فرد صابری - کیهان لندن
ضعف و سردرگمی سیاستمداران غربی در مقابل روسیه چنان آشکار شده که او با تمام انتقادهای جهانی با نیروی نظامی خاک اوکراین را به اشغال خود درآورده است. ولادیمیر پوتین که خود را در هیبت تزار قرن ۲۱ با آرزوی زنده کردن دوبارهی امپراتوری روسیه میبیند؛ در مقابل چشم جامعهی جهانی- غربیها- بدون هیچ واکنشِ عملی و بازدارندهی موثر، خود را غالب و پیروز میداند.
پوتین فردی که ضعف فاحش را در نیروی مقابل خود- ناتو- میبیند دراندیشهی کشورگشایی افتاده و این موضوع صرفا متوجه اوکراین نیست بلکه این خطر بزرگ میتواند در انتظارکشورهای دیگری باشد. او آگاهانه با پذیرش هرگونه تحریم علیه خود و با توجه به بحران انرژی اروپا استراتژی بزرگی در سر دارد؛ به همین خاطر وزارت خارجهی روسیه، سوئد و فنلاند را نیز در صورت اندیشیدن به عضویت در ناتو علنا تهدید کرده است.
تمام شواهد نشان از این دارد، پوتین دو ضلع دیگر ماجرا یعنی چین که اقتصاد و بازار دنیا را در دست خود دارد و همچنین جمهوری اسلامی تروریستپرور درایران را که در تلاش برای اتمی شدن است نیز در دستان خود دارد و میتواند با استفاده از مماشات بلندمدت غربیها، به تسخیر دیگر کشورها بپردازد.
در حقیقت حملهی نظامی روسیه به اوکراین، باز شدن زخمی عمیق است که طی سالها از سوی غربیها به دلیل میل به سودهای کوتاهمدت و امتناع از اجرای سیاست درست به وجود آمده است. با همین تفکر سودجویانه، امروز از طریق اقتصاد و بازار، چین اکثر کشورها را در اختیار دارد و شرکتهای مادر را نیز در کشورهای متعدد از آن خود کرده است. به موازات این امر، پوتین هم در سودای قدرتنمایی با استفاده از کارت جمهوری اسلامی به عنوان نوچه و همچنین زیر بلیت چین، با شورشهای جهادی در کشورهای مختلف و تهدیدهای اتمی، آیندهای تاریک را برای غرب نوید میدهد و اگر پوتین در همین ابتدا با یک نیروی قوی و واکنش درخور مهار نشود، این بار هیتلری با استراتژی اقتصادی، نظامی و جهادی- اتمی دنیا را خواهد بلعید.
اشغال اوکراین نتیجهی اشتباهات پی در پی و بزرگ سیاستمداران اروپا و آمریکا در دهههای اخیر است که چنان انباشته شده که اکنون از یافتن راه حل عاجز و حتی قادر نیستند کمکهای فوری به مردم اوکراین برسانند. هراس از تهدیدهای پوتین و انفعال باعث شده آنها فقط به دوربینهای تلویزیون متوسل و به ذکر مصیبت بپردازند. در این میان تنها کشوری که قاطع در برابر روسیه ایستادگی کرده، دولت بریتانیاست و بقیه کشورها سعی دارند با آرامشدرمانی از مردم اوکراین پشتیانی کنند.
از سوی دیگر سازمان ملل نیز به یک کلوپ اقتصادی خانوادگی تبدیل شده و هرچند صباحی اعلامیهای علیه دولت اسراییل صادر مینماید. این نهاد خنثی امروز در مقابل این فاجعهی بزرگ انسانی قادر به تصمیمگیری نیست ولی اگر یکی از تروریستهای حماس و جهاد اسلامی در حمله به اسراییل کشته و یا زخمی شود با صدور اعلامیه به دفاع از آنان پرداخته و گروههای مختلف ضدجنگ خیابانهای اروپا را پر میکنند.
نباید فراموش کرد، آن هنگام که بوش پسر به عراق حمله کرد، تمام خیابانهای اروپا و آمریکا تظاهرات میلیونی به راه انداختند و حال باید پرسید: کجا هستند آن تحلیلگران ضدجنگ و گروههای مانند بیالام؟ چرا در مقابل بمبهای پوتین خود را به خواب زدهاند؟ آیا مردم اوکراین ارزش دفاع ندارند یا برایشان صرفهی اقتصادی ندارد؟!
اکنون تنها کشوری که حقوق بشر و انساندوستی واقعی را به مردم و دولت زیر تهاجم پوتین به راستی و صادقانه انجام داده کشور اسراییل است و حتی نخست وزیر نفتالی بنت پیشنهاد هرگونه کمکهای انساندوستانهی اسراییل را به ولودیمیر زلنیسکی رئیس جمهور اوکراین ابلاغ کرد.
در حال حاضر، مجارستان هم تنها کشوریست که از روز نخست به صورت رسمی اعلام آمادگی کرده و به استقبال آوارگان اوکراین رفته؛ همان کشوری است که اکثر سیاستمداران چپ در اتحادیهی اروپا رئیس دولت آن، ویکتور اوربان را به عنوان یک دولت راست افراطی قلمداد میکنند اما، اتحادیهی اروپا خود حاضر نیست از طریق مرزهای لهستان و رومانی به کمکهای انسانی بپردازد.
در نهایت آنچه در این جنگ یکطرفه و نابرابر حانز اهمیت است، پیش گرفتن سیاستهای درست است. اروپا در بنبست روسیه قرار گرفته و پوتین با توجه به ضعف سیاسی و انرژی دست بالا را دارد. پایان دادن به سیاست مماشات با جمهوری اسلامی در ایران و تغییر رژیم با حمایت گسترده از مردم ناراضی در ایران که سالهاست در برابر فساد و ظلم رژیم حاکم در برابر گلولههای سرکوب و سینه سپر کردهاند، تنها گزینهای است که غرب را علاوه بر دور ساختن از یک جنگ ناخواسته، از لحاظ انرژی و ثبات منطقهای و جهانی در امان نگاه میدارد و میز بازی پوتین را نیز بهم خواهد ریخت.
کرملین، کعبه روسوفیل های وطن
مالک روس چلسی از مدیریت این تیم کنارهگیری کرد