مجله آپادانا؛ به نقل از فیس بوک نویسنده
برای روشنفکران و اخوندها مهوش یک روسپی فاسد بود و برای توده مردم بانو مهوش!
کنسرت تتلو در ترکیه سر و صدای بسیاری را در مطبوعات و دنیای مجازی بدنبال داشت. حضور بیش از ۷ هزار جوان که اکثر قریب به اتفاق آنها از ایران برای دیدن این کنسرت رفته بودند ، ازدحام جمعیت که درهای ورودی را شکستند ، فروش بیش از یکصد میلیارد تومان بلیط که یک رکورد محسوب میشود و سرانجام افزوده شدن ۴۰۰ هزار نفر دیگر به طرفدارانش در اینستاگرم باعث شوک به جامعه روشنفکران بویژه در داخل ایران شده است.
بسیاری از منتقدان از این استقبال شدیدا ابراز تاسف کردند و نوشتند در مملکتی که بزرگانی چون کلهر، علیزاده ، افتخاری و دیگران را دارد و اساتیدی چون شجريان، مشکاتیان و لطفی را داشته و دستگاههای موسیقی چون ماهور و شور دارد استقبال جوانان از موسیقی نامفهوم و چندش اور شخصیتی چون تتلو یک فاجعه در جامعه امروز ما محسوب میشود. در ادامه مینویسند خواننده ای که برای کسب شهرت دست به هر کاری میزند . کنار رئیسی می نشیند، روی ناو نیروی دریائی ترانه انرژی هسته ای حق مسلم ماست را میخواند و در ترکیه یک دختر جوان روی صحنه شلوارش را پائین میکشد یک عقب گرد اجتماعی و اخلاقی است!
من وقتی این مطالب را میخوانم بنظرم تکراری و کهنه است . چرا ، چون در ۶۰ سال گذشته بارها شاهد ظهور چهرههای جنجالی چون تتلو بوده ام که همواره چنین بحث هایی را بدنبال داشته است.
بگذارید از اول شروع کنم . از روزگاری که دلکش و مرضیه ترانه خوانی را با مفاهیم قابل تعمق و آهنگهایی با تنظیم های درست و ارکستر بزرگ اجرا میکردند که ناگهان خواننده ای ظهور کرد بنام مهوش با یک ارکستر سه یا چهار نفره که معمولا یک ویلون ، یک ضرب، یک تار و یک کمانچه بود.
او آمد و خواند : جون من بگو این کون کجه؟ کی میگه کجه؟
در فیلمهای فارسی یک دامن پلیسه گشاد می پوشید که موقع چرخیدن در رقص شورتش پیدا میشد.
با این مشخصات ایران یکشبه مهوش را شناخت و شهره آفاق شد. توده ها برای دیدن رقص او و شنیدن صدایش سر و دست می شکستند. در هر فیلمی که مهوش میخواند و میرقصید موفقیت و سودآوری آن قطعی بود . از آنسو روشنفکران آن زمان برای او شمشیر از رو بسته بودند و مهوش را سمبلی از اوج انحطاط اخلاقی میدانستند و او را یک روسپی میدانستند که در بروجرد فاحشه بوده و بعد به قلعه تهران آمده و حالا با این سابقه مشعشع اخلاقی شده خواننده محبوب مردم اینکشور. مذهبیون و تعدادی از اخوندها از جمله فلسفی روی منبر میگفتند مهوش ننگ جهان تشییع است او از شهری آمده که آیتالله بروجردی رهبر شیعیان جهان در آنجا متولد و تربیت شده است! گروهی از آنان شایع کرده بودند که آیتالله فتوای قتل او را داده است که البته دروغ محض بود آیتالله بروجردی اصولا اهل ورود به این مسائل نبود. با تمام این تحليل ها در جامعه نسبتا بسته انزمان نه تنها منتقدان نتوانستد مانع از محبوبت او بشوند بلکه پشت سر مهوش دیگران چون افت و شهپر با تقلید ازسبک او هم امدند و شدند سه تفنگدار موسیقی هرز و ضد اخلاقی . در آنسوی سکه تاترهای لاله زار از ۱۰ صبح تا ۲ بعد از نیمه شب پر از مشتریان بازاری، بار فروشان ، بنا و کاسب سر گذر و دورگردها شدند و البته جمعه در قرق سربازان وظیفه شهرستانی.
تنها رادیوی مملکت، رادیو ایران با همراهی روشنفکران و اخوندها پخش آهنگهای این دسته از خوانندگان را ممنوع کرد که اقدامی عبث بود چون کوچکترین اثری برای جلوگیری از موفقیت آنها بویژه مهوش نداشت . برای منتقدان مهوش یک روسپی فاسد بود و برای توده مردم بانو مهوش ! زمانی هم که مهوش در اوج شهرت ، محبوبیت و جوانی نیمه شبی در یک حادثه رانندگی کشته شد. صبح انروز دو روزنامه بزرگ مملکت کیهان و اطلاعات با انتشار فوقالعاده خبر مرگ او را گزارش کردند و ساعتی پس از انتشار نایاب شدند. از تهران یک میلیونی بیش از ۱۰۰ هزار نفر در مراسم تشییع جنازه اش شرکت کردند .
بعد از مهوش یک ۲۰ سالی گذشت که ناگهان سوسن و آغاسی متولد شدند باز همان بساط زمان مهوش و افت برپا شد. همان سوابقی که برای مهوش بیان میشد کپی آن را برای سوسن ساختند به اضافه آنکه مادرش در اتوبوس ها تکدی میکرده و نعمت اله آغاسی در اهواز نفت فروش دورگرد معروف به نعمت نفتی بوده است. رادیو تلویزیون ترانه های آنها پخش نمیکرد و روشنفکران برای تحقیرشان آنها را خوانندگان لاله زاری خطاب میکردند و آنها بی توجه به این جبهه گیری از نردبان ترقی بالا میرفتند. مردمی گه قدرت خرید بلیط نه چندان گران تئاترهای لاله زار را نداشتند ساعتها جلو در تاتر میایستادند تا آیندو را هنگام آمدن و رفتن ببینند. سرانجام سدهای مقابل سوسن و آغاسی یکی، یکی شکسته شدند. نخست رادیو تلویزیون ملی ایران در مقابل خواست مردم کوچه و بازار تسلیم شد و درهای استودیو ها را بروی آنها باز کرد ، اما روشنفکران انزمان که دم از پشتیبانی مردم میزدند وقتی زندگی گذشته سوسن و نعمت را مرور میکردند چاره ای نداشتند که بخوانندگانی نزدیک شوند که نه ترانه هایشان را می پسندیدند و نه آهنگهای که در حقیقت پایه های علمی موسیقی نداشتند. اما با موج مردمی اهسته ، اهسته خودشان را در صف آنها قرار دادند و در نشریات روشنفکران آن زمان چون فردوسی و ماهنانه سخن حتی عکس آنها را روی جلد چاپ کردند و مثلا نوشتند این سوسن است که میخواند. بدنبال این چرخش ناگهانی کافه های افق طلائی و امثال آن که تا پیش از ان پاتوق کلاه مخملی ها بود شد پاتوق روشنفکران که با صدای سوسن استکانهای عرق را بالا میانداختند و همصدا با او میخواندند: تتق ،تق تق، تتق تنبکی را باش ویلون زنه کرمکی را باش و با رقص یک رقاصه ناشی که یک چشمش هم کور بود همانجا روی صندلی که نشسته بودند به اصطلاح امروز اخوندها حرکات موزون انجام میدادند.
با تعقیب این روند تاریخی در موسیقی کوچه و بازار تتلو ظهور عجیب و غریبی نیست. نوع موسیقی تتلو از ۳۰ پیش در غرب مرسوم بوده است. حالا اگر فکر میکنید او حرفهای زشت و غیر اخلاقی میزند باید توجه داشت که فحاشی چار چوب این نوع موزیک است .به اهنگهای رپ غربی مخصوصا امریکائی گوش کنید انوقت بهتر معنی کلمات زشت و غیر اخلاقی بدستتان میاید ( البته و صد البته از نظر شخصی معتقدم تهوع آور است). اگر پایین کشیدن شلوار تتلو روی صحنه توسط یک دختر بنظر در یک کشور چسبیده به قاره اروپا باعث شرمندگی است یادمان نرود که مهوش ۶۰ سال پیش روی صحنه در یک کشور خاورمیانه ای ، مسلمان و از نظر تعداد با سوادها عقب مانده شورت خودش را نشان میداد.
نتیجه آنکه لازم نیست برای موسیقی ملی مرثيه خوانی کرد . موسیقی شجریان ،کلهر و بقیه با وجود تتلو نابود نخواهد شد همانطور که مثلا در آلمان موسیقی پاپ یا رپ نتوانسته موسیقی بتهوون را بفراموشی بسپارد .
بار دیگر تاکید میکنم شخصا موسیقی تتلو و کلماتی که بکار میبرد را تایید نمیکنم کما اینکه بسیاری بیش از نیم قرن پیش بانو مهوش را نپذیرفتند. حالا چه ما بپذیریم یا نپذیریم
جلو تحولات زمانه را نمیشود گرفت.
سهمیه جدید سپاه قدس در آموزش عالی