ویژه خبرنامه گویا
نوشتهی: مروان بیشارا (تحلیلگر ارشد شبکهی خبری الجزیره)
ترجمهی: کورش عرفانی
یادداشت مترجم:
مقالهی زیر گویای موقعیت فاجعه باریست که منطقهی خاورمیانه با جنگهای بی انتها در آن فرو رفته است. نویسنده به خوبی نقش قدرتهای خارجی و قدرتهای مخرب منطقهای مانند رژیم آتش افروز ایران، دولت جنگ طلب اسرائیل و دیکتاتوریهای منطقه مانند حکومت آدمکش اسد را برجسته میکند. خواندن آن برای خوانندهی ایرانی میتواند نکات جالبی در برداشته باشد و از همین روی به ترجمهی آن اقدام کردم.
***
در طول نیم قرن گذشته، خاورمیانه بزرگ بیش از هر منطقهی دیگری شاهد جنگ بوده است. حتی زمانی که درگیریهای خشونتآمیز، پس از پایان جنگ سرد، در بسیاری از نقاط جهان فروکش کرد، در این منطقهی بخت برگشته همچنان بی وفقه ادامه یافت. کشورهای خاورمیانه حجم عظیمِ یک سوم کل درگیریهای مسلحانه در سراسر جهان از آغاز قرن بیست و یکم را به خود اختصاص دادهاند.
برخلاف باور متعارف غربی، این جنگها نه به دلیل رقابتهای کهنه، و نه آنطور که برخی از ماموران ارسالی قدرتهای بزرگ ادعا میکنند، ادامهی نبردهای ۴۰۰۰ سال گذشته بودهاند. اینها به طور عمده جنگهای توسعه طلبانه و پسااستعماری هستند که ریشه در سیاستهای قدرتهای امروزی در شرایط منطقهای دارند و توسط جریانهای بد نیت غربی و اراذل منطقهای مهندسی شدهاند تا از ترس و ایمان برای پیشبرد منافع خود سوء استفاده کنند.
بارها و بارها ثابت شده است که بهانههای این جنگهای بیهوده در خاورمیانه فریبکارانه، شرمآور، و اهداف آنها نیز توهمآمیز بوده است. آنها دولتها را ازهم پاشاندند، بافت ملی کشورها را به هم زدند و اقتصاد آنها را فلج کردند.
به این ترتیب، جنگهای ایالات متحده در افغانستان و عراق فریبنده، پرهزینه و به طور کامل غیرسازنده بودهاند. بدتر این که از زمانی که واشنگتن «پایان» ماموریتهای نظامی خود در این دو کشور را اعلام کرد، شمار بیشتری از افغانها، عراقیها و آمریکاییها بیهوده جان خود را از دست دادند تا در زمان جنگ واقعی. و پس از سالها اشغالگری و ادعاهای فراوانِ پیشروی، سرانجام واشنگتن با تحقیرعقب نشینی کرد.
روسیه نیز پنج سال پس از مداخله در سوریه، در کنار بشار اسد، خود را پیروز اعلام میکند. اما به راستی چه چیزی جز ادامه بخشیدن به عمر سلطنت یکی از خونبارترین دیکتاتورهای قرن، به قیمت نابودی بخش عمدهای از کشورش، انجام شده است؟
حتی وقتی که قدرتهای غربی در لیبیِ نفتخیز، به بهانهی توقف کشتار توسط رهبر جنجالی آن مداخله کردند، به نوعی تلاش نمودند «مداخلهی بشردوستانه» شکست خوردهی خود را بی سر و صدا برگزار کنند. کشور به سرعت وارد یک جنگ داخلی شد و لیبیاییها دیوانه وار به جان لیبیاییها افتادند.
اگر امنیت غرب، امنیت انرژی، یا امنیت اسرائیل - که در واقع همان «منافع» هستند - تا این جا بهانههای خوبی برای مداخلهی نظامی غرب در قرن گذشته بودند -که به طور قطع چنین نبودند- امروز، در حالی که اسرائیل به عنوان قدرتِ مسلط منطقه مطرح است و منابع انرژی نیز هم در دسترس هستند و هم چندان مورد تقاضا نیستند، اینها دیگر نمیتوانند بهانههای خوبی به نظر آیند.
اما باز هم، قدرتهای توسعهطلب، مثل همیشه و به سرعت، بهانههای تازهای را برای مشروعیت بخشیدن به استفاده از زور پیدا میکنند.
در یک کلام، این قدرتها نتوانستهاند از قرن گذشته چیزی بیاموزند. آنها همان ناکامیهای خونین قبلی را تکرار میکنند و و منتظر برآیندی متفاوت هستند، اما در ازای آن ضربههای شدید بیشتری دریافت میکنند. همین امر در مورد جنگها و درگیریهای منطقهای و بین دولتی نیز صدق میکند، البته در روایتی به مراتب بدتر.
اسرائیل در ۷۰ سال گذشته یک دوجین جنگ به راه انداخته و در اغلب آنها "پیروز" بوده است. چند تا جنگ دیگر باید راه بیاندازد تا دریابد که چارهای جز خاتمه دادن به اشغالگری و تقسیم مساوی و عادلانهی زمین با فلسطینیها ندارد؟ و این که نمیتواند برای همیشه به مثابه یک دولت در جنگ زندگی کند ونام آن را هم صلح بگذارد.
هیچ چیز خونین تر و احمقانه تر از جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰ نبود که چیزی جز مرگ و ویرانی به بار نیاورد. هیچ چیز. با این حال، ایران اصرار دارد که آتش جنگ را در عراق شعله ور سازد و کشورهای عرب همسایه را برای منافع حقیر منطقهای خویش تضعیف سازد.
اما در حالی که ایران به راستی از تنشهای بین کشورهای عربی و بینعربی سوء استفاده میکند، دیکتاتورهای عرب مقصر واقعی موقعیت فعلی هستند - آنها طراحان درگیریهای فرقهای و مدنی در میان مردم خود و همسایگان خویش هستند.
و برای چه!
هیچ برنده و بازندهای در جنگهای داخلی که ملتها را فلج و جوامع را ویران میکنند وجود ندارد. نگاهی به سوریه، یمن، سومالی، عراق، لیبی، لبنان، سودان، الجزایر، سودان جنوبی، اتیوپی، افغانستان و غیره بیاندازید.
پس چرا لبنانیها با آتش بازی میکنند، آیا از جنگ داخلی خونین ۱۴ ساله خود هیچ درسی نگرفتهاند؟ آیا به اندازه کافی عذاب نکشیدهاند؟
و سودانیها که از درگیریهای مسلحانه فراوان رنج بردهاند، چطور؟ پس از سالها جنگ داخلی، سودان جنوبی استقلال خود را از خارطوم به دست آورد، اما پس از آن نیز بیرحمانه به جان هم افتادند. و این هفته، باز این همسایگان سودانی شمالی آنها هستند که با هم درگیر شدهاند، زیرا ژنرالها کودتای نظامی دیگری را کلید زدند و ازقدرت نظامی برای پیشبرد راه خود استفاده میکنند.
الجزایریها شاید از یک جنگ داخلی به قدر کافی به ستوه آمده باشند و به نظر میرسد حداقل در شرایط کنونی از فرو بردن کشور در جنگی دیگر پرهیز کردهاند.
تعجب برانگیز است که چگونه بسیاری از اعراب و مسلمانان، که در برابر سلطه بیگانگان با کامیابی مقاومت کردند، با حس انتقام جویی تندتری به جان هم افتادند.
برای طالبان، که به شکست دادن ابرقدرت جهان افتخار میکنند، باید شرم آور باشد که مردمی را سرکوب کنند که خود مدعی آزادسازی آنها هستند. یا این که از یک مکتب فراگیر صحبت میکنند و در عین حال، هموطنان افغانی را که خواهان نگرشی متفاوت و کمتر محافظه کارانه از آیندهی کشورشان هستند سرکوب میکنند.
به جای دست در دست دادن با هموطنان خود در کابل، طالبان به پایتخت یورش آورده و پزشکان، وکلا، مهندسان و بسیاری از کمکهای بشردوستانه بین المللی را از کشور راندند.
فلسطینیها حتی قبل از این که شرِ استعمارگران را از سر خود باز کنند به جان هم افتادند. حالا در زندانی که اسراییل برای آنان به اسم فلسطین برپا کرده است بر سر این که چه کسی مسئول امور داخلی است اختلاف دارند!
و سپس، فجایع سوریه، یمن و سومالی را داریم. اینها در یک مقوله قرار میگیرند. چند سال دیگر جنگ کافی است؟ چند نفر دیگر باید بمیرند؟ چه تعداد کودک باید گرسنه بمانند؟ چند میلیون نفر دیگر باید بدون سرپناهی زندگی کنند؟
هنگامی که قیام سوریه در شکلی که بیشتر مسالمت آمیز بود آغاز شد، رژیم مردم را تهدید کرد: "اسد، یا ما کشور را میسوزانیم". آنها به هر دو رسیدند- گرایش به آتش کشیدن و آتش. در طول ۱۰ سال گذشته، جنگ سوریه بیش از ۵۰۰۰۰۰ کشته و ۱۱ میلیون یا نصف جمعیت این کشور را آواره کرد. همه اینها به این سوال ره میبرد: منفعت ریاست کردن بر کشوری که شبیه گورستان متروکهای شده است چیست؟
زمانی که عربستان سعودی در سال ۲۰۱۵ در یمن مداخله نظامی کرد، امیدوار بود که جنگ را در عرض چند هفته پایان دهد. این جنگ سالهاست که ادامه یافته و پایانی برایش در چشم انداز نیست. مملکتی که روزگاری به نام «یمن شاد» معروف بود، اکنون به کشوری نگون بخت تبدیل شده است که سازمان ملل از آن به عنوان بدترین فاجعه انسانی قرن یاد میکند. و عربستان سعودی، که زمانی هم مرفه و هم امن بود، در موقعیتی بسیار بدتر از زمانی است که با ادعا و غرور وارد این جنگ شد
من متوجه هستم که قربانیان و قربانی سازان یکی نیستند. در حالی که نمیتوانم در برابر حق مردم برای دفاع از خود بایستم، صلح طلبی هستم که از خشونت متنفرم و قاطعانه در برابر همه جنگها میایستم، زیرا آنها احمقانه و رنج آفرین هستند. جنگها هر چه هست را نابود میکنند و هیچ مشکلی را حل نمیکنند.
همچنین متوجه هستم که شاید دارم در باد فریاد میزنم. این ناله و فغان شاید کافی نباشد، اما از من انتظار نداشته باشید که در مقابل جنگ، اسلحه به دست گیرم.
تاریخ بارها و بارها و از زمان یونانیان و رومیان باستان به ما نشان داده که پیروزی در جنگی که به بهای ویرانگری بالا باشد به مثابه شکست است. با اشاره به آنها است که ما آن را "پیروزی بدتر از شکست" مینامیم.
اما در حالی که رهبران جهان باستان حداقلی از شجاعت و شرافت را میشناختند و با اتکاء به آن نیروهای خود را به میدان نبرد رهنمون میکردند، جنگ طلبان دنیای مدرن فقرا را به جان هم میاندازند و خود در قایقهای تفریحی و ویلاها و کلوبهای شخصی به لذت مشغول هستند.
اگرآدمها به همان اندازه که برای جنگ وقت میگذارند به خنثی کردن و مقابله کردن با جنگ و آثار ویرانگر آن میپرداختند جهان میتوانست جای بهتری برای زندگی باشد.
و با این وجود، توهم کسب پیروزی از طریق کشتن و ویران ساختن همچنان در منطقه و سراسر جهان ساری و جاری است.
این ابلهانه است که از تاریخ و خطاهای دیگران درس نگیریم، اما این به راستی جنون آمیز است که حتی از درسهای دردناک تاریخ خویش چیزی نیاموزیم.
مروان بیشارا (Marwan Bishara) در حوزهی سیاست جهانی و خاورمیانه مینویسد. او متخصص سیاست خارجی آمریکا و امور استراتژیک بین الملل در خاورمیانه است. وی پیش از این در دانشگاه آمریکایی پاریس به تدریس روابط بین الملل اشتغال داشت و اکنون تحلیلگر ارشد شبکهی خبری الجزایر میباشد.
منبع مقاله:
https://www.aljazeera.com/opinions/2021/10/25/pyrrhic-victories-ring-hollow-in-the-middle-east
ای کاش مسئولین این کشور در لباس روحانیت نبودند
سه هزار امامزاده رد صلاحیت شدند! ابومالش