روزنامه شرق، احمد محیط طباطبایی - در یک سال اخیر بر اثر بیماری کرونا بسیاری از افراد فرهیخته و برجسته ما در حوزههای فرهنگ، هنر، سیاست و علوم مختلف از دنیا رفتهاند که هریک در حوزه خود و جامعه امروزی ما تأثیرگذار بودهاند. برای هرکدام باید متأثر باشیم که چنین افراد ارزشمندی را از دست دادیم؛ اما اخیرا با شنیدن خبر بستریشدن آقای دهباشی در بیمارستان به این فکر و اندیشه فرو رفتهام که دهباشی به کدام گروه فرهنگی، هنری، سیاسی و اجتماعی ما تعلق دارد و جایگاه او در فرهنگ معاصر ما کجاست؟ پاسخ این است که همه گروهها، افراد و همه کسانی که در این سالها در حوزههای خود به فعالیت پرداختهاند، کار آنها توسط دهباشی دیده شده است.
ما کلمهای داریم به اسم «مظلوم» که از «ظلمت» میآید و ظلمت یعنی تاریکی و کسی که بتواند تاریکی را از پدیدهای بردارد، درواقع مظلومبودن آن پدیده را از بین برده است. دهباشی در سالهای گذشته با کاری که انجام میداد، افرادی را که به شکلی مظلوم بودند و دیده نمیشدند، معرفی میکرد یا کارهایی را که چندان مخاطب نداشت و افراد و گروههایی که در سطح اجتماع دیده نمیشدند، تبدیل به جامعهای دیدهشده و معرِف کرد و آنها را از نکرهبودن و دیده نشدن درآورد. بههمیندلیل جایگاه دهباشی جایگاهی بسیار رفیعتر از افرادی است که تا به امروز اسم بردهایم و میشناسیم؛ زیرا دهباشی درواقع متعلق به همه حوزههایی است که ما به آنها توجه کرده و در اینجا ذکر میکنیم. وقتی به برنامههای دهباشی مینگریم و بهنوعی در آنها دقت میکنیم، میبینیم شبهای بخارا و مجله بخارا و سایر مواردی که دهباشی توانسته از آن طریق زاویههای فرهنگ ایرانی را به ما و دیگران بشناساند، چنان وسیع است که شاید در کمتر حوزهای دیدهایم؛ چنانکه آن را باید در یک سطح ملی و جامع بررسی کرد. از «کبوتران کشورمان» که در شب کبوتر به آنها پرداخت، تا کولیهایی که جایگاهی ندارند و بیخانمان هستند، دهباشی تنها کسی بود که به آنها پرداخت او بود تا ما با این جامعهای که 16 قرن در ایران است، آشنا شویم. حتی گروههای ورزشی در شب امجدیه و سایر مواردی که هرکدام یک دانشمند، یک نویسنده و یک فرهیخته و حتی اگر خارجی بودند ولی به فرهنگ ایران توجه کرده بودند، پرداخته و آنها را در معرض دید و درک جامعه ایرانی قرار داده است.
به دلیل همه این فعالیتهاست که امروز که شنیدیم جناب دهباشی در بستر بیماری قرار گرفته، در واقع همه آن افرادی که از آنها گفتیم، از آن بیخانمانها تا شخصیتهای فرهنگی و سیاسی و ورزشکاران و... امروز ناراحت هستند و دست دعا برمیدارند که دهباشی را دوباره سالم و در عرصه فرهنگ و هنر پویا ببینند. و با کار خود بتواند وظیفهای را که برعهده دولت و گروههای عمومی است، انجام دهد. امید که ما هم در کنار او بتوانیم همچنان و به طور دائم، پویا و موفق، بخشهای مختلف فرهنگی کشور خویش را معرفی کنیم. علی دهباشی از زمانی که مجله کلک را دایر کرد و حتی قبل از آن، در حوزه فرهنگ ما شناخته شد. در سالهای بعد او مجله بخارا و شبهای بخارا را تأسیس کرد و به دنبال آن حوزههای تخصصی که موارد خاص مثل معماری یا امورات دیگر را شامل میشد تنظیم و تهیه کرد و به هر آنچه در سر داشت، عمل کرد. دهباشی در اصل توانست مجلهای را منتشر کند که امروز در حوزه خود منحصربهفرد است. روزگاری در دهه 40 یا دهههای دیگر شاهد انتشار مجلههای بسیاری در حوزههای تاریخ و تمدن و فرهنگ و... بودیم؛ اما امروزه فقط «بخارا» است که به فرهنگ ایران در شکل سنتی آن میپردازد و در عرصه جهانی همه ایرانشناسان و دیگران را از رویدادهای مختلف آشنا و مطلع میکند. به این مواردی که در سالهای اخیر به شکل یک ویژگی درآمدهاند، مجلههای علمی- پژوهشی و سایر مواردی را که متعلق به دانشگاهها و جاهای گوناگون هستند و در واقع مطلب را در یک حوزه اختصاصی و برای گروهی متخصص قرار میدهد، باید اضافه کرد. علی دهباشی در مجله بخارا و شبهای بخارا بین جامعه متخصص، موارد خاص و جامعه عمومی و مردم ارتباط برقرار کرد و از سوی دیگر گاهی موارد عمومی مانند امجدیه را به اطلاع گروههای اختصاصی و افراد صاحب علم و دانش درمیآورد. این پل میان گروههای مختلف اجتماعی در فرهنگ ما از موارد خاصی بود که دهباشی انجام داد. امروز برای علی دهباشی دعا میکنم و امیدوارم که هرچه زودتر سلامتیاش را به دست بیاورد و در کنار ما باشد. حتی شبی برای کووید 19 برگزار کنیم و تأثیرات آن و پساکرونا را بتوانیم در حوزه شبهای بخارا با یکدیگر بررسی کرده و بسنجیم و به یک نتیجهگیری علمی در این زمینه برسیم.