مریم دهکردی - ایران وایر
روز چهارشنبه ۲۱مهر۱۴۰۰، ویدیویی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که در آن دو مامور پلیس، زنی را به زور وارد یک ماشین «ون» میکردند. بازداشتی خشونتبار، آنچنان که سر زن هنگام سوار شدن به بدنه خودرو برخورد میکرد و او را با وسیلهای که برای گرفتن حیوانات خیابانی از آن استفاده میشود، به داخل اتومبیل میکشیدند.
در پی انتشار این ویدیو، بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی تجربههای خود را از آزارهای ماموران گشت ارشاد روایت کردهاند؛ تجربههایی تلخ و آزاردهنده.
«پیام کاویانی»، رییس پلیس امنیت تهران ضمن صحه گذاشتن بر ویدیوی بازداشت خشونتآمیز یک زن که مکان و زمان آن مشخص نیست، به رسانههای ایران گفته است: «در این ماموریت، برخورد نامناسب و خارج از ضوابط ماموران قابل قبول نیست.» با این حال، روایت شهروندان نشان میدهد که این برخوردها چندان هم خودسرانه و نادر نیست. زنان و مردان ایرانی همه روزه توسط نیروهای پلیس، گشت ارشاد و نیروهای لباس شخصی تحت عنوان «امر به معروف و نهی از منکر» مورد آزار و اذیت قرار میگیرند.
یکی از دردناکترین روایتها را کاربری به نام «راحله همایی» در حساب کاربری خود نوشته است. او سال ۲۰۰۷ از ایران خارج شده و به گفته خودش از وقتی مهاجرت کرده «حتی یک لحظه پشیمان نشده» و این تصمیم را «بهترین تصمیم» زندگی خود نامیده است.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
او در یک رشته توییت روایت روزی را نوشته که همراه سه نفر از دوستانش، یک دختر و دو پسر، بازداشت شده و به بازداشتگاه وزرا منتقل شده است: «در یک بعد از ظهر زمستانى وقتى كه دوم دبيرستان بودم بردنم وزراء! دليل؛ با پسر راه رفتن با فاصله بود! يعنى هر چهارتاييمونو گرفتند. من و دوستم، اون و دوستش! قبل از اينكه پرونده درست كنند، يه خانمى اومد در اتاق و برگشت گفت؛ از روى پدرت خجالت نمىكشى دوست پسر گرفتى؟ و یک سيلى محكم زد. تمام صورتم رو درد آورد و دهنم و دندونهام درد گرفت.»
این کاربر از تحقیرهای کلامی در روند رسیدگی به پروندهای که بر سر هیچ تشکیل شده بود، روایت کرده و نوشته است در دادگاه قاضی از آنها که دختر و پسرهای دبیرستانی بوده و در خیابان بازداشت شده بودند، در حضور والدینشان پرسیدهاند: «آيا در خلوت با هم نزديكى كرديد؟ و عمل دخول انجام شده؟» او نوشته است که تست بکارت جزو شرایط تشکیل پرونده بوده و با رضایت پدرش این مرحله از پرونده او حذف شده است.
کاربر دیگری نوشته است که بازداشت او توسط گشت ارشاد آنقدر به کرات اتفاق افتاده که حتی روایت کردن آنها از حوصله او خارج است. او نوشته است که به دلایلی همچون «حجاب نامناسب ، شلوار پاره، مانتوی رنگی، دوچرخهسواری، قدم زدن با پسر، ماشينسواری با پسر، مسافرت رفتن با پسر، مهمونی رفتن با پسر» بارها بازداشت شده و «از نظر بابام هم مقصر همش من بودم.»
کاربر دیگری نیز با ذکر تجربه خود از بازداشت توسط ماموران گشت ارشاد به احساس ناخوشایند و عدم امنیت پس از بازداشت در فضای بازداشتگاه اشاره کرده و نوشته است: «سال ۹۴ اواخر اردیبهشت منو بردن ورزا. تو ون فاطی کماندو پرسید: مژههاتم مصنوعیه؟ گفتم نه! گفت موهات چی؟ گفتم نه! گفت: بازم جای شکرش باقیه! بعد که بردنمون اون تو، مردایی که تو اون وزرای کوفتی داشتن ما رو دید میزدن، از مردای اون بیرون، ناامنتر و خطرناکتر بودن.»
برخی کاربران از مزاحمت نیروی انتظامی و ماموران گشت ارشاد در حالی روایت کردهاند که هیچ عمل مجرمانهای صورت نگرفته بود و ماموران برای دست خالی نبودن اقدام به پروندهسازی علنی برابر چشم بازداشتشدگان کردهاند.
یکی از این کاربران نوشته که با همکلاسیهای دبیرستانش بعد از قبولی در دانشگاه قراری دوستانه گذاشتهاند. همه پسر بودهاند و در ماشین مشغول گفتوگو با هم که ماموران گشت ارشاد ماشین را متوقف کرده و آنها را از آن پیاده کردهاند: «ما فقط داشتیم حرف میزدیم از دانشگاه و زندگی. نه سیگاری، نه مشروبی. حتی موزیک هم گوش نمیدادیم. داشتیم فقط حرف میزدیم ... فقط حرف! مطمئن بودیم کاری نکردیم و خیلی تند هم نمیروندیم. ماشین گشت بهمون نزدیک شد. اومد جلومون و گفت بزنید کنار. ما وایسادیم. پیادمون کرد. جیبامونو گشت. کیف یکی از بچهها رو باز کرد. فقط کتاب بود و خودکار و کاغذ. درِ زیر سیگاریِ ماشین رو باز کرد. یه ته سیگار بود از چند روز پیش. گفت مال کیه؟ مال ما نبود. به سرباز گفت لباسامونو بو کنه. نه! واقعا مال ما نبود. نشست پشت فرمون. ضبط ماشینو روشن کرد. داریوش بود. صدای ضبط رو برد بالا. برگشت به سرباز گفت بیسیم بزن گزارش بده صدای ضبط بلند بوده. به ما نگاه کرد: ماشین باید بخوابه.»
کاربر دیگری نیز با ذکر خاطرهای مشابه نوشته است: «ما ، پنج تا پسر با ظاهر کاملا مورد تایید خودشون، در حال خروج از رستوران، دستگیر شدیم. تا جا داشت کتک خوردیم، تنها جرممون این بود: پنج تا پسر میخواستین بشینین توی یه ماشین!»
این کاربر نوشته بعد از گذشت 23 سال از این ماجرا وقتی به یاد آن میافتد، سرشار از «خشم و نفرت» میشود.
سال ۱۳۹۷ ویدیویی از صحنه ضربوشتم شدید یک دختر توسط مامور زن گشت ارشاد منتشر شد. در این ویدیو نیز مامور زن گشت ارشاد میخواهد دختری را به خاطر نوع پوشش او دستگیر کند؛ اما دختر زیر بار نمیرود و به او دشنام میدهد. مامور زن پس از شنیدن این دشنام با همه توانش به دختر نوجوان حمله کرده و دقایقی طولانی در حالی که دختر جیغ و مامور فریاد میزد، او را کتک میزند.
با انتشار این ویدیو و واکنشی که «معصومه ابتکار»، معاونت وقت امور زنان ریاستجمهوری در حساب کاربری خود نشان داد؛ وزیر کشور دستور رسیدگی به موضوع را صادر کرد و گفت که باید نتیجه این پیگری ظرف دو روز برای او ارسال شود.
به نظر میرسد حالا شرایط در ایران ناامیدکنندهتر از پیش است. تا این لحظه نه تنها دستوری هر چند ناکارآمد برای پیگیری اتفاق مشابهی که رخ داده، داده نشده است؛ بلکه بسیاری از کاربران بر این باورند ماموران خاطی به احتمال زیاد تشویق شده و ارتقا درجه خواهند گرفت.
یکی از این کاربران نوشته است: «دیشب که تو اخبار گفت با مامورینی که اون خانم رو برای سوار شدن توی ون ضرب و شتم گرفتند برخورد میشه خندیدم و گفتم صبر کنید فردا چهار تا انگ دیگه به اون زن میزنند که پرونده بدحجابی پیشش هیچی نیست. امروز تو کامنتای زیر اون فیلم یه کاربر نوشته بود این خانم رو گشت ارشاد نگرفته دقت کنید. ماشین برای آگاهیه. خواستم بگم منتظر باشید زنه رو بیارند تو اخبار برای اعتراف تلویزیونی.»
این کاربر که خود تجربه برخورد با ماموران گشت ارشاد را در دوران بارداری داشته است، درباره رویارویی خود با آنها نوشته است: «بهمن ۷۵. پشت چراغ قرمز جهان کودک. از مراسم سوم پدر شوهرم برمیگشتیم. سیاهپوش و عزادار. شش ماهم بود. تا دم مینیبوس بردنم. مامانم اینقدر وسط خیابون فریاد کشید که سوارم نکردند. واقعا براممهمنبود. میخواستم ببینم تا کجا پیش میرن. حالا بیست و چند سال بعد حد وقاحتشونو میدونم.»
طی روزهای گذشته اخبار تیراندازی یکی از آتشبهاختیارها در اصفهان به دستکم یک مرد و چهار زن در رسانهها منتشر شد. متهم علیرغم اظهارات اولیه معاون دادستان اصفهان که گفته بود: «خبری از آزادی متهم نخواهد بود»، کمتر از یک ماه بعد به قید وثیقه از زندان آزاد شده است و مقامات انتظامی و قضایی جمهوری اسلامی هنوز هیچ توضیحی درباره این پرونده و وضعیت متهم بیان نکردهاند. این در حالی است که دختران قربانی تیراندازی، علاوه بر پشت سر گذاشتن جراحتها اکنون «ترس بیرون رفتن از خانه دارند.»
ماجرای ایجاد مزاحمت ماموران نیروی انتظامی و گشت ارشاد هزارتوی بیانتهایی است. اینها را علاوه کنید به اظهارنظرهای متعدد روحانیان افراطی و اقدامات افرادی که از آنها تحت عنوان «آتشبهاختیار» یاد میشود. اقداماتی که تنها نتیجه آن ناامن کردن فضای جامعه برای شهروندان است.