مجید محمدی - ایندیپندنت فارسی
واکسن اجباری، استخدام بر اساس رنگ پوست و همکاری با اسلامگرایان علیه ارزشهای بنیادین آمریکایی است.
پس از خروج فضاحتبار دولت بایدن از افغانستان نرخهای مقبول بودن عملکرد دولت او در نظر سنجیها سقوط کرد (بین ۸ تا ۱۰ درصد). همچنین بنا به برخی نظرسنجیها ۲۰ درصد از کسانی که به بایدن رای داده بودند از رای خود احساس پشیمانی کردند. عملکرد بایدن در مرزهای جنوبی (انتقال میلیونها مهاجر غیرقانونی بدون آزمایش کووید به شهرهای آمریکا) و پخش پول که به تورم حدود ۵ درصدی دامن زده (و آثار افزایش دستمزدها را خنثی کرده) نیز شرایط دموکراتها را در انتخابات ۲۰۲۲ دشوار خواهد کرد. این عملکرد ریشه در رهیافتهای اقتدارگرایانه و سوسیالیستی حزب دموکرات و دولت بایدن دارد. چپها اغلب طرف مقابل خود را به فاشیسمبودن متهم میکنند اما رگههای اقتدارگرایی و تمامیتخواهی در سیاستهای آنها بسیار پررنگ است.
از حیث سیاستها و نظراتی که بین احزاب و گروههای سیاسی به چشم میخورد، میتوان شباهتهایی را میان دموکراتهای آمریکایی و احزاب اقتدارگرا در دیگر نقاط دنیا مشاهده کرد چون نقطه آغازین و مبانی سیاسی چپ برای توزیع ثروت کسب همیشگی قدرت (و نه چرخش آن) و تمسک به دولت اقتدارگرا بوده است. در ادامه به چند رهیافت اقتدارگرایانه در مواضع دولت بایدن و همپیمانانش اشاره میکنم:
همکاری با طالبان
دولت بایدن در جریان خروج آمریکا از افغانستان با طالبان به عنوان یک دولت مسئول و عادی رفتار کرد تا حدی که فهرست اسامی شهروندان آمریکایی و افغانهای همکار دولت آمریکا را در اختیار طالبان قرار داد تا خروج آنها انجام شود. رسانههای طرفدار دولت بایدن طالبان را نه تروریست بلکه «پر چالش» میخوانند و این نکته را انتقال میدادند که طالبان تغییر کرده است. همچنین بیش از ۸۰ میلیارد دلار سلاح آمریکایی به دست طالبان افتاد. بنا به پیشنهاد دولت بایدن به شورای امنیت سازمان ملل لغو تحریم مسافرتی ۱۴ عضو طالبان برای سه ماه دیگر تمدید شد. ایالات متحده روز ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۱ با کاهش محدودیتهای تحریم طالبان و شبکه حقانی، دو مجوز عمومی برای تسهیل ارتباط مالی با افغانستان صادر کرد.
این در حالی است که دولت آمریکا به شکل رسمی طالبان و شبکه حقانی را گروههای تروریستی میداند. این نحو همکاری نشان از عادی شدن اقتدارگرایی و تمامیتخواهی اسلامگرایان بین دموکراتهای آمریکا است. همپیمانی این حزب با اسلامگرایان در انتخابات ۲۰۲۰ زمینهی این نوع برخورد با طالبان و جمهوری اسلامی ایران است.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
ماسک و واکسن اجباری
دولت بایدن از زمان روی کار آمدن ابتدا بنا داشت زدن ماسک را در همه ایالات اجباری کند اما با مقاومت عمومی مواجه شده و از این امر دست کشید. اقدام دیگر دولت بایدن اجباری کردن واکسن یا دو بار آزمایش شدن در هفته برای کارکنان فدرال و کارکنان بخش خصوصی (بالاتر از صد کارمند) است که حدود صد میلیون نفر را در بر میگیرد. تا پایان سپتامبر ۲۰۲۱ بیش از ۴۲.۵ میلیون نفر در آمریکا آزمایش مثبت کرونا داشتهاند و حدود ۷۰۰ هزار نفر جان خود را به دلیل ابتلا به این ویروس از دست دادهاند. تا پایان این ماه ۱۸۵ میلیون نفر نیز هر دو دوز واکسن را دریافت کردهاند. این بدین معناست که ۲۲۷ میلیون نفر مصونیت یافتهاند (حدود ۶۸ درصد) که با رقمهای مربوط به مصونیت جمعی فاصله زیادی ندارد.
دولت بایدن به جای اقناع کسانی که به هر دلیل واکسن نمیزنند روش چماقی را اختیار کرده است. این روش چماقی حتی بین آفریقاییتبارها که اغلبشان «دموکرات» هستند و پایینترین درصد دریافت واکسن را دارند کار نمیکند. بخشی از فرمانداران با این امر مخالفند. حتی رئیس موسسه کنترل و پیشگیری بیماریها در دوران اوباما با این اجبار مخالفت کرده است. در کشوری که آزادیهای فردی همیشه مد نظر عموم بوده و مردم در مورد تصمیمات پزشکی خود با پزشکشان مشورت میکردند این اجبارهای اقتدارگرایانه موجب پشیمانی بخشی از رایدهندگان به بایدن شده و خواهد شد.
وحدت کلمه
وحدت کلمه در ادبیات اسلامگرا ـ که خمینی آن را بسیار به کار میبرد ـ بدین معناست که موافقان جمهوری اسلامی و وفاداران به خمینی و خامنهای با هم به نزاع نپردازند و هرچه فریاد دارند سر آمریکا بکشند. امروز استفاده از این تعبیر بین اعضای حزب دموکرات جاری است. وحدت کلمه یا اتحاد از سوی آنها این است که همه با آنها موافقت کنند و اگر نکردند از شغلشان تصفیه شوند، از شبکههای اجتماعی بیرون ریخته شوند، رسانهها سخنان و دغدغههایشان را منعکس نکنند گویی وجود خارجی ندارند. مدارک دانشگاهی آنها لغو شود، به اردوگاههای بازآموزی فرستاده شوند و برچسبهایی مثل فاشیست، نژادپرست، زنستیز، انسانستیز و مانند آنها را (حتی برای نقد اسلام و دولت کمونیستی چین که تازه به مقام نژاد ارتقا داده شدهاند) دریافت کنند.
همانطور که درخواست چنین وحدتی زمینه تصفیه و گزینش ایدئولوژیک در ایران قرار گرفت در ایالات متحده نیز امروز بارقههای چنین اتفاقی مشاهده میشود. همچنین همانطور که خودیها هرگز غیر خودیها را در تصمیمگیری در مورد ایران شریک نساختند در آمریکا نیز خودیها (چپ و هواداران آن) هرگز منتقدان خود را حتی در یک برنامه خبری تلویزیونی تحمل نمیکنند، چنان که در برنامههای تلویزیونی شبکههای پر مخاطب و حتی انپیآر و پیبیاس که با مالیات شهروندان اداره میشوند دو مهمان دعوت میشوند و هر دو دموکرات هستند و کلامی از بایدن و سیاستهایش انتقاد نمیکنند.
نظامیسازی انتقال قدرت
در چهار سال دولت ترامپ در صدها مورد از ادبیات سیاسی چپ ایرانی، ترامپ و احمدینژاد به هم شبیه دانسته شدند اما در نهایت این بایدن بود که مراسم تحلیفش بسیار شبیه به مراسم تحلیف احمدینژاد برگزار شد. مراسم تحلیف بایدن با حضور دهها هزار نیروی گارد ملی و پلیس و تبدیل دیسی به یک دژ نظامی برای ایرانیان یادآور مراسم تحلیف احمدینژاد در سال ۱۳۸۸ بود. نمیشود در یک انتخابات جمعیتی چند یا چند ده میلیونی را در تاریکی نگاه داشت (با عدم شفافیت) و بعد انتظار داشت که انتقال قدرت بدون دخالت نظامیان صورت گیرد. چپ در مدت چهار سال ترامپ را متهم به انتقال ندادن مسالمتآمیز قدرت میکرد اما در نهایت خود به نظامیان برای انتقال قدرت تمسک کرد. نظامیانی که چپ معتقد بود برای جلوگیری از آتش زدن کلیسا و کسبوکار مردم و خودروهای پلیس نباید فراخوانده میشدند (در تابستان ۲۰۲۰) در زمستان برای مراسم تحلیف بایدن به صحنه آورده شدند و تا ماهها در دیسی ماندند.
فراموشی شایستهسالاری
بر اساس سیاست هویتی تنها کافی است منصوبان یک سیاستمدار با هویتی که جنس یک حزب را جفتوجور میکند (نژادی، جنسی، جنسیتی) معرفی شوند. رسانهها نیز این هویتها را پررنگ میکنند بدون آنکه به تخصص و تجربه و شایستگی او کاری داشته باشند. کافی است وزیر کابینهای همجنسگرا باشد، دیگر اهمیت ندارد که او در زمینه حملونقل تخصصی دارد یا خیر و از اینکه به مقام وزیر حملونقل منصوب شود استقبال خواهد شد. اگر در ایران ایدئولوژی اسلامگرایی ملاک انتخاب و انتصاب بود امروز در دولت دموکراتها در سطح فدرال و ایالتی ایدئولوژی هویتی و هویت نژادی و جنسی افراد ملاک انتخاب و انتصاب است. این ایدئولوژی به تدریج از کارآمدی دولت و شرکتها و موسسات خواهد کاست و در نهایت به افول تمدن غربی خواهد انجامید.
همانطور که ویژگیهای هویتی مثل اروپایی یا مرد یا دگر جنسگرا بودن نباید معیار کسب مقام باشد، زن غیر اروپاییتبار و همجنسگرا نیز باید در انتخاب و انتصاب افراد در یک جامعه شایستهسالار نادیده گرفته شود. اگر تبعیض با برخی ملاکها نادرست بوده تبعیض با ملاکهای متقابل نیز نادرست است. این سخن عقلانی در میان اعضای حزب دموکرات خریداری ندارد و رسانهها که با این حزب عقد اخوت بستهاند شبانه روز از «اولین..» و «اولین..» برای معرفی نامزدهای بایدن برای مقامات دولتی با اشتیاق سخن میگفتند (بسیاری از اولینهای آنها از نظر تاریخی نادرست بود).