بهنام قلیپور - ایران وایر
سال ۱۳۸۸ این طبقه متوسط بود که تکلیف خود را با حاکمیت روشن کرد. حدود ۱۰ سال بعد طبقه فرودست نیز در جریان اعتراضهای آبان تکلیفش را با روحانیون حاکم بر ایران را روشن کرد و حالا دو هفتهای میشود که اصفهان، یکی از سنتیترین و مذهبیترین شهرهای ایران، مقابل حاکمیت ایستاده است و علیه بالاترین مقامش شعارهای تند و تیزی میدهد.
بخش قابل توجهی از ساکنان اصفهان و شهرهای اطراف آن که از افراد مذهبی شمرده میشوند و در میان آنها هم طرفداران نظام شیعی کم نیست، چند سالی میشود که نسبت دینداری آنها با زندگی مدرن و حاکمیت دینی دچار تحول شده است.
کشاورزان استان اصفهان که همچون بسیاری دیگر از کشاورزان ایران جزیی از طبقه سنتی و مذهبی به شمار میروند، برای نخستینبار در اسفند ماه سال ۱۳۹۶ با شرکت در نماز جمعه شهر اصفهان، پشت به امام جمعه در حال سخنرانی این شهر نشستند تا نشان دهند به چه میزان از نحوه حکومتداری روحانیون عصبانیاند و میخواهند بسیاری از معادلات فعلی در ایران تغییر کند.
اعتراض این دسته از کشاورزان نسبت به اختصاص نیافتن حقآبه زمینهای زراعی خود که از سالها پیش آغاز شده بود در سال ۱۳۹۶ وارد نوعی تقابل با حاکمیت روحانیون در ایران شد و در همین هفته و در بستر تفتیده زایندهرود به نوعی به نماد عینی عبور طیف سنتی و مذهبی در ایران از روحانیون حاکم بر این کشور تبدیل شد.
جمهوری اسلامی که روزگای پایههای مشروعیت خودش را بر شانه «مستضعفین» و «دینداران» قرار داده بود، بیش از دو دهه است که به شدت نگران تغییر نگرش و باور مذهبیها شده است و بیم آن دارد که در صورت تغییر گسترده سبک زندگی مردم ایران که مذهبیها هم جزیی از آن هستند، پایههای مشروعیت دینی خود را از دست داده و دیگر نتواند با تکیه بر شعارها و ارزشهای مذهبی در قدرت بماند.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
تازهترین تحقیقات هم این نگرانی مقامهای نظام شیعی را تایید میکند که در سالهای اخیر از میزان دینداری مردم ایران کاسته شده و همین مساله نیز تاثیری منفی بر امنیت ملی داشته است.
نتایج این تحقیق در تازهترین شماره فصلنامه «مطالعات راهبردی» وابسته به وزارت علوم با عنوان «فراتحلیل روند دینداری ایرانیان در دهه گذشته و پیامدهای امنیتی آن» منتشر شده است.
این تحقیق به صراحت نوشته که «میزان و کیفیت دینداری مردم در جامعه ایران که بافت فرهنگی سنتی-دینی و حاکمیت اسلامی دارد، اهمیت راهبردی دارد و تغییرات آن میتواند پیامدهای امنیتی ایجاد کند» و از همینرو بررسی این نسبت اهمیت ویژهای دارد.
این تحقیق کوشیده سیر وضعیت دین و دینداری در ایران دهه ۱۳۹۰ را با استفاده از پژوهشهای صورت گرفته و مصاحبه با «۶۰ نخبه» نشان دهد و پیامدهای امنیتی فراز و فرود دینداری در ایران را یادآور شود.
نخستین نتیجه این تحقیق میگوید که در میان ایرانیان «ایمان عمومی به اصل وجود خداوند»، اما این باور که سال ۱۳۸۸ عددی معادل ۹۸.۷ درصد بود، در سال ۱۳۹۷ به ۹۳.۴ درصد کاهش یافته است.
از دیگر نتایج این تحقیق که برآمده از پژوهشهای صورت گرفته سالهای اخیر است، کاهش چهار درصدی «اعتقاد نبوت» در میان ایرانیان است.
این تحقیق همچنین نشان داده که میزان اعتقاد ایرانیان به «معاد» در دهه ۱۳۹۰ بیش از چهار درصد کاهش را نشان میدهد.
این تحقیق در جمعبندی نتایج این پژوهشها به این نتیجه رسیده که وضعیت کلی دینداری ایرانیان در بُعد اعتقادی از حدود ۹۲ درصد در سال ۱۳۸۸ به حدود ۸۸ درصد در سال ۱۳۹۷ رسیده است.
میزان دینداری در حوزه ایمان و معنویت که شامل اعمالی همچون امید به خدا، شرکت در برنامههای مذهبی و زیارت امامزادگان است؛ همانطور که در این تحقیق آمده از ۹۵.۵ درصد در سال ۱۳۹۰ به ۸۲.۵ درصد در سال ۱۳۹۷ کاهش یافته است.
این تحقیق در حوزه میران تقید مردم ایران به خواندن نماز، حاضر به یک جمعبندی آماری نشده و تنها ادعا کرده که وضعیت نماز در جامعه ایران بحرانی نیست.
روزه و روزهداری یکی دیگر از مباحث مطرح شده در این تحقیق است که نتایج آن نشان میدهد که «در دهه ۹۰ میزان التزام به روزه روند کاهشی داشته است.»
این تحقیق از «روابط نامشروع» به عنوان یک رفتار ضددینی در ایران نام برده، اما حاضر نشده در این خصوص آمار و نتیجهگیری روشنی داشته باشد.
کاهش آمار کسانی که اعتقادی به نوشیدن الکل ندارند، در دهه ۱۹۹۰ از دیگر نتایج این تحقیق است.
این گزارش همچنین پدیده «بدحجابی» در ایران را رو به گسترش توصیف کرده از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۷ آمار افراد باحجاب کاهش و افراد «بدحجاب» افزایش یافته است.
در ادامه این تحقیق نظر ۶۰ نفر از صاحبنظران علوم اجتماعی، دینشناسی، الهیات و مدیران اجرایی آمده که نشان میدهد آنها معتقدند جامعه ایران دچار «تغییر دینداری» شده است.
آنها گفتهاند که جامعه ایران در حال حرکت «به سمت نوعی دینداری جهانی» است، «نفوذ روحانیت رو به کاهش است» و «نگاه انتقادی به دین سنتی رو به گسترش است.»
این کارشناسان چنین وضعیتی را محصول «مداحمحوری»، «عملکرد ضعیف روحانیت»، «مشکلات اقتصادی»، «گسست نسلی»، «روند جهانی مدرنیته» و «استفاده ابزاری از دین» دانستهاند.
کارشناسان شرکتکننده در این تحقیق برای ادامه چنین وضعیتی روی ۱۰ هشدار تاکید کردهاند که نخستین آنها این است که «با تغییر کیفیت دینداری، نفوذ رهبریِ فقها در ایجاد انسجام عقیدتی» در جامعه کاهش خواهد یافت.
آنها همچنین هشدار دادهاند که «با ادامه روند فعلی، از میزان طرفداران دینداری فقهی و شرعی و عقلانی کاسته خواهد شد و در نتیجه پرداخت وجوهات شرعی مانند خمس و زکات نیز کاهش مییابد.»
به اعتقاد آنها «کاهش پایبندی به دینداری، فروکاهش جایگاه مرجعیت روحانیت برای ایرانیان است که این مسئله باعث تضعیف جایگاه ولایت فقیه و فصلالخطاب بودن مراجع تقلید میشود.»
این هشدار آخر در واقع اصلیترین مساله روحانیون حاکم بر ایران است، موضوعی که در سالهای اخیر منجر به فروپاشی کامل پایههای مشروعیت آنها در میان مردم ایران شده است.
طبقه سنتی و مذهبی که روزگاری به خاطر باورهای ایدئولوژیک حامی مطلق نظام دینی بود، حالا بیشتر به خاطر مشکلات اقتصادی و سایر مجموعه عوامل سیاسی و اجتماعی به منتقد و حتی نافی چنین نظامی تبدیل شده و خواستار تغییرات بنیادین در ایران است.