ایران وایر - وليد النوفل- انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ خورشیدی «محمدرضا شاه پهلوی» را پس از ۳۸ زمامداری پادشاهی برکنار کرد. در پی این رخداد، روحانیون شیعه به قدرت رسیدند. بارزترین چهره انقلابی مخالف حکومت پادشاهی ایران، «روحالله خمینی»، فقیهی بود که بهعنوان یک رهبر پیروز از تبعیدگاه خود در پاریس به تهران بازگشت.
این انقلاب به تقویت روحانیون کمک بسیار زیادی کرد و موجب سیطره میراث ایدئولوژیک شیعه بر تمام سطوح مدیریتی در ایران شد. بدین ترتیب، خمینی خود را به عنوان «ولی فقیه» منصوب کرد؛ پستی که مخالفان او در جریان تاسیس نظام «جمهوری اسلامی ایران» آن را «جعلی» نامیدند. بسیاری از ایرانیان، خمینی را هنگام ورود به قدرت، مدلی متفاوت نسبت به شاه میدانستند و در وی بارقه امید میدیدند، اما کسانی نیز میگفتند که او کشورشان را به سمت انزوا و مقابله با نیروهای جهانی و منطقهای سوق میدهد.
ايران جديد
با وقوع انقلاب اسلامی، ایران از اساس و در سطح داخلی و خارجی متحول شد. در این زمینه، «هانی سلیمان»، کارشناس مسائل ایران و مدیر تحقیقات و مطالعات «العربی» در مصاحبه با ایرانوایر گفت: «نظام پادشاهی دارای ساختار مدنی، تبدیل به حکومتی کاملا متاثر از شور انقلابی و ایدئولوژی فراگیر شد. نظام جدید نهادها و قواعد را بر این اصل (ایدئولوژی) بنا نهاد و صدور انقلاب را یکی از مهمترین آرمانهای خود قرار داد. انقلابیون، ولادت نظام جدید را که مبتنی بر دو اصل رهبر و سپاه پاسداران بود، الهامبخش و صدور آن را واجب میدانستند.»
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
وی افزود: «نظام خمینی نیز مانند شاه، تلاش را برای تحقق هدف تبدیل تهران به قدرت برتر خاورمیانه ادامه داد. با این تفاوت که خمینی مایل به رهبری جهان اسلام با مذاهب مختلف بود و در این راه، بر افسانه برتری نژاد فارس بر عرب نیز تکیه میکرد. نظام خمینی صدور انقلاب را مبنای عمل خود قرار داد. این اصطلاح پس از وقوع انقلاب اسلامی باب شد و هدف از آن نیز آغاز تلاش برای انجام انقلابهایی شبیه آن در کشورهای دارای حکومت استبدادی بود.»
هانی سلیمانی همچنین اظهار داشت: «خمینی ادعا میکرد صدور انقلاب به معنی دخالت در امور دیگر کشورها نیست، بلکه پاسخگویی به درخواست ملتها برای شناخت خداست. ایران اما در عمل، از طریق بازوهای خود و به صورت مستقیم و غیرمستقیم برای نفوذ و تسلط بر سیستم تصمیمگیری کشورهای مذکور اقدام کرد؛ سیاستی که امروزه در عراق، لبنان، سوریه، یمن و غیره میبینیم.»
در ادامه، «ابراهیم الهطلانی»، پژوهشگر سیاسی نیز در گفتوگو با ایرانوایر تصریح کرد: «حکومت جدید ایران برای تحقق آرزوهایش متکی بر منظومهای از عقاید موروثی تکیه کرد که مهمترین آنها قدرت و حکومت را حق انحصاری اهلالبیت میداند. خمینی کتاب وصیتنامه سیاسی-الهی خود را که در سال ۱۹۸۳ نوشت، با نقل حدیث الثقلین از پیامبر محمد آغاز میکند که میگوید من دو چیز گرانبها را در میان شما به امانت میگذارم و تا زمانیکه به آنها تمسک بجویید، گمراه نمیشوید، کتاب خدا و اهل بیتام.»
او افزود: «خمینی میگوید که این حدیث مفهوم و بار سیاسی دارد، اما مورد ظلم طاغوتها قرار گرفته است. از دیدگاه شیعه، این روایت همچنین دلیلی بر عصمت اهلالبیت و حق انحصاری آنها در قدرت است. اهل سنت اما از زوایای مختلفی به این حدیث مینگرند و و اشاره صحیح و صریحی دال بر عصمت و حق زمامداری در آن نمیبینند.»
این پژوهشگر سیاسی در ادامه گفت: «خمینی که خود را از نسل اهلالبیت میدانست، نظام جدیدش را مسئول و و موظف به بازگرداندن این حق سیاسی مسروقه و برپایی حکومت اسلامی به نیابت از امام غایب کرد. خمینی همچنین در کتاب حکومت اسلامی خود میگوید که سیستم پادشاهی با زمامداری و نظامی سیاسی اسلام در تضاد است و در این دین، حکومت موروثی مقبول نیست. او در ادامه می نویسد که هیچ راهی نداریم، جز اینکه برای نابودی این رژیمهای فاسد و مفسد اقدام کنیم.»
الهطلانی همچنین اظهار داشت: «تنها از این منظر انقلابی، میتوان رفتارها و سیاست نظام ایران و اقدامات خارجی را شناخت. تهران برای گسترش و تقویت نفوذش در جهان و خاورمیانه بر دو محور مذهب و صدور انقلاب تکیه میکند. ایران با کمک به اقلیتهای شیعی در منطقه و تلاش برای رشد جمعیت آنها از طریق تبلیغ عقاید تشیع تحت عنوان مذهب اهل بیت رسول در میان غیرشیعیان و تربیت فرهنگی و سیاسی آنان، میکوشد پیروی این اقلیتها از نظام سیاسی مستقر در تهران را تحکیم ببخشد.»
وی ادامه داد: «مسئولیت پیشبُرد محور دوم (صدور انقلاب) نیز برعهده واحد نهضتهای آزادیبخش وابسته به سپاه پاسداران است که در سال ۱۹۷۹ تاسیس شد و اقدام به ایجاد سازمانها و احزاب مسلح شیعی مانند المجلس الاعلی در عراق (۱۹۸۲)، سپاه بدر (۱۹۸۳)، حزبالله لبنان (۱۹۸۴) کرد. پس از آن تاریخ نیز نیروی قدس سپاه پاسداران، مسئول نهضتهای آزادیبخش و فعالیتهای برونمرزی و حمایت مالی و تسلیحاتی از گروههای مذکور و ایجاد ارتباط بین آنها در راستای اهداف تهران شد. منافع جمهوری اسلامی در خاورمیانه همچنین اقتضا میکند که به حمایت از برخی سازمانهای مسلح سنی از قبیل جهاد اسلامی و حماس و گروههای تروریستی مانند القاعده نیز بپردازد و از آنها در زمینه کسب اطلاعات و برای انجام عملیات میدانی بهره ببرد.»
هانی سلیمان در بخشی از گفتوگوی خود با ایرانوایر تصریح کرد: «انقلاب و صدور آن، مبنای سیاست خارجی ایران و روابط این کشور با همسایگان و دولتهای منطقه است. انقلاب اسلامی به رژیم جدید این ایده خودآگاهانه را داد که ایران کشوری قوی و نمونه است. به همین دلیل، برای تحقق جاهطلبی، گسترش و نفوذ خود به صدور انقلاب میپردازد. این اصل و عقلانیت سیاسی موجب شده است تا ایران دیگر کشورها را دشمن و رقیب دائمی خود بپندارد و در حالت مبارزه مستمر و گاه حاشیهای بر سر ملاحظات عقیدتی، مذهبی و فرقهای با آنها باشد. این امر باعث شده است تا ایران تبدیل به مدل سیاسی مطرودی در روابط خارجی، حتی با کشورهای همجوار باشد، چون میکوشد از آنها بهعنوان اهرم فشاری علیه دیگر قدرتها، به ویژه اسراییل و آمریکا استفاده کند. از این رو، نتیجه انقلاب ایران یک نظام ستیزهجو بوده است تا حکومتی نرمال و دارای سیاست خارجی متوازن.»
تروریسم ایرانی
در ادامه «هشام محمد» از اهالی شهرستان «انخل» استان درعا که از ایرانوایر خواست برای حفظ جان بقیه اعضای خانوادهاش در سوریه هویتش (و محل زندگی) را افشا نکند، نیز گفت: «ما از اولین کسانی بودیم که طعم تروریسم ایران و شبهنظامیان وابسته به ایران کشور را پس از آغاز قیام مردم سوریه چشیدیم. شبهنظامیان در واکنش به حمله عناصر ارتش آزاد سوریه به یک مقر نظامی رژیم، از شهروندان مدنی انتقام گرفتند و سر چهار عضو خانوادهام را با چاقو بریدند. آنها بلافاصله پس از ارتکاب این کشتار، پرچم سیاهی حاوی شعار يا لثارات الحسين (انتقام خون حسین) را بر مناره یکی از مساجد نصب کردند که باعث ایجاد وحشت در شهر و مهاجرت دستهجمعی مردم شد.»
گفتنی است در تاریخ ۲۱ژوئن۲۰۱۲ مصادف با یکم تیرماه ۱۳۹۱ نیروهای رژیم سوریه همراه با عناصری از حزبالله لبنان و شماری شبهنظامی که گفته میشود از اعضای گروه جدیدالتاسیس «ابوالفضل العباس» بودهاند، وارد یکی از محلات مسکونی شهر «انخل» شده و طی کشتاری ۱۸ تن از شهروندان را به قتل رساندند. این تنها جنایت عناصر وابسته به ایران در داخل و خارج سوریه نبوده است. بهعنوان مثال، در ژوئن ۲۰۱۳، جوانی بنام «هاشم السلمان» که همراهی با گروهی مقابل سفارت ایران در بیروت علیه دخالت این کشور در سوریه و لبنان تجمع کرده بودند، با شلیک عناصر مسلح حزبالله کشته شد.
خانم «رولا السلمان»، خواهر این جوان مقتول به ایرانوایر گفت: «برادرم مجوز تظاهرات و تجمع از وزارت کشور لبنان داشت و میخواست در آن تریبون، موضع خود و دوستان دانشجویش علیه تسلط ایران بر دولت، مردم و جوانان لبنان که از طریق حزبالله صورت گرفته است و همچنین ارسال آنها به میدان جنگ و کشتار در سوریه را بیان کند. حاج حیدر، فرمانده یگان ۱۰۰۰ حزبالله لبنان عامل اصلی قتل هاشم مقابل سفارت ایران در بیروت است. او دستور سرکوب، زدن، بازداشت و قتل تظاهرکنندگان توسط عناصرش را صادر کرد و فرمان داد که هاشم را بکشند.»
او افزود: «مطمئنم که تصمیم برای کشتار معترضان از قبل صادر شده بود و حادثه سفارت را فرصت مناسبی برای اجرای این جنایت دانستند. دستور لازم نیز توسط وفیق صفا، مسئول هماهنگی و ارتباطات حزبالله لبنان که تحت تعقیب است، صادر شده بود، چون هیچ مدیر، بازجو و مامور امنیتی جرات نداشت به محل وقوع جنایت نزدیک شود. شهروند لبنانی توسط نگهبانان یک سفارتخانه خارجی در بیروت شکنجه و کشته میشود، ولی هیچ مقام دولتی مسئولین این جنایت را برعهده نمیگیرد.»
ابراهیم الهطلانی، پژوهشگر سیاسی نیز در این زمینه گفت: «این دو رخداد نشان میدهد که ارتکاب خشونت و تروریسم توسط نظام حاکم بر ایران، نه یک اتفاق، بلکه مبنایی و ساختاری است. انقلابیون پیرو خمینی ترورهای سیاسی و امنیتی را چند هفته پس از جشن و شادی ناشی از ورود خمینی به کشورش آغاز کردند. احساسات رمانتیک حاکم بر خیابانهای تهران سریعا فروکش کرد و نفرت و انتقام جای آن را گرفت. حکومت ایران در میانه سال ۱۹۷۹ کمپین بازداشت و اعدام افسران و نیروهای ارتش و پلیس و شخصیتهای سیاسی و اقتصادی را آغاز کرد. این اقدامات به صورت مستقیم یا از طریق پرپایی جلسات محاکمه به ریاست آیتالله صادق خلخالی (متوفی سال ۲۰۰۳) صورت گرفت. خمینی چند روز پس از بازگشت از تبعید در تاریخ یکم فوریه ۱۹۷۹ او را بهعنوان رییس دادگاه انقلاب منصوب کرد.»
الهطلانی همچنین اظهار داشت: «حدود ۱۷۰۰ تن از شخصیتهای مرتبط با حکومت پادشاهی ایران توسط احکام صادر شده توسط خلخالی به اعدام رسیدند. علیرغم استقرار نظام جدید و گسترش نفوذش در سراسر ایران، وحشت و خشونت علیه مخالفان سیاسی متوقف نشد، بلکه قتل از یک ضرورت دوره انقلاب، تبدیل به سیاستی ساختاری و سیستماتیک تبدیل شد. ایران در دهه هشتاد قرن گذشته شاهد اعدامهای زنجیرهای مخالفان بالفعل و بالقوه رهبر این کشور و رویکردهای نظام سیاسی تحت امر او در داخل و خارج بود.»
وی ادامه داد: «تروریسم ایرانی محدود به داخل نبوده، بلکه منافع کشورهای مخالف سیاستهای ایران را هدف قرار داده است. این تروریسم به دو شیوه پیگیری و اجرا میشود؛ نخست، توسط نهادهای رسمی حکومت ایران. بهعنوان مثال، احمد منتظری در سپتامبر ۲۰۰۳ به روزنامه الزمان عراق گفت که وزارت اطلاعات ایران در سال ۱۹۸۶ تحت پوشش حجاج ایرانی مواد منفجره را به مکه قاچاق کرده است.»
از دیدگاه او، راه دوم، اجرای غیرمستقیم توسط آن دسته از سازمانهای شیعی است که توسط ایران تامین مالی میشوند؛ مانند حزبالله لبنان و «حزب الدعوه» عراق که عملیات انفجار در چند مرکز صنعتی داخلی و خارجی در کویت را انجام داد. همچنین سازمان «الجهاد اسلامی» لبنان که نامش بعدها به حزبالله تغییر یافت، در واکنش به فروش سلاح توسط پاریس به «صدام حسین» برای جنگ علیه ایران، سفارت فرانسه در بیروت را مورد حمله انتحاری قرار داد.
هانی سلیمان هم در اینباره تصریح کرد: «یکی از شیوههای تروریستی ایران، دخالت در امور داخلی و ایجاد مانع بر سر راه ثبات سیاسی در برخی کشورهاست که بارزترین نوع تروریسم خارجی به شمار میرود. در این زمینه میتوان به ایجاد اختلال در روند ثبات سیاسی لبنان توسط حزبالله اشاره کرد. همینطور کشتار سیستماتیکی که شبهنظامیان وابسته به ایران علیه سنیهای عراق مرتکب میشوند، عملیات قتل و شکنجه توسط حوثیها در یمن و حضور سپاه پاسداران در سوریه و اجرای سیاست تغییر دموگرافیک در این کشور.»
وی ادامه داد: «یکی دیگر از نمادهای این نوع تروریسم خارجی، شیوع و کاربرد سلاحهای ایرانی در خارج و حمایت تسلیحاتی از چندین گروه شبهنظامی در کشورهای منطقه با پهپاد و موشکهای بالستیک است. همچنین تهدید امنیت کشتیرانی در آبهای خلیج فارس. هدف اصلی از برنامه هستهای ایران نیز تهدید کشورهای منطقه و غیره برای کنترل آنها و ایجاد فشار بر جامعه جهانی است. تهران قصد دارد با پیگیری تروریسم ایرانی، بر پایتختهای چند کشور عربی دیگر مسلط شود و منابع اقتصادی آنها را برای حمایت از شبهنظامیان مجری دستورات ایران به کار گیرد تا بتواند تحریم های بینالمللی را تحمل و بقای نظام و ارکان حکومتش را تضمین کند.»
استفاده دوگانه از مواد مخدر
ابراهيم الهطلانی در این زمینه نیز اظهار داشت: «ایران به دلیل موقعیت جغرافیاییاش نقش ترانزیتی بین افغانستان بهعنوان تولیدکننده ۹۰ درصد افیون دنیا و بازار مصرف آن در خاورمیانه، کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپا را به خوبی ایفا کرده و تاثیر زیادی در رونق تجارت جهانی مواد مخدر داشته است. مرز ۹۰۰ کیلومتری بین ایران و افغانستان، محل عبور تولید افیون این کشور است که در سال ۲۰۱۷ به ۹۰۰۰ تن رسید.»
او افزود: «تجارت مواد مخدر و افیون در ایران چندین قرن سابقه دارد و در دهه هفتاد قرن گذشته نیز خشخاش تحت نظارت حکومت کشت میشد، ولی انقلابیون پس از چند سال، مواد مخدر را سلاح استعمار دانسته و این شغل را ممنوع اعلام کردند. علیرغم توقف تولید داخلی، معتادان ایرانی به مواد مخدر مورد نیاز خود از طریق قاچاق دست مییافتند. بنابراین تبادل این کالای ممنوعه نه تنها در ایران کمیاب نشد، بلکه افزایش نیز یافت.»
الهطلانی همچنین گفت: «تحریمهای بینالمللی علیه ایران را که بلافاصله پس از استقرار حکومت جدید این کشور در سال ۱۹۷۰ آغاز شد و در سال ۲۰۰۶ طبق قطعنامه شورای امنیت افزایش یافت، نیز نباید نادیده گرفت، چون نقش بارزی در تضعیف سیستم مالی نهادهای دولت جمهوری اسلامی داشته است. حکومت ایران و نهادهای نظامی و امنیتی این کشور مانند نیروی قدس بهمنظور دور زدن تحریمها به منابع و راههای غیرقانونی مانند پولشویی و تجارت اسلحه و مواد مخدر روی آوردهاند تا پول مورد نیاز برای ادامه اهداف امنیتی و نظامی خود در داخل و خارج را تامین کنند.»
در همین راستا، میتوان به سندی از سفارت آمریکا در باکو که در ژانویه توسط ویکی لیکس منتشر شده است نیز اشاره کرد. براساس این سند، دیپلماتهای آمریکایی، ایران را بزرگترین قاچاقچی مواد مخدر در جهان، بزرگترین خریدار افیون افغانستان و یکی از بزرگترین تولیدکنندگان هروئین در دنیا دانسته و اعلام کرده اند که ۹۵ درصد هروئین مصرفی اروپا در ایران تولید و از طریق آذربایجان به این قاره صادر میشود.
هانی سلیمان نیز در اینباره تصریح کرد: «حکومت این از تجارت بهره دوگانه میبرد؛ سود اقتصادی و تاثیرگذاری بر اقتصاد کشورها و همچنین نابودسازی جوانان آنها، چون این طیف سرمایه واقعی هر کشوری به شمار میروند. افزایش گروههای شبهنظامی وابسته به ایران و گسترش نفوذشان در سوریه و یمن و غیره از سال ۲۰۱۱ به بعد، تهران را به افزایش تجارت مواد مخدر برای تامین مالی این گروهها واداشته است.»
الهطلانی هم در ادامه اظهار داشت: «تجارت مواد مخدر در ایران در انحصار مافیای قاچاق نیست، بلکه تبدیل به یکی از منابع درآمد ملی این کشور شده است. علیرغم اینکه تهران بارها اتهام تجارت و قاچاق مواد مخدر را تکذیب کرده است، اما گزارشهای رسانههای بینالمللی و اظهارات رسمی مسئولین کشورهای همسایه ایران نشان میدهد که این کشور و همچنین ارمنستان ۳۰ سال از منطقه قرهباغ (قبل از آزادسازی) برای آموزش قاچاقچیان و قاچاق مواد مخدر به اروپا استفاده کردهاند. ایران علاوه بر فروش مواد مخدر و کسب سود مالی آن، از این تجارت ممنوعه که از لحاظ اخلاقی و قواعد بینالمللی ممنوع است، بهعنوان ابزار فشاری علیه دولتها و سازمانها در پروندههای خارجی خود نیز استفاده میکند.»
به عنوان نمونه، «محمدمسعود زاهدیان»، رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر ایران کشورهای اروپایی را تهدید کرد که اگر سهم خود از هزینه مبارزه با قاچاق این کالا را نپردازند، این قاره در مواد مخدر غرق خواهد شد. «سعید خطیبزاده»، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران نیز در آوریل ۲۰۲۱ اعلام کرد که تهران در واکنش به تحریمهای اتحادیه اروپا علیه برخی مسئولین ایرانی مانند «حسین سلامی» فرمانده کل سپاه پاسداران و «غلامرضا سلیمانی» فرمانده بسیج گفتوگو و همکاری خود را با بروکسل در زمینه مبارزه با تروریسم و مواد مخدر و حقوق بشر را متوقف کرده است. پیشتر هم مقامات تهران، از جمله «حسن روحانی»، رییسجمهور وقت، پس از خروج آمریکا از برجام، اروپاییها را تهدید کرده بودند که اجازه عبور مواد مخدر از طریق ایران به اروپا را خواهند داد.