حمله روسیه به اوکراین و سرنوشت برجام
ترجمه سودابه هرویفرد، انصاف نیوز
مایکل آر. پمپئو، وزیر امور خارجه پیشین آمریکا و مدیر CIA در مقالهای در نیوزویک با عنوان «خاورمیانه و شمال آفریقا: ابعاد و چالشها» نوشت:
اوکراین ثابت میکند که آمریکا نمیتواند خود را از دنیا جدا کند. برخلاف آنچه که علیه دولت ترامپ مطرح شده است، هیچ مقام دولتی را نمی شناسم که موافق انزواطلبی بوده باشد، زیرا این امر باعث آسیب به امنیت آمریکا می شود.
خاورمیانه و آفریقای شمالی (MENA) محور ژئوپلتیک جهانی محسوب میشوند. این مناطق به طور کلی همواره مورد توجه آمریکا بودهاند.
جنگ روسیه علیه اوکراین امنیت انرژی و اقتصادی جهانی را تحت الشعاع قرار داده است. جنگ روسیه نشان داده است که بدون رهبری آمریکا و سلطهٔ انرژی، جهان ممکن است توسط یک دیکتاتور گروگان گرفته شود.
فقدان سلطهٔ انرژی آمریکا، هزینه های هنگفتی در بردارد: افزایش قیمت نفت خام و گاز طبیعی و تورم. همچنین با توجه به اینکه گاز طبیعی برای تولید کودهای آمونیاکی مورد استفاده قرار می گیرد ذخایر غذایی جهانی نیز تهدید می شود.
اگر بپذیریم که در جهانی زندگی می کنیم که از راههای بیشماری با هم مرتبط است، لازم است از جزییات این جهان یکپارچه و نشانههای رویدادهای پیش رو آگاه باشیم. طبق گزارشها، دولت بایدن به تحقق برنامه جامع اقدام مشترک به روز شده (برجام) که معمولاً از آن به عنوان توافق هستهای ایران یاد میشود، نزدیک است. در مذاکرات برجام در وین، ایران از رویارویی مستقیم با هیئت آمریکایی خودداری میکند. روسیه به عنوان دست پرورده ایران خدمت کرده است. بله روسیه! دولت بایدن به ما اطلاع میدهد که این زنجیره روابط متقابل سودمند است، زیرا روسیه به دنبال ایران غیرهستهای است. البته این به طور قطع درست نیست.
من به عنوان مدیر آژانس اطلاعات مرکزی و بعداً به عنوان وزیر امور خارجه، از برنامه ریزی که شامل طیف وسیعی از سناریوهای قابل قبول در مورد مسائل استراتژیک بود، آگاه بودم. امروز، ما باید بپرسیم که روسیه با توجه به شکستهایش در اوکراین و تحریمهای فلج کنندهای که جهان بر آن وضع کرده است، چه برنامهای ممکن است داشته باشد.
پوتین ممکن است بی ثبات باشد، اما احمق نیست. او دهههاست که دنیا را از چشم یک دیکتاتور مشاهده کرده است. بنابراین، من معتقدم که روسیه برجام را، در صورت احیای مجدد، به وسیلهای تبدیل خواهد کرد که شکست روسیه در اوکراین را به پیروزی گستردهتری تبدیل خواهد کرد.
به نظر من، پوتین این توافق را با ایران پیشنهاد خواهد کرد. روسیه برجام جدید را با شرطی که تنها مدیریت ایران از آن مطلع است، به پایان خواهد رساند، هرچند ممکن است حدس زده شود.
در ازای اجرای این توافق، روسیه ایران را ملزم خواهد کرد که بخشی از میلیاردها دلاری را که ایران از آمریکا و سایر کشورها در کاهش تحریمها دریافت میکند، به کرملین و قطعنامههای آن بسپارد. این به مسکو اجازه میدهد تا اهداف بازپسگیرانهٔ خود را دنبال کند، که باعث بیثباتی بیشتر جمهوریهای شوروی سابق در اروپای شرقی خواهد شد.
روسیه نیز به نوبه خود، دریافت اورانیوم غنی شده خود از ایران را نادیده میگیرد، زیرا طبق گزارشها، این سازوکار فرضی توافق برای جلوگیری از تکمیل سلاح هستهای ایران است. از طریق این مکانیسم فریب یا از طریق دیگر دسیسهها با روسیه که توسط برجام احیا شده است، ایران اورانیوم غنیشده را برای ساخت بمبهای خود دریافت خواهد کرد. روسیه برای ماشین جنگی خود ارز قابل تبدیل دریافت خواهد کرد. و آمریکا برای هر دو هزینه پرداخت میکند.
روابط آمریکا با عربستان سعودی و امارات متحده عربی اکنون پر تنش است. حرکت بر سر توافق ابراهیم، که آغازگر عادی سازی روابط بین اسرائیل و چهار کشور عرب بود، اکنون به شدت دشوار است، زیرا عربستان سعودی و همسایگان عرب آن از ضعف بیزارند - همانطور که در عقب نشینی فاجعه بار ما از افغانستان نشان داده شد.
عربستان سعودی و سایر کشورهای تولیدکننده انرژی از طریق اوپک پلاس به روسیه متصل هستند. با توجه به موارد فوق و ظهور ایران به عنوان یک قدرت هستهای، ممکن است شاهد ظهور یک نقشهٔ دیگر باشیم.
در مواجهه با ایران هستهای که شیعه است، عربستان سعودی و شاید دیگر کشورهای عرب سنی به سرعت به دنبال دستیابی به تسلیحات هستهای هستند. چه کسی این ملتها را تامین خواهد کرد؟ ایالات متحده؟ خیر. روسیه قادر به تامین مواد هستهای - احتمالاً با همکاری چین - خواهد بود.
بنابراین روسیه بر هر دو سوی قدرتهای ژئواستراتژیک در MENA - و به تبع آن منابع انرژی جهان تأثیر میگذارد. بیثباتی هر یک از قدرتها ممکن است پیروزی بزرگی نصیب روسیه کند، زیرا کرملین ایران را در مقابل کشورهای عربی سنی به بازی خواهد گرفت.
این یکی از سناریوهای قابل قبول است: چگونه آن را مثل دیگر سناریوها به چالش بکشیم؟ اول، اسرائیل را به عنوان محور صلح در خاورمیانه بپذیریم. دوم، به سرعت به سمت دستیابی به استقلال انرژی و تسلط آمریکا حرکت کنیم، زیرا تنها راهی است که قدرتی را که ما برای تثبیت خاورمیانه نیاز داریم فراهم میکند. سوم، بهبود روابط با کشورهای خلیجی سنی است و پذیرفتن آنها به عنوان متحدانی که آرزوی آن را دارند. در نهایت، ترک مذاکرات وین که ایران و روسیه آن را هماهنگ کردهاند.
آمریکا نباید به یکی از امضاکنندگان برجام تبدیل شود. زیرا اگر این کار را انجام دهد، ملت ما تقریباً بر اساس مفاد توافقنامه مجبور خواهد شد که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی - شاخه نظامی ایران - را از فهرست سازمان های تروریستی خارجی (FTO) که من بر آن نظارت داشتم، حذف کند. در حال حاضر حمایت آگاهانه از طریق تامین مواد یا منابع برای سپاه جرم است.
اگر دولت بایدن برای احیای برجام، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را از فهرست FTO خارج کند، تصمیم آشکار کنگره را دور زده و با کمک به ایران که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را کنترل می کند، قوانین ما را زیر پا می گذارد. در این صورت اقدام دولت بایدن برخلاف قانون اساسی خواهد بود، زیرا برجام باید به درستی به عنوان یک معاهده در نظر گرفته شود که نیاز به موافقت اکثریت سنا دارد. پرزیدنت بایدن می داند که چنین اکثریتی هرگز اتفاق نخواهد افتاد، بنابراین او قصد دارد قوانین متعددی را تا حد زیر پا گذاشتن آنها دور بزند.
برجام باید توسط کنگره مسدود شود، زیرا تهدیدی آشکار برای اسرائیل و صلح خاورمیانه است. هیچ کشور دیکتاتوری نباید اجازهٔ تسلط بر MENA داشته باشد. با شکست اجتنابناپذیر روسیه در اوکراین، ما باید اطمینان حاصل کنیم که روسیه به پیروزی بزرگی دست نخواهد یافت، زیرا این امر باعث بیثباتی منطقه دیگری از جهان که شایسته صلح است، میشود.