نویسنده: ابراهیم نوار - القد العربی
ترجمه: دیپلماسی ایرانی
خاورمیانه با سه تهدید اصلی روبه روست که تنش های داخلی آن را تقویت می کند: تهدید نخست نظامی است و در انحصار قدرت هسته ای در دست اسرائیل و تلاشش برای برپایی یک نظام منطقه ای تک قطبی نمود می یابد. تهدید دوم سیاسی و در گسترش نظام های استبدادی نمود می یابد که مشروعیت خود را قدرت های خارجی می گیرند. تهدید سوم در گسترش تنفر نژادی، دینی و مذهبی و تثبیت آن از سوی نظام های حاکم نمود می یابد.
بحث و جدل درباره مسئله ایران ارزیابی این تهدیدهای موجود و در راس آنها تهدید هسته ای اسرائیل را ضروری می کند. انحصار تسلیحات اتمی از سوی اسرائیل به هیچ عنوان به برپایی یک نظام منطقه ای باثبات کمک نمی کند و اگر آمریکا در برپایی خاورمیانهای باثبات جدی است باید برای ایجاد پایه های یک تفاهم سیاسی منطقه ای تلاش کند. خطرناکترین تهدید مرتبط با توافق هسته ای ایران پافشاری اسرائیل بر انحصار سلاح اتمی است و این تهدید را می توان با برپایی توازن منطقه ای جدیدی از میان برد که بر یکی از گزینه های زیر مبتنی است: عاری کردن خاورمیانه از سلاح اتمی و سلاح کشتار جمعی یا اعطای اجازه برای برپایی یک توازن هسته ای دو جانبه یا چند جانبه در خاورمیانه.
ایران در صورتی که تهدیدها و سیاست فشار حداکثری ادامه پیدا کند، در حال پذیرفتن این مسئله است که گزینه هسته ای مسئله مرگ و زندگی و آخرین پناه این کشور است. این گزینه مسئله مرگ و زندگی برای ایران شده؛ زیرا نقشه توزیع قدرت در منطقه شدیدا تغییر کرده است. به ویژه زمانی که اسرائیل ائتلافی نظامی - سیاسی علیه ایران دربردارنده کشورهای عربی ایجاد و تلاش کرد مانع از دستیابی این کشور به توانمندی های هسته ای و برپایی یک نظام بازدارنده نظامی شود. اسرائیل در طول دهه ها امنیت راهبردی خود را بر پایه سه اصل محقق ساخته است: نخست: انحصار در دست داشتن قدرت اتمی و ضربه زدن به هر گونه تلاش برای دستیابی به توانمندی های اتمی در کشورهای مجاور. دوم: برخورداری از مزیت های برتری نظامی به ویژه برتری هوایی که از سوی آمریکا تضمین می شود و سوم قدرت پاسخ گویی سریع و چند برابر به هرگونه حمله ای. تدوین این اصول امنیت ملی اسرائیل با هدف پاسخ به سه تهدید نظامی اصلی بوده است:
- نخست احتمال برپایی هرگونه ائتلاف منطقه ای علیه اسرائیل. اسرائیل از طریق برپایی ائتلاف عربی - اسرائلی علیه ایران به این تهدید پاسخ می دهد.
- دوم: گسترش سلاح هسته ای در خاورمیانه. اسرائیل دستیابی ایران به سلاح اتمی را تهدید موجودیتی برای خود می بیند. اما انحصار سلاح اتمی را تهدیدی برای کشورهای دیگر نمی بیند.
- سوم:احتمال حمله موشکی گسترده از سوی منابع متعدد به صورت هم زمان که منجر به نابودی یا از کار افتادن سیستم دفاعی اش خواهد شد. این تهدید با توسعه برنامه موشکی ایران مرتبط است، علی رغم این که اسرائیل پدافند موشکی دوربرد قاره پیما در اختیار دارد.
اگر بپذیریم دستیابی به سلاح اتمی برای ایران مسئله مرگ و زندگی و یک تصمیم سیاسی و نه فنی است که دیر یا زود انجام می شود؛ بنابراین گزینه های پیش رو میان هم زیستی با ایران هسته ای یا محروم کردن این کشور از آن در نوسان است. میان این دو سناریو، سناریوهای متعددی در منطقه خاکستری وجود دارد که مهمترین آنها اصلاح توافق موجود است که بدون موافقت ایران غیر ممکن است.
حمله به تاسیسات هسته ای ایران یک سناریوی حداکثری است. برخی کارشناسان نظامی اسرائیل باور دارند می توان بدون وقوع جنگی گسترده به تاسیسات هسته ای ایران حمله کرد. اما صرف نظر از نتایج نظامی آن این سناریو خطرات زیست محیطی و سیاسی در سطح منطقه و جهان دارد. همچنین بحث بر سر میزان قدرت اسرائیل برای این حمله بدون موافقت و حمایت آمریکاست. از این رو پیش بینی می شود اسرائیل نتواند در زمان کنونی ریسک از دست دادن مهمترین متحد راهبردی خود را بپذیرد.
دستیابی به سازکاری مقبول و توافق روی اتخاذ اقدامات هم زمان برای بازگشت تهران و واشنگتن به توافق هسته ای می تواند گام نخست برای انتقال از تنش به سمت آرام سازی در منطقه باشد و راه را برای تفاهم هسته ای در خاورمیانه باز می کند. این تفاهم یا از طریق عاری کردن منطقه از سلاح کشتار جمعی یا پذیرش همزیستی با ایران هسته ای و تلاش برای برپایی تفاهم سیاسی منطقه ای با تضمین های بین المللی ممکن می شود و به صورت تدریجی نیاز به تجهیز به سلاح اتمی را در منطقه از میان می برد و در را به روی هم زیستی مثبت میان ملتهای منطقه باز می کند.