حکایت سفر فضاحت بارِ ممد باقر قالیباف، مشهور به مرد ضد آتش، و سردار مو طلایی، و پاسدار پرنده، از آن حکایت هایی ست که نویسندگان آینده در باره اش کمدی ها و طنزها خواهند نوشت و الان هم که فقط خبر این سفر فضاحت اثر منتشر شده، کسانی که اطلاعکی از تاریخ ایران و روابط قاجار و روس دارند، به این رویداد تاریخی که رسوایی اش صدها بار فزون تر از رسوایی روابط قاجار با روس بوده است می خندند و کسانی هم مانند من به روان قاجاریان رحمت ها می فرستند که اگر هم سر حدّات ایران را در زمان حاکمیت شان بر باد دادند، دستکم سفرای شان حرف زدن بلد بودند و جای شاه و رعیت در نظام شان مشخص بود.
حکایت جنگ های ایران و روس و بر باد دادن بخش بزرگی از کشورمان در زمان قاجار یکی داستان است پر آب چشم، ولی اگر آن داستان، پر آب چشم است، داستان حکومت اسلامی و نوکر صفتی اش در مقابل روس، میزان اشک اش در حد آب رودهای خروشان است که کار را از شدت خشم به قهقهه جنون آمیز می کشاند.
کجا قاجار بدبخت حجم نوکریّت اش به اندازه ی حجم نوکریت جمهوری اسلامی در مقابل روس بود؟ و کجا قاجاریان چنین در مقابل روس خود را خوار و خفیف می کردند که امروز امثال خامنه ای ها و قالیباف ها می کنند؟
همین فتحعلی شاه مورد لعن ایرانیان، وقتی با عباس میرزا گفت و گوی کتبی می کند، دستکم منزلت پادشاهانه اش را این چنین نشان می دهد که:
... فرزند.... خودِ شما اوضاع و احوال سر حدّات را بهتر می دانید. اگر به صلح با روس ها مایل ید، صلح کنید. و اگر جنگ می خواهید، بجنگید.
«لیکن همه مسوولیت ها را به گردن بگیرید!»
قاجار بدبخت اگر تسلیم شد، دستکم با قوای روس، که قوایی مدرن و مجهز بود چند صباحی جنگید و بعد تسلیم شد، نه این که از همان ابتدای انقلاب نکبت بار چهل ساله، پاچه ی روس را بخاراند و فلان اش را بمالاند و دست آخر هم قالیباف اش مثل بسته ی پُستی قُر شده به مبدا مرجوع شود!
در تاریخ، وقتی گفت و گوی میرزا صالح شیرازی و پاسکوویچ روس را می خوانیم می بینیم که ایرانی ها تا آن جا که بلد هستند و زور شان می رسد به روس ها فشار می آورند، ولی روس ها عقب نشینی نمی کنند.
با این وجود عباس میرزا وقتی در مقابل گریبایدوف، لب به شکایت می گشاید، شکایت اش به این شکل و با این زبان است:
-... نمایندگان من و شاه را به حضور تزار نبردند. نامه های مرا هم به پطرزبورگ نرساندند.
و جواب گریبایدوف، به این گلایه چنین است:
-... حضرت والا در این باب، یک طرفه قضاوت کردید و ترجیح دادید مسائل مورد اختلاف را به زور اسلحه حل و فصل نمایید. هر کس جنگ را شروع کند، نمی تواند بگوید آن جنگ چگونه پایان خواهد یافت!
آری! مکالمات و مذاکرات ما در زمان قاجار با روس ها، در این حد و اندازه ها بود.... در حد جنگجویی که شکست خورده و ناچار به تسلیم است، ولی طرف پیروز، باز ادب سیاسی و دیپلماتیک را رعایت می کند....
و اکنون نگاه کنید به روابط «دوستانه و مودت آمیز» جمهوری اسلامی با روسیه، که نه جنگی در کار است و نه خصومتی، و روس، رفتارش با جمهوری اسلامی، رفتار اربابی ست تندخو با نوکری بله قربان گو که هر چه توو سر ش بزنی صدا ازش بیرون نمی آید....