دیپلماسی ایرانی - جو بایدن در حالی که قرار بود زودتر از پنجشنبه هفته گذشته از سیاست خارجی دولتش در چهار سال پیش رو سخن بگوید، اما در نهایت دو روز (پیش پنجشنبه) از مانیفست دیپلماتیک خود رونمایی کرد. رئیس جمهور آمریکا با حضور در وزارت امور خارجه این کشور عنوان داشت که که میخواهد آمریکا را به عرصه بینالمللی بازگرداند و باید احتمالا تا مدتی «اول آمریکا» را فراموش کرد. وی همچنین گفت که دیپلماسی دوباره به کانون سیاست خارجی بازمیگردد و در عین حال تصریح کرد که دیگر قصد ندارد از جنگ یمن حمایت کند. او اظهار کرد که جنگ یمن یک فاجعه انسانی و استراتژیک ایجاد کرده است. این جنگ باید پایان یابد. اما نکته حائز اهمیت در این سخنرانی به مسئله ایران و برجام باز می گردد. برخلاف تصور و انتظار جو بایدن، هیچگونه اشاره ای به توافق هستهای و یا تلاش آمریکا برای بازگشت به برجام و تعامل با جمهوری اسلامی ایران نکرد. اما سوال اینجاست که چرا جو بایدن در نخستین نطق دیپلماتیک خود اشاره ای به جمهوری اسلامی ایران و برجام نداشت؟ آیا این مسئله نشان میدهد که برجام برای دولت جدید آمریکا از اهمیت چندان بالایی برخوردار نیست؟ پاسخ به سوالات و بررسی دقیق تر محورهای سخنرانی پنجشنبه هفته گذشته بایدن در خصوص سیاست خارجی دولتش در گفتوگوی دیپلماسی ایرانی با علی بیگدلی استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بینالملل پی گرفته شده است که در ادامه می خوانید:
جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا پنج شنبه شب گذشته در نخستین نطق خود در توضیح سیاست خارجی جدید دولتش با اینکه از «بازگشت دیپلماسی» و «برگرداندن آمریکا به میان متحدان» خود سخن گفت، اما هیچ گونه اشاره ای به ایران و بازگشت به برجام نکرد. این در حالی است که بایدن قبلا در انتخابات ریاست جمهوری وعده بازگشت به برجام را داده بود و با وجود آن که اعضای تیم سیاست خارجی و امنیتی او طی روزها و هفته های اخیر به کررات در ارتباط با ایران و برجام موضع گیری کرده بودند، انتظار می رفت که یکی از محورهای اصلی سخنان دیپلماتیک بایدن به توافق هسته ای و ایران اختصاص پیدا کند. از نگاه شما چرا بایدن در سخنرانی خود اشاره ای به ایران و برجام نداشت؟
دلایل متعددی وجود دارد که چرا جو بایدن در نخستین سخنرانی خود پیرامون سیاست خارجی دولتش در چهار سال پیش رو از اشاره به برجام و دیگر پرونده های مربوط به جمهوری اسلامی ایران خودداری کرد؛ اولین دلیل به تحرکات لابی های اسرائیلی و عربستانی و تلاش های آنها برای فشار به دولت جو بایدن باز می گردد. به هر حال تل آویو و ریاض به شدت نگران بازگشت جو بایدن به توافق هسته ای و لغو تحریم های ایران هستند بنابراین بایدن سعی کرد با عدم اشاره به مسئله بازگشت به برجام مانع از دامن زدن به نگرانی اسرائیل و عربستان سعودی شود تا در نهایت فشارها و کارشکنی های کمتری از سوی این لابی ها به دولت باید تحمیل شود. مطمئن باشید که اگر جو بایدن در سخنرانی پنج شنبه شب هفته گذشته مستقیماً مسئله بازگشت به برجام و لغو تحریم ها را مطرح میکرد، عربستان سعودی و اسرائیل تحرکات خود را دوچندان میکردند و با به کارگیری هر چه بیشتر گروههای فشار و لابی های خود مانع از اقدامات مثبت و سازنده دولت بایدن در این خصوص میشدند.
دلیل دیگر به عدم شتابزدگی دولت جو بایدن باز میگردد. به هرحال رئیس جمهور مستقر در کاخ سفید فرد کارکشته ای در حوزه سیاست خارجی است. لذا بایدن با تجربه سال ها حضور در عرصه دیپلماسی سعی دارد از اقدامات و تصمیمات شتابزده در قبال جمهوری اسلامی ایران و برجام خودداری کند. چون اگر چه بایدن در شعارهای انتخاباتیش از لزوم بازگشت به برجام سخن گفته است و اعضای تیم سیاست خارجی و امنیتی او در روزهای اخیر به کررات درباره توافق هستهای و نحوه تعامل با ایران مواضعی را مطرح کردهاند، اما به باور بایدن هر گونه شتابزدگی در رابطه با بازگشت آمریکا به برجام باعث خواهد شد که ایران دست برتر را در مذاکرات احتمالی پیدا کند. بنابراین جو بایدن فعلاً در نظر دارد با صبر به بررسی تمام ابعاد پرونده ایران بپردازد تا یک برنامه درست را برای بازگشت آمریکا به برجام و لغو تحریم ها تدوین کند. پیرو این نکته اگر بایدن یکی از محورهای اصلی سخنرانی پیرامون سیاست خارجی دولتش را به بازگشت آمریکا به توافق هسته ای و لغو تحریم ها اختصاص می داد، هم سطح انتظارات ایران بالاتر می رفت و هم از آن سو سبب می شد که تیم سیاست خارجی و امنیتی او با محدودیت بیشتری در قبال ایران مواجه شود. نکته مهم دیگری که در این خصوص باید به آن اشاره کرد این است که هنوز یک راهبرد منسجم، دقیق و عملیاتی از سوی تیم سیاست خارجی و امنیتی کابینه بایدن برای چگونگی بازگشت به برجام و لغو تحریم های ایران تدوین نشده است.
اجازه دهید روی همین نکته پایانی شما قدری درنگ کنیم. برخلاف تحلیلتان به نظر می رسد که تیم سیاست خارجی و امنیتی کابینه بایدن فعالیتهای دیپلماتیک گستردهای را، هم در داخل آمریکا و هم با اروپایی ها برای بازگشت به برجام و لغو تحریم های ایران آغاز کرده است، از تشکیل جلسه دیروز جمعه کمیته اصول امنیت ملی آمریکا با تمرکز بر برنامه هسته ای ایران تا دستور آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا به رابرت مالی، نماینده ویژه این کشور در امور ایران برای تشکیل یک تیم از کارشناسان و دیپلماتهای متخصص در حوزههای مختلف از جمله هستهای را برای مذاکرات احتمالی آتی با تهران و نیز مذاکرات ویدئویی دیروز جمعه وزرای امور خارجه سه کشور اروپایی عضو برجام با همتای آمریکایی شان درباره برجام. ضمن این که جن ساکی، سخنگوی کاخ سفید در نشست خبری دیروز جمعه خود در پاسخ به سوالی درباره چارچوب زمانی جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا برای عمل به وعده انتخاباتی اش در خصوص بازگشت به توافق هسته ای تلاش کرد که مسئولیت این کار را به گردن ایران بیندازد و در این رابطه عنوان داشت که توپ در زمین ایران است. آیا مجموعه این فعالیت ها، آن هم در کمتر از ۲۴ ساعت نشان نمی دهد که برنامه کاخ سفید در قبال ایران و برجام کاملا مشخص است؟
اتفاقا این نکات شما موید تحلیل من است. به این معنا که چون هنوز برنامه دقیق، منسجم و عملیاتی برای چگونگی بازگشت امریکا به برجام وجود ندارد، تیم سیاست خارجی بایدن در نظر دارد با رایزنیهای دیپلماتیک اولیه با طرف های برجامی به خصوص سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلستان، هم واکنش و سناریوهای احتمالی ایران را به ویژه در حوزه اقدامات کاهش تعهدات هستهای بررسی کند و هم در یک نگاه کلان تر نحوه مذاکرات احتمالی، شرایط مذاکره، پیش شرط ها مدنظرشان و همچنین انتظارات طرف مقابل یعنی ایران را مورد بررسی قرار دهند تا بهترین سناریو برای بازگشت آمریکا به برجام تدوین شود که بیشترین منفعت را برای واشنگتن در پی داشته باشد.
به دیگر محورهای سخنان بایدن بپردازیم. آن چه کمتر انتظار می رفت پیش کشیده شدن پرونده جنگ یمن در سخنان رئیس جمهوری آمریکا بود. پیرامون این نکته جو بایدن پنجشنبهشب طی سخنرانی خود، مدعی شد که قصد دارد به جنگ یمن پایان دهد. اما با وجود این، ایالات متحده به عربستان کمک خواهد کرد تا از «تمامیت ارضی» خودش دفاع کند. چرا که سعودی ها با حملاتی از جانب نیروهای تحت حمایت ایران مواجه است. ساعاتی پس از این سخنرانی بایدن یک مقام وزارت امور خارجه آمریکا عنوان داشت آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه این کشور، به کنگره خبر داده که بنا دارد حوثیهای یمن را از فهرست تروریستی این کشور خارج کند. این در حالی بود که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده، در آخرین روز کاری خود در واشنگتن، ۱۹ ژانویه، از افزدون نام این گروه به فهرست تروریستی وزارت خارجه خبر داده بود. به باور شما این مواضع بایدن و اقدامات اولیه دستگاه سیاست خارجی آمریکا تا چه اندازه می تواند به پایان جنگ یمن کمک کند؟
من بارها در گفتوگو با دیپلماسی ایرانی بر این نکته تاکید داشته ام که یکی از محورهای تداوم و تشدید رقابت های امنیتی و نظامی بین کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به خصوص عربستان سعودی با جمهوری اسلامی ایران به جنگ یمن باز می گردد. لذا تا زمانی که این جنگ به قوت خود ادامه پیدا کند، فارغ از اینکه چه طرفی مقصر است، یقینا نمی توان در خصوص کاهش تنش بین روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی سخن گفت. پس این که بایدن در نخستین نطق دیپلماتیک خود یکی از محورهای اساسی سیاست خارجی دولتش را به پایان دادن به جنگ یمن اختصاص داده است، فینفسه اقدام مثبت و سازنده ای است که در سطح کلان تر میتواند به کاهش تنشها در منطقه نیز بینجامد. خصوصاً اینکه تنها ساعاتی پس از سخنان بایدن، وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا به دنبال خارج کردن حوثی ها و انصارالله یمن از لیست گروههای تروریستی ایالات متحده است. بنابراین مجموعه این اقدامات و مواضع مثبت، آن هم در کمتر از یک روز نشان میدهد که دولت بایدن تلاش جدی برای پایان دادن به جنگ یمن دارد. البته قطعاً اقتضائات جنگ یمن متفاوت از ۵ سال گذشته است چرا که اکنون با عادی سازی مناسبات دیپلماتیک اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس، جبهه امنیتی تل آویو تا پشت مرزهای آبی ایران در خلیج فارس کشیده شده است.
اما واکنش تهران و صنعا متفاوت از واکنش ریاض بود. در همین راستا حسن ایرلو، سفیر ایران در یمن عنوان داشت که ما نسبت به سخنان آنها درباره تلاش برای پایان جنگ در یمن خوشبین نیستیم. آمریکا بهدنبال تحمیل حضور مستقیم سیاسی و نظامی در یمن است، همانطور که در عراق و سوریه اتفاق افتاد. ضمن این که جنبش انصارالله یمن نیز در واکنش به اظهارات رئیسجمهوری آمریکا، مبنی بر اینکه بایدن از پایان یافتن جنگ یمن حمایت میکند، اعلام کرد که تا عملا اقدامی صورت نگیرد، موشکهای یمن آماده پرتاب هستند. با این واکنش ها آیا اساسا می توان به تلاش های بایدن برای پایان دادن به جنگ یمن امیدوار بود؟ آیا آن چیزی که جو بایدن و عربستان سعودی در پایان دادن به جنگ یمن به دنبال آن هستند متفاوت از اهداف و منافع جمهوری اسلامی ایران انصارالله و حوثی ها نیست؟ در این صورت این سطح از اختلافات و انتظارات طرفین به تداوم و تشدید تنشها دامن زدن به جنگ یمن در چهار سال پیش رو نمی انجامد؟
همان گونه که در پاسخ به سوال قبلی اشاره داشتم اکنون با عادی سازی مناسبات دیپلماتیک اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس، جبهه امنیتی تل آویو تا پشت مرزهای آبی ایران در خلیج فارس کشیده شده است. لذا تهران برای جلوگیری از بغرنج تر شدن و پیچیده تر شدن شرایط و نیز دامن نزدن به جنگ و ناامنی بیشتر در منطقه باید به سمت کاهش تنش با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و برقراری روابط دیپلماتیک با آنها گام بردارد و این مسئله تنها و تنها منوط به پایان دادن به جنگ یمن است. از این رو قطعاً باید در راستای تلاش های جو بایدن برای پایان دادن به جنگ یمن، جمهوری اسلامی ایران و گروه های نیابتی مانند انصارالله و حوثی ها هم تلاش جدی برای پایان دادن به جنگ خانمان سوز در این کشور داشته باشند؛ جنگی که باعث کشتار، فقر، قحطی، بیماری و آوارگی بسیاری از مردم یمن شده است. بله اگرچه بی شک این جنگ به دلیل تجاوز عربستان سعودی شکل گرفته است، اما باید حوثیها و جمهوری اسلامی ایران سهم خود را هم برای پایان دادن به این جنگ ایفا کنند. پیرو نکته شما جو بایدن امکان دارد پایان دادن به جنگ یمن را در راستای تعریف منافع آمریکا و عربستان سعودی پیش ببرد، اما بنا نیست که در صحنه عمل آنچه مد نظر واشنگتن و ریاض است، محقق شود. ما باید با یک نیت مثبت در راستای تلاش های دیپلماتیک واشنگتن در دولت جدید برای پایان دادن به جنگ یمن حاضر شویم، ضمن این که باید منافع و اهداف خود و مردم یمن را پی بگیریم تا در تحقق یک بازی برد - برد در پایان دادن به جنگ یمن شریک شویم. شما در سوال آغازین مصاحبه به دو نکته کلیدی در سخنان بایدن اشاره داشتید؛ «بازگشت دیپلماسی» و «برگرداندن آمریکا به میان متحدان». این دو نکته کلیدی نشان می دهد آمریکا در چهار سال پیش رو به دنبال تغییر چهره خود در عرصه جهانی است و بایدن هم سعی میکند با دیپلماسی و اهرم حقوق بین الملل و حقوق بشر اهداف خود را متفاوت از دوران دونالد ترامپ را پیش ببرد. با چنین رویکردی قطعاً مشروعیت مواضع و اقدامات کاخ سفید در جنگ یمن به مراتب بیشتر خواهد شد. خصوصا که بایدن در نکته کلیدی دیگری از مسئله بازگشت ایالات متحده آمریکا به عرصه جهانی و متحدان خود سخن گفته است. بی شک با این دو رویکرد اگر جمهوری اسلامی ایران و حوثی ها بخواهند به جای دیپلماسی، مذاکره و تلاش سیاسی برای پایان دادن به جنگ یمن، مدام بر طبل جنگ و دامن زدن به تنش ها و ناامنی ها در منطقه بکوبند، شرایط دیگر متفاوت از دوران دونالد ترامپ خواهد بود. چون در این صورت اهرم دیپلماسی، حقوق بین الملل و اجماع جهانی، جمهوری اسلامی ایران ایران را به ناچار وارد مسیری خواهد کرد که هیچگونه برگ برنده ای در جنگ یمن نصیب تهران نخواهد شد. پس تا دیر نشده ایران باید با تغییر رویکرد در جنگ یمن از برگهای برنده نفوذ و وزن خود در این منطقه کمال استفاده را در تحقق منافع ملی ببرد و از خود یک چهره دیپلماتیک در عرصه جهانی نشان دهد که خواهان برقراری ثبات و امنیت در کل منطقه خاورمیانه است. متاسفانه عملکرد ما در جنگ سوریه و یمن باعث شده است که ایران به عنوان کانون و محور ناامنی در منطقه غرب آسیا تلقی شود و به موازات آن بستر مناسبی برای اتحاد اسرائیل و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس شکل گیرد. ما باید این رویکرد غلط را تغییر دهیم در غیر این صورت روزبهروز انزوای سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی ایران در خاورمیانه بیشتر خواهد شد به گونهای که ما به معنای واقعی کلمه در یک حصر قرار خواهیم گرفت.
شما در جایجای تحلیلتان به اسرائیل اشاره کردید. اما بر اساس اخبار واصله تاکنون بایدن هیچ تماس و ارتباطی با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل نگرفته است. این نشان می دهد که سطح اختلافات واشنگتن و تل آویو تا چه اندازه جدی است. ضمن این نتانیاهو نیز در وضعیت چندان مناسبی در آستانه چهارمین دوره انتخابات پارلمانی زودهنگام در سرزمینهای اشغالی قرار ندارد و به باور بسیاری نخست وزیر فعلی در آستانه پایان عمر سیاسی خود قرار دارد و با انبوهی از پروندههای فساد مالی و اقتصادی، نتانیاهو دیگر امیدی به بازگشت به عرصه سیاسی در اسرائیل ندارد، خصوصا که بر خلاف ترامپ، بایدن تمایلی به حمایت از وی ندارد و با این عدم تماس بایدن چهره نتانیاهو در داخل اسرائیل به شدت تخریب شده است. اما نکته بسیار مهمی که باید مد نظر قرار داد این است که علاوه بر سیاست رادیکال نتانیاهو در قبال ایران و برجام، حتی احزاب، شخصیت ها و جریان های رقیب نتانیاهو نیز اخیراً از تهدید تهران و لزوم تدوین برنامهریزی و استراتژی برای حمله به ایران سخن گفتند. کما این که بنی گانتس، وزیر دفاع اسرائیل این مسئله را مطرح کرد. آیا این نکات نشان نمیدهد که تفاوتی در رویکرد اسرائیل برای تقابل با جمهوری اسلامی ایران با تغییر دولت ها وجود ندارد؟ آیا با روی کار آمدن هر دولتی در اسرائیل پس از انتخابات پارلمانی ۲۳ مارس سال جاری/ ۳ فروردین ۱۴۰۰، تلاش های تلآویو به منظور جلوگیری از حصول توافق تهران و واشنگتن پی گرفته نخواهد شد؟
اتفاقاً چون تغییر نگاه دیپلماتیک جو بایدن در خصوص برجام و جمهوری اسلامی ایران باعث ایجاد نگرانی در مقامات صهیونیستی شده است اکنون اسرائیل تهدید به ایران را در دستور کار قرار داده است. به معنای دقیق کلمه تهدیدات مقامات، شخصیت ها و جریانهای اسرائیلی در خصوص حمله به ایران بیش از آنکه مخاطبش را در جمهوری اسلامی ایران پیدا کند، باید آن را پالس و هشداری برای دولت جو بایدن تلقی کرد. یعنی اسرائیل با این تهدیدات سعی میکند دولت جو بایدن را از ایجاد تغییرات راهبردی و کلان در قبال ایران و پرونده هسته ای تهران منصرف کند. البته این نکته را هم مد نظر قرار داد که اسرائیل به دلیل نگرانی های خود سعی می کند اگر مذاکراتی هم بین جمهوری اسلامی ایران و دولت جو بایدن شکل گرفت مانند دوران باراک اوباما تنها مختص به پرونده فعالیتهای هستهای نشود، بلکه در خصوص توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران نیز گفت وگوها و مذاکراتی محقق شود.
با این وصف آیا تل آویو، ذیل نگاه واشنگتن به تهران، سیاستها و راهبردهایش به خصوص در حوزه نظامی و امنیتی را تدوین خواهد کرد و یا اینکه اختلافات در اهداف و منافع بین اسرائیل و آمریکا به ویژه در دوره بایدن سبب خواهد شد که صهیونیست ها مستقل از ایالات متحده آمریکا، تقابل با ایران را در دستور کار قرار دهند و با سیاست «امر واقع» واشنگتن را درگیر جنگ ناخواسته با ایران کند؟
در پاسخ مشخص به سوال شما باید گفت که به هیچ وجه اسرائیل بدون پالس مثبت و چراغ سبز ایالات متحده آمریکا هیچگونه اقدامی برای تنش نظامی با جمهوری اسلامی ایران را در دستور کار قرار نخواهد داد. چون اگر اسرائیل بنا داشت حمله به تاسیسات هستهای ایران و یا تهدید نظامی علیه جمهوری اسلامی را عملیاتی کند، مستقل از ایالات متحده آمریکا این مسئله را عملیاتی می کرد. کما این که در سال ۱۹۸۱ به طور مستقل و بدون هماهنگی با ایالات متحده آمریکا حمله به تاسیسات اتمی سوریه و عراق را عملیاتی کرد. اما زمانی که مقامات صهیونیستی مرتب تهدید نظامی را علیه تهران مطرح می کنند نشان می دهد که اسرائیل بنایی برای جنگ نظامی با جمهوری اسلامی ایران و حمله به تاسیسات هستهای و یا نظامی ایران ندارد، بلکه سعی میکند با این تحرکات و دست و پا زدن های خود دولت جو بایدن را در خصوص مذاکره با ایران و عدم بازگشت به برجام تحت فشار قرار دهد.