Thursday, Jun 30, 2022

صفحه نخست » چرا مبارزه با خزعبلات اسلامی را نباید با مبارزه علیه حکومت اسلامی یکی دانست؟؛ ف. م. سخن

7E73BCF7-13CB-4FA1-B086-BEB368E71FF6.pngاگر به رسانه هایی که به موضوع حکومت نکبت اسلامی می پردازند نگاه کنیم، دو چیز را به طور مجزا ولی مرتبط با یکدیگر مشاهده خواهیم کرد:
اول بیان تبهکاری های «حکومت اسلامی» که مایه ی اصلی آن تفکرات اسلامی این حکومت است. اشخاصی هم که حکمرانان این حکومت هستند، آخوندهایی هستند که زمانی به عنوان نمایندگان خدا بر روی زمین شناخته می شدند.

دوم بیان «خزعبلات اسلامی» ست که این هم مایه ی اصلی اش کتب اسلامی و تفکرات کسانی ست که اساس دانش شان این کتاب هاست.

یک،،، مردم حکومتی را می بینند که قوانین اسلام را بر کشور حاکم کرده و ادعا می کند حافظ و مجریِ این قوانین است.

دو،،، مردم اسلامی را می بینند که مُشتی یاوه و لاطائلات را در قرن بیست و یکم به عنوان حقایق مسلم به خوردِ آن ها می دهد.

این یاوه ها و لاطائلات همیشه بوده و چیز جدیدی نیست ولی امروز به مدد رسانه های تصویری و صوتی و نوشتاری اینترنتی، نمونه های مجسم و تحقق یافته ی آن در اختیار مردم، آن هم در سطح وسیع قرار می گیرد.

زمانی که در آلمان شرقی -که اسمی کاملا متضاد با سیستم حکومتی اش یعنی آلمان «دمکراتیک» را یدک می کشید- دیوارها فرو ریخت و مردم به سمت غرب آمدند و تکنولوژی و نوع زندگی غربی را مشاهده کردند، عده ای در اثر شوک وارده، از دیدن پدیده های غربی، به بستر بیماری افتادند.

دوستی می گفت این ها که این چیزها را در تلویزیون -البته به صورت قاچاق و ممنوعه- می دیدند پس علت این همه تعجب چه بود؟

گفتم این مثل این است که تو بشقاب پرنده را در تلویزیون ببینی، ولی اگر بشقاب پرنده ای واقعی رو به روی ات سبز شود، قطعا تو هم در اثر شوک، به بستر بیماری خواهی افتاد! فیلم کجا و واقعیت کجا!

موضوعات موهن اسلامی که مردم امروز در ایران مشاهده می کنند، با داستان های اعجاب انگیز تماما یاوه ای که مثلا آخوندها در مجالس ختم، در دوران های گذشته بیان می کردند از این نظر با هم فرق دارند و مثل تصویر بشقاب پرنده و بشقاب پرنده ی واقعی هستند.

همین امر باعث شده تا برخی از ما مبارزه با حکومت اسلامی را همطراز با مبارزه با اسلام، به عنوان ریشه و آبشخور این حکومت بدانیم که چون در مبارزه با اعتقادات اسلامی نتیجه مطلوب نمی گیریم، تصور می کنیم که مبارزه با حکومت نکبت هم نتیجه نخواهد داد حال آن که این دو، دو مقوله از هم جدا هستند.

اعتقادات خرافی و جهل مذهبی و تعصب های دینی در تمام کره ی زمین وجود داشته و دارد و خواهد داشت حتی در پیشرفته ترین کشورها.

اسلام هم در سرزمین هایی مثل سرزمین ما از ۱۴۰۰ سال پیش وجود داشته و دارد و خواهد داشت هر چند به سادگی نشان دادن روز هنگامی که خورشید در میان آسمان است، بتوانیم با استدلال های متین و منطقی، یاوه بودن این تفکر را خاصه در جایگاه زمینی اش نشان دهیم.

خرافه های اسکیمو ها تا سرخپوست ها تا مذاهب اهالی خاور دور، تا باور های هندی ها، همه به همین صورت در ذهن ها و مغزها جای گرفته و امکان بیرون کردن آن ها از ذهنِ اکثریت مردم، با استدلال و منطق ممکن نیست.

دلیل این موضوع بسیار ساده است ولی در عین ساده بودن کمتر کسی به این دلیل ساده پرداخته است:

شما از اغلب معتقدان و باورمندان به خرافات های مذهبی، اگر علت باورشان را سوال کنید، پاسخی حتی برای خودشان قانع کننده نخواهند داشت. مثلا از یک مسلمان سوال کنید که پیغمبر اسلام چطور با خرش به معراج رفت و از هفت آسمان گذشت پاسخی جز شباهت سازی های بی پایه نخواهد داشت.

حتی سوال چرا مسلمان و شیعه هستی، از جانب باورمندان، پاسخ درست و درمانی نخواهد داشت.

«من فقط مسلمان هستم و شیعه هستم و به خدا و پیغمبر و علی و اولادش معتقد هستم» و تمام.

حتی این ها که بودند و چه گفتند و چه کردند، من خبری از آن ندارم فقط حاضرم توی گوش کسی که خلاف آن ها سخن بگوید بزنم و حتی فرزندم را اگر مراعات آن ها را نکند با دستان خودم بکشم.

پس شما می خواهید «با منطق و استدلال» چیزی را از سر و ذهن معتقدان بیرون کنید که «هیچ منطق استدلال»ی برای پذیرش آن ندارند.

شما می خواهید چیزی را از ذهن آن ها بیرون کنید که اصولا هیچ چیزش برای آن ها مشخص نیست و معلوم است که چیزی که برای خود طرف مشخص نیست، نمی توان از سر او بیرون کرد!

بنابراین باید بیشتر از پرداختن به این امور بی نتیجه، اهل جهل را تا جایی که به کار و زندگی و اعتقاد دیگران کاری ندارند به حال خودشان رها کرد تا شاید در دهه ها و سده ها ی آتی تحولی در این گونه باورها ایجاد شود.

ما باید بیشتر وقت مان را به مبارزه با حکومتی که این جهل را بر همگان تحمیل میکند بگذاریم. حمایت از چنین حکومت بدکاری را دیگر نمی توان به ندانستن اشخاص مربوط کرد.

بر انداختن این حکومت، و جایگزین کردن یک حکومت انسانی و حقوق بشری، ریشه ی گسترش سیستماتیک جهل اسلامی را تا حد زیادی از بین خواهد برد و این گونه می توان امکان برای جایگزین کردن افکار انسانی، افکار علمی، افکار مسوولانه نسبت به اجتماع را گسترش داد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy