کیوان حسینی - بیبیسی
سرانجام سفری که از سوی طرفداران دولت «نقطه عطف روابط ایران و روسیه» توصیف میشد، انجام شد. ابراهیم رئیسی به مسکو رفت و روبهروی ولادیمیر پوتین نشست. و برخلاف فاصله قابل توجه رهبران دو کشور از یکدیگر در عکسها و هوای سرد مسکو در این روزها، این دیدار در واقع در یکی از نزدیکترین و گرمترین دوران روابط ایران و روسیه انجام شد.
اما به جز حال و احوال در برابر دوربین و آرزوی سلامتی رئیسجمهور روسیه برای رهبر جمهوری اسلامی، ولادیمیر پوتین و ابراهیم رئیسی، حرفهای بسیاری با هم داشتند تا پشت درهای بسته بزنند. از خریدهای تسلیحاتی قابل توجهی که میتوانند موقعیت ایران را در منطقه دگرگون کند، تا موضوعاتی مانند برجام، سوریه و افغانستان که هرکدام برای دو طرف اهمیت ویژهای دارند.
فارغ ازنتایج محرمانهای که احتمالا جلسه سه ساعته رئیسی و پوتین داشته، از هیچ یک از قراردادها و توافقنامههایی که انتظار میرفت دو طرف آن را امضا کنند خبری نشد. نه موافقت حتی شفاهی روسیه با فروش اسلحه به ایران و نه حتی روشن شدن تکلیف نسخه جدید «معاهده روابط ایران و روسیه» که معطل نظر طرف روس است.
در عوض، چنانکه حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران به خبرنگاران گفت، روسای جمهوری دو کشور دستور دادهاند تا «نقشه راه همکاری ۲۰ ساله کشور» تهیه شود. یک گام بوروکراتیک و به مراتب کماهمیت برای نزدیکی تهران و مسکو که چه بسا رسیدن به آن نیازی به سفر رسمی یک رئیسجمهور به یک کشور دیگر ندارد.
انتظاراتی که در ارتباط با سفر آقای رئیسی به مسکو شکل گرفته بود، بیدلیل نبودند. روابط تهران و مسکو که آیتالله خامنهای از سالهای بسیار دور بر روی آن سرمایهگذاری کرده، این روزها در موقعیتی ویژه قرار گرفته است. هم در تهران، نزدیکترین سیاستمداران به ایدههای غربستیزانه آیتالله خامنهای، قدرت را قبضه کردهاند و هم در مسکو، روند به چالش کشیدن غرب و مقاومت در برابر هژمونی آمریکا، پیشرفت قابل ملاحظهای کرده.
در چارچوب تبلیغات طرفداران آقای رئیسی، این سفر (در ادامه موفقیت آغاز روند پیوستن ایران به سازمان همکاریهای شانگهای) همان حلقه گمشده سیاست خارجی دولت قبلی توصیف میشد که همواره متهم بود، همه تخممرغهایش را در سبد غرب گذاشته است. قرار بود آنچه که غرب حاضر نیست به ایران بدهد، در شرق پیدا شود.
در دکترین «نگاه به شرق» که آرام آرام جایگزین دکترین «نه شرقی، نه غربی» جمهوری اسلامی شده است، همکاریهای اقتصادی و همگرایی سیاسی-امنیتی ایران با روسیه و چین، یک هدف استراتژیک درازمدت است که البته تا همین امروز برای تهران بیثمر هم نبوده است.
«معاهده روابط ایران و روسیه» در واقع یکی از نخستین دستاوردهای همین تغییر کلیدی بود که ۲۰ سال پیش و در دوران دولت محمد خاتمی به دست آمد. در یکی از بندهای این معاهده که در سال ۱۳۸۰ در مجلس شورای اسلامی تصویب شد، روسیه تعهد کرد که به ایران حمله نکند و از آن مهمتر، اگر روزی ایران هدف حمله قرار گرفت، به کشورهای حملهکننده کمک نکند و اجازه ندهد که از خاک این کشور برای حمله به ایران استفاده شود.
در آن زمان که چند ماهی از آغاز جنگ افغانستان گذشته بود و احتمال جنگی دیگر در خاورمیانه جدی بود، دغدغه جلوگیری از حمله احتمالی آمریکا و متحدانش به ایران به قدری جدی به نظر میرسید که چنین وعدهای از سوی یکی از قدرتهای هستهای دارای حق وتو در شورای امنیت، برای سران جمهوری اسلامی اهمیت بسیاری داشت.
از آن روزها ۲۰ سال گذشته است. نه ایران دیگر شباهتی به آن روزها دارد. نه روسیه. نه خاورمیانه. و ایران میگوید که این تغییرات در معاهده قدیمی که هر پنج سال به شکل خودکار تمدید میشود، بازتاب پیدا نکرده است. به همین دلیل، ایران متنی جدید را به عنوان معاهده روابط دو کشور تهیه کرده و در اختیار مسکو قرار داده است.
در آستانه سفر آقای رئیسی این انتظار شکل گرفته بود که سرنوشت متن جدید معاهده و پاسخ روسها روشن شود، اما گفتههای کاظم جلالی، سفیر ایران در مسکو در آستانه این ملاقات نشان داد که هنوز این معاهده به نتیجه نرسیده است. او پیش از اینکه ملاقاتی انجام شود گفت که در پایان این ملاقات هیچ توافقنامهای امضا نخواهد شد.
امضای یک معاهده جدید، حداقل کاری بود که میتوانست نمایش دیپلماتیک ملاقات دو رئیسجمهور را به یک دیدار ثمربخش تبدیل کند. چرا که امضای معاهدههایی از این دست در برابر دوربین خبرنگاران لزوما به معنای نهایی شدن آنها نیست و دستکم در مورد ایران، بر اساس قانون اساسی، معاهده باید در مجلس شورای اسلامی تصویب شود.
این متن در نهایت هر چه باشد، از نظر اصول روابط بینالملل هیچ شباهتی به قراردادی که سال گذشته میان ایران و چین امضا شد ندارد. چرا که علاوه بر لزوم تصویب در مجلس، متن کامل آن نیز که بسیار کوتاهتر از متن «برنامه ۲۵ ساله همکاری ایران و چین» خواهد بود، باید به شکل علنی منتشر شود.
اما به جز این معاهده، هنوز بسیاری ناظران منتظرند تا تکلیف خرید تسلیحاتی بزرگ ایران از روسیه روشن شود؛ خریدی که سالهاست مقامهای ایرانی به دنبالش هستند و به دلیل تحریم تسلیحاتی ایران توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد، هیچ چشماندازی برایش وجود نداشت. یکی از مهمترین دستاوردهای برجام برای ایران این بود که این تحریمها در پاییز سال ۱۳۹۹ به پایان رسیدند.
خیلی زود بعد از پایان تحریمها، مقامهای نظامی ایرانی از تمایلشان برای خریدهای تسلیحاتی از روسیه صحبت کردند و هرازگاهی نامهای برخی تسلیحات نیز - چه به شکل گمانهزنیهای رسانهای و چه در لابهلای اظهارنظرهای مقامهای ایرانی - به عنوان جزییات قرارداد احتمالی مطرح میشد. مهمترین آنها: هواپیمای جنگنده سوخو-۳۰.
ناوگان نیروی هوایی ایران به جنگندههای آمریکایی اف-۱۴، اف-۵ و اف-۴ که در دوران شاه خریده شدهاند و تعداد معدودی جنگندههای روسی سوخو-۲۴ و میگ ۲۹ متکی است که همگی از مدلهای جنگندههای دهه ۷۰ میلادی (حدود ۵۰ سال پیش) هستند. ناتوانی ایران در به روزرسانی ناوگان نیروی هوایی، یکی از مهمترین نقاط ضعفی است که قوای نظامی کشور را تهدید میکند.
در چنین وضعیتی و در حالی که هرگز گزارشها درباره تمایل ایران به خرید سوخو-۳۰ به نتیجه روشنی نرسیده بود، حدود دو ماه پیش، خبری در شبکههای اجتماعی منتشر شد مبنی بر اینکه ایران و روسیه در میانه ژانویه، یک قرارداد تسلیحاتی ۲۰ میلیارد دلاری برای خرید جنگندههای سوخو-۳۵، سپر دفاع موشکی اس-۴۰۰ و یک ماهواره نظامی امضا خواهند کرد.
این قرارداد هرگز امضا نشد، اما همین شایعه با همین جزییات، در رسانههای مختلف تکرار شد. تا جایی که در نهایت از مقالهای در وبسایت فوربز سردرآورد و کمی بعد یکی از تحلیلگران روس در مقالهای که در روزنامه «یوروآسیا دیلی» نوشت به مطلب فوربز ارجاع داد. خبرگزاری ایرنا نیز با ارجاع به این مطلب، نوشت که یک روزنامه روس از «احتمال فروش سوخو-۳۵ به ایران» خبر داده است.
این موضوع به حدی تکرار شد که حتی گمانهزنیهایی درباره نحوه پرداخت این پول نیز مطرح شد. از امیدواریها برای احیای برجام و افزایش درآمد ایران، تا پرداخت رقم قرارداد از محل طلبهای ایران از چین و کره جنوبی تا حتی معامله نفت در برابر سلاح با هدف دور زدن تحریمهای آمریکا و بینیاز کردن این قرارداد تسلیحاتی به موفقیت مذاکرات احیای برجام، همه از جمله گزینههایی بودند که برای تامین اعتبار لازم برای یک خرید تسلیحاتی بزرگ از روسیه در رسانههای مختلف مطرح شدند.
جنگنده سوخو-۳۵، پیشرفتهترین هواپیمایی است که در حال حاضر توسط روسیه تولید میشود. یکی از جزییات مهم درباره شایعات در ارتباط با فروش این جنگنده به ایران، لغو قرارداد خرید این هواپیما توسط مصر بود. ظاهرا مصر تحت فشار آمریکا این خرید تسلیحاتی را لغو کرد، اما این در حالی است که تعدادی از این جنگندههای پیشرفته تولید شدهاند.
در مقاله روزنامه روسی آمده بود که ایران و الجزایر میتوانند خریداران بالقوه این هواپیما باشند؛ جنگندهای که اگر در تعداد قابل توجه به ایران فروخته شود، مهمترین خرید هواپیمای جنگنده در تاریخ جمهوری اسلامی خواهد بود و میتواند به ناوگان فرسوده نیروی هوایی، جانی دوباره ببخشد.
چنین قرارداد مهمی همچنین دستاورد قابل ملاحظهای نیز برای طرفداران آیتالله خامنهای و رئيسجمهور همسوی او، ابراهیم رئیسی خواهد بود که در سالهای اخیر تبلیغات گستردهای را برای پیشبرد دکترین «نگاه به شرق» انجام دادهاند. اما حتی سفر رئیسی به مسکو هم موجب نشد تا تکلیف چنین قرارداد مهمی روشن شود. آن هم در روزهایی که پوتین همه عزمش را جزم کرده تا غرب را در اوکراین متوقف کند.
روسیه پیش از این نیز در میزان همراهی با جمهوری اسلامی و نزدیکی به یک حکومت مذهبی فناتیک که اسرائیلستیزی و غربستیزی را به یکی از ستونهای هویتش تبدیل کرده، همواره رویکردی پراگماتیک و واقعگرایانه داشته. از تعلل در ساخت نیروگاه هستهای بوشهر و تاخیر در تحویل سپر دفاع موشکی اس-۳۰۰ گرفته تا عدم وتوی چندین قطعنامه تحریمی سازمان ملل، مسکو بارها نشان داده که هرگز «متحد» ایران نیست و با تهران «عقد اخوت» نبسته است.
در مقابل، ولادیمیر پوتین نیز هرگز نفوذ قابل ملاحظهای بر رفتارهای جمهوری اسلامی ایران نداشته است و به همین دلیل، استفاده او از «کارت ایران» در رقابت ژئوپولتیکش با غرب با محدودیتهایی روبهرو بوده است.
اما این بدان معنا نیست که او هیچ اثری بر رفتارهای ایران ندارد. سخنان محمد جواد ظریف در مصاحبهای که قرار نبود پخش شود نشان میداد که رئیسجمهور روسیه دستکم در جریان مداخله نظامی در سوریه موفق شده از طریق قاسم سلیمانی به شکل قابل ملاحظهای، رفتارهای ایران را متناسب با منافع مسکو شکل بدهد.
وضعیتی که در ملاقات اخیر رئیسی و پوتین شکل گرفت و ناکامی طرف ایرانی برای امضای قراردادی معنادار، نشانه دیگری است از اینکه مسکو به قرارداد تسلیحاتی بزرگ، تغییرات کلیدی در عهدنامه روابط دو کشور یا طراحی یک برنامه همکاریهای سیاسی-اقتصادی ۲۰ ساله، به چشم امتیازاتی نگاه میکند که به این راحتی حاضر نیست آنها را به ایران واگذار کند.
پوتین در مقابل این امتیازات از جمهوری اسلامی چه میخواهد؟ از دسترسی به منابع اقتصادی یا باز شدن درهای بازار ایران به روی تولیدات روسیه، تا دستیابی به سطحی هرقدر محدود از نفوذ بر سیاست خارجی ایران (در مسایلی مانند برجام، سوریه و عراق، رقابت با عربستان و حتی اسرائیلستیزی)، همه میتوانند موضوع معامله بزرگ ایران و روسیه باشند که سه ساعتی وقت روسای جمهوری دو کشور را گرفتند.
رئیسجمهور روسیه برای رسیدن به خواستههایش، ایران را به پای چشمه برد و تشنه برگرداند. از میزان انعطاف ایران در برابر درخواستهای روسیه در مسایلی مانند برجام و سیاستهای منطقهای (به ویژه در رقابت با عربستان) تا موازنه قدرت در تنش فزاینده میان روسیه و غرب و چگونگی سیر تحولات در اوکراین در ماههای پیش رو، سیراب شدن تهران از چشمه تسلیحات نظامی و قدرت سیاسی مسکو در سطح بینالمللی، هنوز با پرسشهای مهمی روبهرو است.