نیاز مالی مبارزان آزادیخواه و عدالت جو در داخل کشور و خانواده آنان، به ویژه در شرایط سخت اقصادی که تورم و گرانی، بیکاری، فقر و کمبود مایحتاج اولیه زندگی بیداد میکنند، نیازی حیاتی ست. سرکوب، زندان، محرومیتها و محدودیتهای اجتماعی بسیاری از خانوادههای زندانیان سیاسی و عادی، کارگران اعتصابی، بازنشستگان، مال باختگان، فعالان مدنی و صنفی دیگر گروههای اجتماعی سبب شدهاند تا این عزیزان در سختی و تنگنا به سر برند و توان تامین نیازهای اولیه معیشتی خود و فرزندانشان را نداشته باشند. برخی از آنان بی خانمان شدهاند، کار به جایی کشیده شده که به گفته یکی از افراد این خانوادهها: " باز اقلا جای شکرش باقی ست که مرد خانواده سقفی دارد"، که منظور او سقف زندان است!. بسیاری از زندانیان سیاسی و عقیدتی پول خرید مایحتاج اولیه خود را در داخل زندان ندارند. بسیاری از فعالان سیاسی، مدنی و کارگری فاقد توان خرید یک کامپیوتر و تلفن دستی قابل استفاده، به عنوان ابزارهای مهم ارتباطیشان هستند. و این همه در شرایطی ست که ثروتمندان ایرانی در داخل و خارج از کشور، حتی در سطح میلیاردرها و میلیونرها، دَم از وطن دوستی و آزادی میزنند و خود را وطن پرست و آزادی خواه مینمایانند.
در خارج از کشور فراوانند کسانی که به ظاهر از فقر و گرسنگی مردم و اسارت وطن در چنگال اهریمن میگویند، مینالند و میخوانند در حالیکه پارتیهای صد هزار دلاری و حتی میلیون دلاری به پا میکنند بی آنکه کوچک ترین کمک مالی به کسانی که رنج و دردشان خمیر مایه کارهای ثروت اندوزشان شده، کرده باشند. کافی ست گشتی میان بساط برخی از سلبریتیها و متمولان ایرانی بزنید تا بینید چه حد ادعاها و ترانهها و سروصداها و نمایشگریها فقط به راه سرکیسه کردن مردم، زینت المجالسی، و شعار و خالی بندی ست.
از وطن پرستی و آزادیخواهی گفتن در حالیکه حتی جُربزۀ و گشاده دستیِ کمک مالی به خانوادههای زندانیان سیاسی و عادی، کارگران اعتصابی، فعالان جنبش زنان، بازنشستگان، معلمان و... نداشتن، بیهوده گوئی ست. امروز این خانوادهها و مبارزان حتی باحداکثر ۳ میلیون تومان ماهانه برای گذارن زندگی خود و فرزندانشان قانعاند، بله ۳ میلیون تومان یعنی ماهانه حدود ۱۵۰ دلار.
چه باید کرد:
۱- در داخل کشور فعالان جنبش سیاسی و مدنی و صنفی، و بسیاری از شخصیتها و چهرههای فرهنگی و هنری و ورزشی میتوانند مجدانه به این مساله فکر وعمل کنند. نه با نگاهی " سیاسی" که بسیاری متاسفانه از آن گریزانند، حتی با نگاه به وجه انسان دوستانه و خیر خواهانه این امر مهم را باید گوشزد کرد و از مردم دعوت کرد ازخانواده زندانیان سیاسی و عادی و اعتصاب کنندگان به هر شکلی که میتوانند حمایت کنند. برپائی صندوقهای کمک به مبارزان و خانواده آنان، به ویژه " صندوق حمایت از اعتصاب کنندکان" بخشی از فعالیتهای مدنی و صنفی ست و میباید از سوی فعالان کارگری و یا هر صنف دیگری شکل بگیرد، برپائی " صندوق ها"ئی که به عنوان وجهی مهم از مبارزه صنفی و عامل همکاری و اتحاد کارگران یا گروههای اجتماعی دیگر مطرح است، اما میدانیم با توجه به شرایط سرکوب وحشیانه وکنترل حکومتی و نیز سطح رشد مبارزه صنفی و مدنی در میهنمان این کار، به ویژه در گسترهای فراگیر سخت و تا حدودی غیرممکن است. با اینحال از تلاش در راه تحقق این خواست نمیباید منصرف و نومید شد.
۲- در خارج از کشور صندوق حمایت مالی از مبارزان داخل کشور و خانواده آنان میباید سالیان پیش ایجاد میشد، اما هنوز دیر نیست، این صندوق میباید با اتکا به ایرانیان تبعیدی و مهاجر بر پا شود. در حال حاضر به طور پراکنده به برخی از خانوادهها و مبارزان کمک میشود اما این امر میباید با برنامه و به گونهای وسیع تر عملی شود، معنای این سخن این نیست که کمکهای کوچک و پراکنده به امید دستیابی به یک برنامه ریزی و طرح دقیق و کارآ قطع شود، نه، تا هنگامی که این امر برنامه ریزی نشده کمکها به هر شکل و طریق و هر مبلغ میباید ادامه و افزایش یابد. برای کمک مالی نمیباید منتظر تحقق طرحهای بزرگ و کامل بود، در این مسیر میباید فکر و کار کرد اما کمکها به هر شکل، حتی کوچک و محدود نمیباید متوقف شوند.
همگان میدانیم حساسیت رژیم به کمک رسانی به مبارزان و خانوادههای آنان به این خاطر که اهمیت سیاسی، مدنی و روانی این اقدام را درک کرده است بسیار زیاد است، بنابراین رعایت مسایل امنیتی و اطلاعاتی برای پشتیبانی مالی حیاتی ست، اما این به این معنا نیست که ما به آنچه که رژیم میخواهد تن دهیم، یعنی عدم انجام این کار، فقط میباید سراغ ساز و کارهای مناسب رفت، سازوکارهائی که وجود دارند و تاکنون، هر چند محدود، عمل کرده و در حد خود مؤثر بودهاند.
کمک مالی به خانواده زندانیان سیاسی، کارگران اعتصابی و فعالان جنبش سیاسی، مدنی و صنفی اعتماد آنان به مبارزان خارج کشور و اپوزیسیون داخل کشور و بخشی ازمردم را بیشتر میکند، صحبت فقط بر سر رفع نیازهای حیاتیِ معیشتی نیست، همین که مبارزان و خانوادههای آنان حس کنند و دیده شود که اپوزیسیون خارج از کشور و همه تبعیدیان و مهاجران به آنها فکر میکنند و به دنبال حل مشکلات آنها، نه در حرف که درعمل هستند دلگرم میشوند و این تاثیر روانی به سزائی در ادامه مبارزه از سوی آنان دارد. زندانیان و اعتصاب کنندگان وقتی دریابند که بیرون از زندان و در میان مبارزان و مردم پشتیبانانی دارند که از آنان و خانوادههایشان حمایت میکنند و به فکر آنها هستند با پشت گرمی و امید بیشتر به مبارزه ادامه میدهند و رنج اعتصاب و زندان و شکنجه را با آرزوی رهایی تحمل میکنند.
میزان آزادیخواهی و وطن دوستی مان را در عمل نشان دهیم، در این راه اگر از پول مان نگذریم، مطمئن باشید به وقت انجام کارهای اساسی تر و مهم ترهم دَبه خواهیم کرد. اگر پول مان را در این راه هزینه نکنیم معنایش این خواهد بود که ادعاها حرف مفت است و بس!