کانال تلگرام نویسنده
دو - سه روز دیگر پا به قرن 15 هجری خورشیدی میگذاریم. وضع ما ایرانیان در آغاز قرن 15 بسیار شبیه دو دهۀ آخر قرن 13 هجری است. در این یک قرن، به طور متناوب گامی به پیش و گامی به پس نهادهایم و در مجموع دور سر خود چرخیدهایم!
ما ملتی با تاریخ پر فراز و نشیبِ چندهزار ساله هستیم و همین تاریخ دراز مانعِ جایابی درست و دقیقِ ما در جغرافیای تمدن جدید شده است. از یک طرف، نه خود را بیگذشته و تاریخ و فرهنگ میدانیم که به نقشی حاشیهای و در عین حال بیدردسر در دنیای معاصر تن در دهیم و از مواهب مادیش بهره ببریم و از طرف دیگر، نه از علم و آگاهی و توانایی و امکانات لازم برای تأسیس قطبی با تمدن ویژۀ خود در سطح جهان برخورداریم. این است که دائم خود را به در و دیوار میکوبیم و از نقطهنظر روانشناسی به طور دائم بین توّهم خودبرتربینی و خودتحقیری مفرط در نوسانیم! چون تکلیف خود را نمیدانیم، در هر برههای، پدیدهای را به عنوان تنها راه نجات تا سرحد بتانگاری بزرگ میکنیم و عقل و دل و دیدهمان را به آن میسپاریم و چون در عمل آن را نجاتبخش نمیبینیم نفرتمان را با تمام قوا علیه آن بسیج میکنیم و تا نابودی و اضمحلالش از پا نمینشینیم!
این چرخۀ معیوب ما را از ژرفاندیشی و انباشت تجربه محروم کرده و به واقع، اسیر وقایعی هستیم که خارج از کنترل ما در محیط داخلی و منطقهای و بینالمللیمان روی میدهد. به عبارت دیگر، عمدتاً سیر حوادث و شانس و اقبال سرنوشت ما را رقم زده است و از قضا، در قرنی که به روزهای پایانی خود نزدیک میشود، به رغم همۀ آسیبها و مرارتها و تلخکامیها، در مجموع بخت با ما یار بوده است.....
اینک در حالی قرن 14 را پشت سر میگذاریم که یکی از مهمترین نقطهعطفهای تاریخی کشور ما در حال رقم خوردن است. به عبارت سادهتر، سال آینده در جهت گیری سرنوشت ایران بینهایت تعیین کننده است. در این سال، همۀ تار و پودهای تاریخی و مقطعی که به دورمان تنیده شده، به هم گره میخورند و کشور ما را در نقطۀ سرنوشت قرار میدهند.
یا در اسارت این تار و پودها فلج میشویم و در بحری عمیق از مصیبتی طولانی فرو میرویم و یا اینکه برق وحشتِ ظهور این هاویه ما را به خود میآورد و شانس هم به یاری برمیخیزد و راهی نو گشوده میشود. به حرمت همۀ خونهای پاک تاریخ این سرزمین چنین باد!
باری من به توانایی هیچکدام از نیروهای سیاسی کشور در هر جبهه و جناحی و با هر طریقت و مرامی برای کمکِ مؤثر به عبور امن کشور از این بحران باور ندارم و از این بابت کاملاً بدبینم. تنها دلیل سطحی از خوشبینیام همان کتمانناپذیر شدن صورت مسئله یا بحران است که برق وحشت و صدای هولناکش، سنگینترین خوابها را برمیآشوبد و غریزۀ بقا را به جنبش میآورد. همانند ماکیاولی نقش بخت و اقبال را هم کوچک نمیبینم همان بخت و اقبالی که سر بزنگاهها به کمک کشور ما برخاسته است.
خداوند سال نو و قرن جدید را بر همۀ هموطنان ما مبارک گرداند:
رحم فرما بر قصور فهمها
ای ورای عقلها و وهمها
ایها العشاق اقبالی جدید
از جهان کهنهٔ نوگر رسید
(مثنوی مولانا)
تا بعد از تعطیلات بدرود