سایت نقطه - این کارزار ۸۸ میلیون بار رتوییت شده و حمایت را بدست آورده است. یعنی چیزی بیش از جمعیت کل داخل ایران، چیزی به اندازهی ۱۵ برابر ایرانیان خارجنشین! جای افتخار و سعادت است! که این چنین بتوان با کمپینی، یکی از تبعیضگرایانهترین و خرافیترین داوریهای انسان دربارهی انسان را، آنهم در سال ۲۰۲۱ میلادی، محکوم ساخت و از خود دور کرد. نمیدانیم چند درصد از این حمایتها را ایرانیان پشتیبانی و رتوییت کردهاند، اما حتی اگر یک سوم آن باشند نیز...هر از چند گاه، وقتی تب و تاب باور به چیرگی بر جمهوری اسلامی کمجان میشود، کنشهایی که پژواک بازخوردگیستند، دلنگرانیهایی برای شرایط جهان و نسخههای اندیشیدن، شکایههای کمتوشه از پهلویها، راهکارهای بی نتیجه و همایشهای سست، و پرسشهای بیپاسخ را از سوی اپوزیسیون شاهد هستیم. همه در تلاش و کوشش میجوشند تا چارهای برای مشکل بزرگ، اپوزیسیون جمهوری اسلامی بودن، را بیابند. ولی، اگر خوب بنگریم، از پیشرفت کارساز و دگرگونیهای زیربنایی، نشان زیادی دیده نمیشود. دل میگیرد. تا اینکه، خواندیم، دستاوردهای کمپین «ایران بدون نفرت»، جای سرور داشت؛ کاری متفاوت!
کارزار مذکور، با ارزش و با بازخوردی شایسته همراه بوده است. کارشناسان و مهرههای مهم سیاسی از این کمپین پشتیبانی کردهاند. خواستهاند بگویند، که از این بیماری ذهنی-اجتماعی ایرانیان، که سالهاست درمانی هم بر آن پیدا نشده است، دوری میجویند. بیماری دامنهدار و ریشهگستر «بهاییستیزی»! این بیماری از درون یک ترس بزرگ زاییده شده است و هنوز فغانهای مادر این ترس را باید از دهان ملایان و فرمانبرداران ملایان شنید؛ ترس از اینکه، جایگاه امام دوازدهم شیعیان یا همان منارهی سترگ آیین شیعه مخدوش گردد.
جدا از اینکه بهاییان چه میگویند و آیین و باور آنها، همچون دیگر آیینهای متافیزیکی، تا چه پهنا در جهان امروز جایگاه علمی و شدنی دارد، اما روش مشاجره و دشمنی شیعیان با این گروه، یکی از سیاهترین دورانهای تاریخ ما ایرانیان را نگاشته و بویژه پس از انقلاب اسلامی سال ۵۷، تکبر و کورذهنی باورمندان به این دشمنی، بیش از اندازه، زشت و شرمآور بوده است. پدیدهی زشت اجتماعیی که آسودگی خاطر را برای آزاردهندگان بهاییان، دلیل و اسباب شده است. تا چه حد یک انسان باید درمانده و دونمایه باشد، که از آزار انسان دیگری به رضایت برسد. آنهم آزار انسانی که هیچ اشتباه و جرمی را مرتکب نشده است، جز باور به یک آیین و دین! شگفتا از «خودشیفتگی» و «کورذهنی» این ایرانیان هموطنآزار، آنوقت که برای سیاهان آمریکا دل میسوزانند.
این کارزار کنشی مناسب و بهروز است تا صدای درون ما، بسیاری از ایرانیان، پژواکی بیابد. پژواکی از این دست که به هموطن خود بگوییم تو چرا اینگونه میاندیشی و تو، چرا حق زندگی و کرامت انسانی را به بهاییان ایرانی نمیدهی؟ هرچند، باورش سخت است که امروزه، هنوز هستند ایرانیانی که روز را به شام میرسانند و در تاریکی افکار بهاییستیزی خود میخوابند، اما تلاش و کوشش برای زدودن این تاریکی از افکار و نگاه تبعیضگرایانهی بخشی از مردم ما، نباید از خاطر دور بماند. جامعهی ما بسیار آلوده به باورهای تبعیضی و دگرستیزی شده است و خود از آن آگاه نیست. هرچند میدانم، بسیاری میگویند که «بهاییستیزی» یک پدیدهی سیتماتیک و با ساز و کار از سوی حکومت جمهوری اسلامی ایران است، اما، به این سادگی هم از نمیتوان از نقش «فرد» در بافتهای پدیدهها چشمپوشی کرد. اینکه در ایران امروز، هستند بسیاری که نگاه تبعیضگرای خود را دلیل و برهان کافی میدانند، یک شبهه نیست و واقعیتی کاملا محسوس است.
این کارزار ۸۸ میلیون بار رتوییت شده و حمایت را بدست آورده است. یعنی چیزی بیش از جمعیت کل داخل ایران، چیزی به اندازهی ۱۵ برابر ایرانیان خارجنشین! جای افتخار و سعادت است! که این چنین بتوان با کمپینی، یکی از تبعیضگرایانهترین و خرافیترین داوریهای انسان دربارهی انسان را، آنهم در سال ۲۰۲۱ میلادی، محکوم ساخت و از خود دور کرد. نمیدانیم چند درصد از این حمایتها را ایرانیان پشتیبانی و رتوییت کردهاند، اما حتی اگر یک سوم آن ایرانی باشند نیز، آنوقت باید گفت، مردم ما، پیوسته از ریشهها و دشتها و رگههای تبعیض دور میشوند و در پذیرش نگرش سکولار و حقوقبشر مدرن راسخ هستند. نیک شد که جمعی از هنرمندان و سرشناسهای ایرانی هم در این میان، دامن بر نکشیدند، و یک «نه» به بخشی از فرهنگ ایران، به بخشی از مردم ایران را، لباس فاخر پوشاندند.
مفهوم درونتافته با این چنین کمپینی این است که بخش بزرگی از ایران، روز به روز، به کرامت انسان ایرانی دلبندتر شده و با عشق به آیندهای دور از تبعیض، میتوانند کشور خود را بسازند. این، یک چهره، و زیبا، از ایران امروز است! اگر سگخیزی در حرمهای مقدس را داریم، اگر جنون برای شرکت در عاشورای سال بیداد کرونا را داریم، اگر نوحههای چندشآور در توهین به اهل سنت را داریم، اگر اراجیف و هذیانهای بالای منابر را داریم، اگر سفرههای ابوالفضل در آمریکا را داریم، اگر زنان را «ضعیفه» میانگاریم و اگر دختران ۹ ساله را به حجله میفرستیم! اگر اینها را داریم و اینها هم چهرههایی از کشور ما، ایران، هستند، اما، این را هم داریم که برای زدودن و پاک کردن صفت تبعیضگرایی و خرافات از خودمان، همتی بزرگ نشان میدهیم.
باشد، که باز هم، از اینگونه «نهیب»ها و «هشدار»های سنگین را، از خود و بر خود شاهد باشیم.