کاملیا انتخابی فرد - ایندیپندنت فارسی، بانو یاسمین پهلوی از جمله زنان تاثیرگذار ایرانی است که به عنوان یک زن، مادر و همسر در حوزههای مختلف اجتماعی نقش مهمی ایفا میکند. بانو یاسمین، همسر شاهزاده رضا پهلوی که همواره در امور حمایت از حقوق کودکان و پناهندگان فعال بوده است، از جمله زنانی است که با شجاعت در اقدامی هنجارشکنانه با استفاده از قدرت رسانههای اجتماعی، تهدید ابتلا به سرطان پستان را به فرصت اطلاعرسانی برای زنان سرزمین خود تبدیل کرد؛ اقدامی که تا پیش از این برای بسیاری از زنان ایرانی تابو مینمود. یاسمین اعتماد امینی (پهلوی) متولد چهارم مردادماه ۱۳۴۷ در تهران است. او تحصیلات مقدماتی خود را در مدرسه «کامیونیتی تهران» به پایان رساند و سپس در یک کوچ اجباری به همراه خانواده به کالیفرنیا نقل مکان کرد. بانو یاسمین تحصیلات خود را در دبیرستان «نتردام» ادامه داد و در خردادماه ۱۳۶۵ با شاهزاده رضا پهلوی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج سه فرزند دختر به نامهای شاهدخت نور، شاهدخت ایمان و شاهدخت فرح پهلوی است.
بانو یاسمین پهلوی مدرک لیسانس خود را در رشته علوم سیاسی، و دکترای خود را در رشته حقوق از دانشگاه جورج واشنگتن دریافت کرده است و در طول این سالها همواره از تخصص خود در جهت حمایت از کودکان و جوانان در معرض خطر و دچار فقر استفاده کرده است.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
او ضمن حمایت از تلاشهای همسر خود، شاهزاده رضا پهلوی، برای پیشرفت در تحقق دمکراسی و سکولاریسم در ایران، با حساسیت موضوعات مربوط به ایران، به ویژه مسایل مربوط به کودکان، پناهجویان و زنان ایرانی را دنبال کرده و برای حل مشکلات تلاش میکند.
سردبیر ایندیپندنت فارسی در روز جهانی زن با بانو یاسمین پهلوی درباره فعالیتها و نگاه به حوزه زنان و معضلات اجتماعی ایران گفتوگو کرده است.
بانو یاسمین پهلوی، شما از سال ۱۹۹۱ مرکز خیریه بنیاد کودکان ایران تاسیس کردید، میخواستم بدانم اهداف این بنیاد چه بود و دستاوردهای آن در این سالها چه بوده است؟
بله. این بنیاد را در سال ۱۹۹۱ تاسیس کردیم برای این که بتوانیم به فرزندان میهن که دچار بیماریهای صعبالعلاج بودند، کمک کنیم. این اتفاق بسیار نیک را به کمک یکی از نزدیکانم پیش بردیم که رابطه بسیار خوبی با جامعه پزشکی داشت. من همچنین در پی این بودم که واقعا ارتباط نزدیکتری با کشورم بگیرم. وظیفه اصلی بنیاد کودکان ایران این بود که کودکانی را که در ایران نمیتوانستند درمان شوند، به یکی از بهترین بیمارستانهای آمریکا بیاوریم تا زیر نظر بهترین پزشکان درمان شوند و بهبودی حاصل شود. تمام این مراحل برای خانوادههای این کودکان کاملا رایگان بود. در آن واحد، فرصت بسیار خوبی بود برای دیدار از نزدیک بسیاری از خانوادهها.
شما را بهعنوان یکی از مدافعان جدی حقوق زنان ایرانی میشناسند. به نظرتان چشمانداز جنبش زنان در ایران باتوجهبه مشکلات و محدودیتهایی که پیش رو دارند، چیست؟
زنان از نخستین قربانیان نظام جمهوری اسلامی بودند. من همیشه بر این باور هستم و تاکید میکنم که زنان ایرانی حقیقتا از جنس و جنم دیگری هستند و در طول ۴۲ سال اخیر شجاعت بینظیری از خود به ایرانیان و دنیا نشان دادهاند. همیشه در جبهه اول تظاهراتها بودهاند و از روز اول با آپارتاید جنسیتی مبارزه کردهاند. ناگفته نگذارم که حتی در تبعید هم زنان ایرانی فراوانی دیدم که تکیهگاه اصلی خانواده خود بودند و این تکیهگاه بودن، هم ابعاد مالی داشت و هم ابعاد غیرمالی. واقعا زنان ایرانی زنان خاصی هستند؛ بسیار مقاوم. چشماندازی که من از آن به وضعیت زنان مینگرم، چشمانداز بسیار امیدوارکنندهای برای زنان ایرانی است. من عمیقا بر این باور هستم که زنان ایران نقشی کلیدی در بازپسگیری کشور و مبارزه ملی خواهند داشت.
در سفری به یونان طی سال میلادی گذشته، وضعیت پناهجویان ایرانی را در آن کشور از نزدیک دیدید و سفر شما با استقبال بسیار زیاد محافل پناهجویی مواجه شد. بفرمایید نظرتان در خصوص اوضاع پناهجویان چیست و فکر میکنید باتوجه به اوضاع فعلی ایران، چه راهکار جهانی میتوان برای بهبود وضع آنان در نظر گرفت؟
وضعیت هممیهنان پناهجو نکتهایست که به نظر من بسیاری از ایرانیان خارج از کشور از آگاهی گستردهای درباره آن برخوردار نبودند. به همین علت تصمیم گرفتم به یونان سفر کنم تا از نزدیک با مشکلات هممیهنان آشنا شوم. در این سفر چیزهای زیادی یاد گرفتم و با هممیهنان زیادی آشنایی پیدا کردم. قرار بود دور دیگری از سفر به یونان نیز داشته باشیم ولی به علت محدودیتهای ناشی از کرونا نتوانستم. راهکاری که مد نظر داشتم، کمک ایرانیان به ایرانیان بود. نباید منتظر کمک دیگر کشورها بمانیم. به همین علت به یک موسسه خیریه در یونان کمک کردیم و الان هم تیمی از روانشناسان داریم که رایگان به هممیهنان پناهجو در یونان کمک میکنند. خواهشی که از هممیهنانم دارم این است که به این پروژه کمک کنند. میتوانند به صفحه اینستاگرام من بروند و لینک کمک به پناهجوها را مشاهده کنند. به ویژه که به نوروز نزدیک میشویم و کمک مالی در این شرایط و به این مناسبت، بسیار جلوه بیشتری خواهد داشت.
مبارزه با بیماری سرطان کاری سخت و نیازمند ارادهای قوی است. شما با بیماری سرطان پستان مبارزه کردید و بعد جنبشی را برای اطلاعرسانی در خصوص آن به راه انداختید. لطفاً دراینخصوص و تجربه خاص آن بگویید؟
من هیچگاه آدم عمومی به آن معنا نبودم و در فضای مجازی فعالیت خاصی نداشتم تا وقتی که به آن سرطان مبتلا شدم. اصلا دلیل این که در اینستاگرام به صورت عمومی فعال شدم برای این بود که بتوانم وارد گفتوگویی با زنان کشورم بشوم. زنانی که چنین تجربهای را از سر گذرانده بودند. دلم میخواست از تجربیات آنان بیاموزم و تجربیات خودم را با آنان در میان بگذارم. ضمن این که بسیار علاقهمند بودم که در این زمینه تابوشکنی صورت بگیرد. زن ایرانی به علت ابتلا به چنان سرطانی نباید بمیرد. معاینه شخصی ماهانه در منزل را حتما باید انجام بدهند و در صورت دیدن مورد نامعمول، سریعا به پزشک مراجعه کنند. علاوه بر این، تمایل داشتم تا حد امکان از چیزهایی که خودم یاد گرفتم و امکانات خیلی خوبی که در اختیارم بود، گزارشی به هممیهنان خودم بدهم؛ امکاناتی که متاسفانه شاید در اختیار هممیهنان من نباشد. این هدف اصلی من بود و تجربه بسیار گرانسنگی برای من بود.
به نظر شما چه عواملی تأثیرگذار بر شرایط زنان فردای پس از سقوط ارتجاع در ایران هستند و امروز زنان آزادیخواه ایرانی در ایران و خارج از ایران باید چه تمهیدی برای این فردا بیندیشند؟
همان گونه که قبلا گفتم، زنان ایرانی از اولین قربانیان انقلاب ۵۷ بودند. پیش از انقلاب ۵۷ پادشاه فقید اقدامات بسیار قابل توجهی در راستای اعطای حقوق زنان ایرانی انجام داده بودند که یکی از نمونههای برجسته آن، اعطای حق رای به زنان حتی پیش از چند کشور اروپایی بود، یا «قانون خانواده» که اقدام بسیار درخشانی بود، و یا مبارزه با ازدواج کودکان و بالابردن سن ازدواج برای دختران و پسران. در چند ماه آغازین استقرار جمهوری اسلامی، این رژیم بسیاری از این دستاوردها را از بین برد. خب، از آن زمان شاهد مبارزه زنان هستیم که تاکنون ادامه دارد که یکی از آخرین نمونههای آن، پدیده بسیار جالب توجه «دختران خیابان انقلاب» است. ولی کاملا بدیهی است که زمانی زنان ایرانی به حقوق کامل خود خواهند رسید که یک ایران سکولار و آزاد برقرار شود. هدفی که همسرم طی ۴۲ سال اخیر آن را دنبال کرده است و مهمترین هدفیست که خانواده من به طور کلی دنبال میکند. من بسیار امیدوارم که در ایران آزاد فردا که بهدست همه ما ساخته میشود، زنان ایرانی نقش بسیار پررنگی داشته باشند و امکانات درجه یکی در اختیار آنان قرار خواهد گرفت.
شما یکی از زنان الهامبخش و بسیار فعال طی سالهای گذشته در حوزه پیگیری حقوق کودکان، بهخصوص کودکان کار و آسیبدیده هستید؛ درحالیکه یکی از مهمترین مسایل ایران امروز، افزایش آسیبها و بازماند از تحصیل برای کودکان است. به نظر شما در این شرایط که حکومت جمهوری اسلامی ایران هیچ برنامه روشنی برای حل مشکلات ندارد، چه راهکاری باید جهت کمک به این کودکان با استفاده از امکانات حقوق بشری و جهانی اندیشید؟
یکی از بزرگترین بحرانهایی که جمهوری اسلامی بر ایران تحمیل کرده است، وضعیت بسیار نابهنجار کودکان ایران است. شاهد حضور هزاران کودک کار و خیابانی هستیم. خیابان برای بسیاری از کودکان تبدیل به جای زندگی شده است. این وضعیت اصلا شایسته کشورمان نیست. جمهوری اسلامی از در حل این موضوع بر نمیآید، چون اهمیتی به جان این کودکان نمیدهد. اصلا بگذارید این طور بگویم که نگهداری از کودکان باید نخستین وظیفه دولت باشد، در حالی که در ایران این بچهها هم از حکومت هم از خانواده و هم از غریبه ضربه میخورند. اگر میخواهید میزان صداقت یک حکومت را در مردمی بودن بسنجید، یا ادعایش را درباره مراقبت از زندگی مردم راستیآزمایی کنید، ببینید با کودکان چگونه برخورد میکند.
واقعا شرم بزرگیست که جمهوری اسلامی ثروت مردم را در سوریه و لبنان حیف و میل میکند و به کودکان ایرانی توجهی نشان نمیدهد. من این حرف را به واسطه تجربه دهساله وکالت در این زمینه میگویم که هر دولتی که به کودکان توجهی نمیکند، در میزان کارآمد بودن به هیچ عنوان نمره قبولی نمیگیرد. دخترم «نور» نیز به این موضوع حساسیت ویژهای دارد و شهبانو نیز به این موضوع همیشه فکر میکنند. کاش کودکان ایرانی بدانند چه اندازه به آنان میاندیشیم و کاش بدانند که در کشور پرافتخار آزاد و آبادی که خواهیم ساخت، به مشکلات همه آنان رسیدگی خواهد شد.