‌ و همینطور فرشته غالب کرده.

ما که تا مغز استخوانمان شاعر و شاهد و شهید هر سه باهمیم، طبیعی بود تا با چکامه «دیو چو بیرون رود فرشته در آید»، فضا را برای نوشیدن شربت شهادت به سمت هیجان شدن پیش ببریم. از شهید کربلا گرفته تا شهید منصور حلاج و جان در کف گرفته های خانه های تیمی از هر نوعش، هر سه شاهدان و شهیدان ما بودند. وقتی به میل نفس و خواهش دل گام در مسیر مه آلود این شاهدان، شهیدان و شاعران جان در کف گرفته، نهاده شود و ارزشهای آنها مأمن امن و هادی در سرنوشت مان باشند چه تعجب که خسرو گلسرخی های شاعر مشربی پیدا شوند تا در دفاع جانانه از اسلام و شهید کربلا، ما را در هیبت و سطوت آنها و خویش، مات و مبهوت کنند. باری، بازماندگان این شهیدان - شهیدانی که همچون ساحر قلوب و کل هستی «نخبگان» و «روشنفکران» را تسخیر و سحر کرده بودند - مست و مسرت از شورش ۵۷، دیو را آراستند فرشته جا زدند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy