خطر پیامدهای یک حمله نظامی و جنگ با کشور خارجی در شرایط فعلی، زمینه قیام مردم را نیز فراهم میکند
کاملیا انتخابی فرد - ایندیپندنت فارسی
در ایران، بارها از «انتقام سخت» سخن گفتند؛ هرچند که در حساسترین لحظات، نظامِ حاکم بر ایران از تهدیدات کلامی پا را فراتر نگذاشته است.
روز شنبه، ۲۷ دی ماه، شبکه فاکسنیوز به نقل از مقامات آمریکایی گزارش داد که «دستکم یک فروند از موشکهای بالیستیک شلیک شده در جریان رزمایش موشکی پیامبر اعظم ۱۵ سپاه پاسداران، در ۱۰۰ مایلی (حدود ۱۵۰ کیلومتری) ناو هواپیمابر یواساس نیمیتز و ناوگروه همراه آن در اقیانوس هند فرود آمده و منفجر شده است.»
در حالی که سطح تنشها در چهار سال گذشته بین تهران و واشنگتن شدت گرفته است و ایالات متحده آمریکا و اسرائیل حملات متعددی را به پایگاههای نظامی ایران در سوریه و عراق انجام دادهاند، واکنش تهران مصلحتاندیشانه بوده است. حتی با کشته شدن فرمانده سپاه قدس، قاسم سلیمانی، که یکی از عالیرتبهترین مقامات سیاسی و نظامی ایران بود، نیز واکنش تهران حسابشده و با هدف پرهیز از جنگ انجام گرفت.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
یکی از این مقامات آمریکایی به فاکس نیوز گفته است که «ما از قبل انتظار شلیک موشک (به آبهای نزدیک نیمیتز) را داشتیم، اما نگرانی ما این بود که ایران قصد دارد موشک را در چه فاصلهای فرود بیاورد.» به این معنا که واشینگتن نیز می داند که ایران حساب شده رفتار می کند.
خرابکاریها و انفجارهای پی در پی در مراکز هستهای ایران، و پس از آن در تازه ترین اقدام، ترور محسن فخریزاده، معاون وزیر دفاع، نیز که به گفته مقامات نظام توسط اسرائیل صورت گرفت، باز هم نتوانست جمهوری اسلامی ایران را تا مرز یک رویارویی همهجانبه نظامی با آمریکا یا اسرائیل پیش برد.
چرا جمهوری اسلامی ایران تاکنون به این حملات واکنش قاطعی نشان نداده است؟ آیا توانایی پاسخ دادن ندارد و پرهیز نظام از جنگ، از ضعف نظامی آن نشات گرفته است؟
اینگونه به نظر میرسد که هر دو سوی این منازعه، ایران در یک سو و اسرائیل و آمریکا در سوی دیگر، میدانند که یک رویارویی مستقیم، نقطه شروع جنگی بزرگ خواهد بود که پیامدهای آن تمامی منطقه را درگیر خواهد کرد.
گرچه به نظر میرسد که جمهوری اسلامی ایران باکی از یک درگیری نظامی نداشته باشد، اما حوصلهمندی مقامات نظام نیز نمیتواند از سر ناتوانی نظامی آنها باشد.
نیروی هوایی نظام حاکم بر ایران فرسوده و از کار افتاده است، و نیروی دریایی منسجم و کارآمدی نیز ندارد. اما ضعفهای نظامی خود را که از تحریمهای دوران انقلاب و پس از آن ناشی شده است، با سرمایهگذاری بر روی برنامه موشکی و پهپادهای پیشرفته متمرکز پوشاندهاند.
تخمین زده میشود که ایران بین ۵۵ تا ۶۵ هزار موشک بالیستیک داشته باشد که موشکهایی از گروه سجیل ۲ با برد موثر ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ کیلومتر و سقف پرواز ۴۵۰ تا ۵۰۰ کیلومتر، میتواند به گفته کارشناسان از سد دفاع موشکی گنبد آهنین اسراییل عبور کند. مدارک و شواهد بسیاری وجود دارد که حملات به مرکز نفتی آرامکو در عربستان سعودی ( تابستان ۲۰۱۹) و حمله اخیر به فرودگاه عدن در یمن ( ژانویه ۲۰۲۱) توسط حوثیها، با تکنولوژی و امکانات پهپادی سپاه پاسداران انجام گرفته است.
جنگ نیابتی در جریان است و مداخلات نظام در منطقه نیز ادامه دارد. توانایی موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی قابل نگرانی است اما از آنسو برتری نظامی اسراییل و آمریکا با ایران قابل مقایسه نیست.
اما جمهوری اسلامی ایران پرهیز از جنگ را در جهت حفظ دستاوردهای خود در مداخلات در منطقه و سرمایهگذاری بر روی گروههای شیعی و وابسته به نظام در ۴۰ سال می داند که حفظ آنها مهمترین اصل است و جنگ میتواند تمامی آن دستاوردها را مخدوش کند.
علیرضا زاکانی، نماینده مجلس شورای اسلامی، اظهار داشت که ایران هماکنون بر ۴ پایتخت عربی، یعنی بغداد و دمشق و بیروت و صنعا، حکومت میکند. آن ادعا چندان بیراه هم نبود و با این استناد مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، نیز گفته بود،«آمریکا با استراتژی پنج پایتخت جمهوری اسلامی مقابله میکند.»
علی یونسی، وزیر وقت اطلاعات، نیز به گونهای دیگر آن ادعا را تکرار کرد.
او گفت: «در حال حاضر عراق نه فقط حوزه تمدنی نفوذ ماست، بلکه هویت، فرهنگ، مرکز و پایتخت ماست»؛ گفتهای که با واکنش وزیر وقت خارجه عراق روبهرو شد.
این پایتختهای زیر نفوذ حکومت، از تشکیل شبهنظامیان وابسته و مزدور فراتر رفته است؛ تا آنجا که امروز قانون اساسی افغانستان، مذهب شیعه را یکی از مذاهب رسمی جمهوری اسلامی افغانستان قید کرده است.
دستاورد انقلاب شیعی نظام جمهوری اسلامی ایران فراتر از مرزهای کشور و در مناطق تحت نفوذ و تسلط آن نظام بسط یافته است و حفظ این دستاوردهاست که آنان را از مقابله نظامی رو در رو با اسرائیل و آمریکا برحذر میدارد.
و اما نکته دیگر، نارضایتیهای گسترده در بین مردم ایران است. تحریمهای فلج کننده اخیر، اختناق، سرکوب گسترده فعالان مدنی، زیست محیطی، کارگری، دانشجویی، بیکاری، گرانی، فساد اداری و دروغ، آستانه صبر و تحمل مردم ایران را به نقطه جوش و قیام رسانده است.
خطر پیامدهای یک حمله نظامی و جنگ با کشور خارجی در شرایط فعلی، زمینه قیام مردم ناراضی را نیز فراهم میکند.
در شرایطی که سرکوبهای شدید و ایجاد وحشت و ارعاب، عامل اصلی بازدارندگی مردم از اعتراض به ناکارآمدی سیستم حاکم و گرانیها، بیکاری و مرگ و میرهای ناشی از گسترش بیماری ویروس کرونا بوده است، جنگ در داخل مرزهای ایران، ریختن آب بر آسیاب مردمی است که فرصت را برای اعتراض غنیمت خواهند شمارد. حکومتِ اقلیتی که با سرکوب اکثریت امکان پذیر شده است، با رفتن به سوی جنگ با آمریکا و اسراییل، با توده های مردم عاصی روبرو می شود که دیگر سرکوب چاره دفع قیام آنها نخواهد بود.
بنابراین، «صبر استراتژیک»، آنچه که قامات سپاه به کرّات از آن نام میبرند، به دوران گذار از سیاستهای ترامپ و فشار حداکثری و تحریمهای این کشور باز میگردد.
مقامات نظام حاکم بر ایران امید دارند که با کاهش تحریمها، اقتصاد بهبود یابد و جلوی نارضایتی گسترده مردم تا اندازه ای گرفته شود.
تصور بازگشت جو بایدن به برجام، برای نظام به معنای بهبود اقتصاد و دفع آتش خشم مردم است. نگرانی امروز نظام از ایجاد یک درگیری نظامی، نگرانی از بروز یک جنگ نیست، بلکه نگرانی از مردمی است که میتوانند با پشتوانه حمله یک نیروی خارجی، علیه فقر، فساد، بیکاری، نبود آزادی بیان، نبود حق شهروندی و مشارکت اجتماعی، بر علیه بیماری و گرانی و تباهی موجود قیام کنند.
استراتژی نظام در وضعیت فعلی، حفظ دستاوردهایی است که روی آنها سرمایهگذاری بلند مدت کرده است. و اما نظام، آمدن جو بایدن را ادامه سیاست های دولت اوباما و آن را اوباما ۳ می داند. در حالیکه شروع دولت جدید آمریکا، شروعی تازه و بایدن ۱ خواهد بود. این دولت نیز به صراحت از ضرورت ایجاد گفتگوهایی جدید با تهران که شامل برنامه موشکی و دخالت های منطقه ای این کشور است نیز سخن گفته است. بایدن ۱، شروعی تازه در سیاست خارجی آمریکا برای محک زدن به «صبر استراتژیک» نظام جمهوری اسلامی خواهد بود.
ابراز پشیمانی ظریف از گفتن این جمله