Saturday, May 14, 2022

صفحه نخست » درس های فرزندان شاه برای فرزندان خامنه ای، فرزانه روستایی

roostai_051422.jpgفرزانه روستایی - بحران نان مانند فقدان آزادی سیاسی و فساد در انتخابات نیست که بتوان با آن کنار آمد و به فراموشی سپرد. بحران نان شورش اسید معده است که فقط با نان درمان می شود و نماز باران، موعظه یا نصیحت آن را تخفیف نمی دهد. نان بنیاد امنیت غذایی و پشتوانه امنیت روحی روانی جامعه وخانواده هاست. قضیه نان، حقوق معوقه نیست که امیدوار روزی باشیم تا تآدیه شود. موضوع انتخاب بین مرگ و زندگی است و اینکه کمبود هر چیزی را می توان تحمل کرد الا نبود نان که کوتاه ترین مسیر تا مرگ است.

طی چهل سال مردم ایران از همه انتظارات خود کوتاه آمدند. از وعده ژاپن و سوئیس شدن تا عدالت علی و رویای جامعه بی طبقه توحیدی. جنگ را تحمل کردند، کشته شدن فوج فوج عزیزانشان در جنگ ۸ ساله را تحمل کردند و جوانان خود را راهی گور کردند تا این سرزمین آباد و آزاد و رها بماند و انیران بر آن دست نیابد. هرآنچه فداکاری و ایثار بود انجام دادند تا شاید وعده های آخرالزمانی مسئولان به تحقق نزدیک شود.

اما هرچه گذشت، دیدند که جمهوری اسلامی نه تنها نظام رویایی وعده داده شده زمان انقلاب نیست، بلکه زمین بازی سران و سرکرده های نماز و روضه خوان است که نیازهای مردم حتی دغدغه آخر آنها هم نیست. و امروز درخت سیاسی انقلاب سال ۵۷ اصلی ترین جوهره خود را نمایان وعرضه کرد و آن اینکه، این نظام سازمان و موتور تولید دیکتاتوری و سرکوب و ارعاب و اختلاس است که با توسل به شعار و احساسات پوک مذهبی فقط در تدارک تامین منافع حاکمان کشور است و نه هیچ چیز دیگر.

در نظامی که با رانت خواری و مشارکت در قراردادهای نفت و گاز و پتروشیمی و واردات و صادرات و انحصارهای افسانه ای بتوان به ثروت های آسمانی رسید، بی تردید می شود در تامین آرد و گندم نیز اختلاس کرد و مردم را گرسنه نگه داشت. در همین نظام که همه چیز قابل خرید و فروش است می توان لایحه به مجلس داد تا برای ارزآوری عتیقه ها و گنج های ملی و آثار موزه ها را به جراج گذاشت و حتی اکتشاف مراکز مهم باستانی را به بخش خصوصی واگذار کرد تا هر آنچه می یابند را بردارند و فقط پولش را به دلار بپردازند تا آقایان در تامین نیازهای باندهای متشکله دولت کم نیاورند.

در این چهل سال به کرات با مدیران و حاکمان و سپاهیان و خانواده های مسئولان مواجه بودیم که در غارت اموال عمومی تردیدی به خود راه ندادند. اما همزمان شاهد پرپر شدن ایرانیانی نیز در خارج از کشور بودیم که از غم دوری از وطن و در حسرت دیدار دوباره این آب و خاک افسرده شدند و مرگ آگاهانه را انتخاب کردند. شاهدخت لیلا پهلوی و نیز شاهزاده علیرضا پهلوی دو فرزند آخر محمد رضا پهلوی شاه ایران، دو شاهد از میان کسانی هستند که در حسرت و افسردگی دوری از ایران چهره در نقاب خاک کشیدند. در این لایو، بعد از بررسی تاثیر بحران نان بر آینده سیاسی کشور، رفتار فرزندان و خانواده مسئولان امروز را مقایسه کردم با سرنوشت دو فرزند شاه که حسرت دیدار دوباره ایران آنها را مانند شمع آب کرد و به پایان رساند.

کانال یوتیوب فرزانه روستایی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy