در تاریخ ۱۴ ژوئیه ۲۰۲۲ /۲۳ تیر ۱۴۰۱ هیات قضاوت دادگاه منطقهای استکهلم پس از ۹۲ جلسه محاکمه (۱۰ اوت ۲۰۲۱ تا ۵ مه ۲۰۲۲) حکم ۱۹۷ صفحهای را علیه حمید نوری (عباسی) صادر کردند. این حکم که به اتفاق آرا از سوی هر شش عضو این هیات تصویب شده، حمید نوری (عباسی) را برای دو اتهام اِرتکاب جنایت جنگی در رده فاحش و قتل عمد "تعداد بسیار زیادی" زندانی در زندان گوهردشت در تابستان سال ۱۳۶۷ به مجازات حبس ابد، پرداخت حدود ۴ هزار دلار خسارت به هر یک از ۳۲ شاکی (۱۰ تن از بستگان نزدیک جانباختگان و ۲۲ زندانی سیاسی زنده مانده) و نهایتاً اخراج دائمی از سوئد محکوم کرده است.
اتهام اول (جنایت جنگی در ردهٔ فاحش) مربوط به موج اول اعدامهایی است که در زندان گوهردشت پس از صدور حکم محرمانه ۶ مرداد ۱۳۶۷ آیتالله خمینی برای اِعدام زندانیها مجاهد "سرِ موضع" از ۶ تا ۲۵ مرداد ۱۳۶۷ صورت گرفت. اتهام دوم (قتل عمد) مربوط به موج دوم اعدامهاست در زندان گوهردشت که از ۵ تا ۱۳ شهریور زندانیهای چپ مارکسیست را هدف قرار داد.
شرح اعمال مجرمانه و عناوین کیفری که دادستان در کیفرخواست ۱۷ ژوئیه ۲۰۲۱ حمید نوری را به آنها متهم کرده بود قبلا در مقالات زیر آمده است.
حکم ۱۴ ژوئیه ۲۰۲۲ دادگاه منطقهای استکهلم شامل شش فصل اصلی است:
۱-خلاصه (ص ۶-۱۰)
۲- پیشینه [تاریخی سیاسی جنایت]،(ص ۱۰-۲۱)
۳- ادعاهای طرفین (ص ۲۱-۲۸)
۴- اجزای تحقیقات (ص ۲۸-۳۵)
۵- استدلالهای قضاوت (ص ۳۵-۱۹۷)
۶- نحوه درخواست تجدیدنظر (ص ۱۹۷).
ضمیمه اول حاوی فهرست الف (۱۱۰ جانباختهٔ مجاهد)، فهرست ب (۲۲ شاکی مجاهد) و فهرست پ (۲۶ جانباختهٔ چپ) است.
ضمیمه دوم حکم (۱۸۳ صفحه) حاوی خلاصهای از شهادتهای تک تک شاکیها و شاهدها است.
این نوشته چکیدهٔ اطلاعات کلیدی فصل "استدلالهای قضاوت"( فصل ۵) و عمدتاً زیر-فصل "مسئولیت کیفری" (ص ۳۹-۱۸۴)، که مهمترین قسمت حکم است، را معرفی میکند.
«استدلالهای قضاوت» (ص ۳۵-۱۹۷)
فصل"استدلالهای قضاوت" با توضیحاتی درباره "صلاحیت قضایی دادگاه سوئد" (ص ۳۵-۳۹) آغاز میشود و سپس مهمترین قسمت حُکم یعنی "مسئولیت کیفری" متهم (ص ۳۹-۱۸۴) مورد بررسی قرار میگیرد. در ادامه نیز به "میزان مجازات محکوم" (ص ۱۸۴)، "میزان خسارت برای شاکیها" (۱۸۴-۱۸۹)، "الزامی بودن اخراج مَحکوم از سوئد" (۱۸۹) و "درخواستهای مالی وکلای پرونده" (۱۹۰-۱۹۷) پرداخته میشود.
در زیر-فصل "صلاحیت قضایی دادگاه سوئد" دادگاه صلاحیت خود در اعمال قوانین بشردوستانه را با اتکا به فصل ۲، بخش ۳، بند ۶ قانون کیفری سوئد (نسخه پیش از ۱ ژانویه ۲۰۲۲) برای هر دو گونه -مخاصمه بینالمللی و غیر بینالمللی- تایید کرده است. موضوع صلاحیت دادگاه برای رسیدگی به جنایتهای جنگی غیر بینالمللی را حمید نوری با اتکا بر نظریه پروفسور سوئدی صاحب نام اُووه برینگ به چالش کشیده بود. برینگ معتقد است دادگاههای سوئد صلاحیت رسیدگی به جنایتهای جنگی در ارتباط با مخاصمه مسلحانه غیر بینالمللی در سال ۱۳۶۷ را ندارند. در رابطه با صلاحیت دادگاه در رابطه با جرم قتل عمد نیز دادگاه صلاحیت خود را با اتکا بر فصل ۳، بخش ۲ قانون کیفری سوئد محرز دانسته است. طبق این ماده قانونی دادگاههای سوئد، صرفنظر از محل وقوع جرم، مجاز به محاکمه متهمان هستند که اولا جرم منتسب به آنها "بیش از شش ماه زندان" مجازات دارد، دوما در سوئد "حضور" دارند و سوماً آمدن آنها به سوئد "داوطلبانه" بوده است.
زیر-فصل "مسئولیت کیفری"، که ۱۴۵ صفحه از حکم ۱۹۷ صفحهای به آن اختصاص دارد، با توضیحاتی درباره "مبانی قانونی" (ص ۳۹-۴۶) آغاز گردیده، از جمله قوانین زیر: فصل ۲۲، بخش ۶، بندهای ۱ و ۲ قانون کیفری سوئد (نسخهٔ پیش از اصلاحات ۱ ژوئیه ۱۹۹۵) که برای نقض جدی حقوق بشردوستانه بینالمللی در درگیریهای مسلحانه مسئولیت کیفری تعیین میکند، فصل ۳؛ بخش ۱ (نسخهٔ پیش از اصلاحات ۱ ژوئیه ۲۰۰۹) که برای قتل عمد مسئولیت کیفری تعیین میکند؛ و فصل ۲۳، بخش ۴ که انواع مسئولیت کیفری را تبیین میکند. در ادامه نیز تاکید شده که در دعاوی کیفری "بار اثبات بر دوش دادستان است" و آستانه اثبات "فراتر از هر شک منطقی". در رابطه با شرایط ویژه این دعوی که امکان ارائه اصل اسناد وجود نداشته تاکید شده که دادگاه از قاعده "بهترین اَدله" (استفاده از منابع ثانوی برای تایید محتوی اَسناد) پیروی کرده است. همچنین گفته شده که در بررسی اَدله اثباتی از روش "بررسی آزاد" استفاده شده (بررسی که شواهد و مدارک ارائه شده صرفا به دلایل رویه ای رد نمیشوند وتعیین صلاحیت شاهد و صحت شهادت او بر اساس بازپرسی متقابل طرفین دعوی صورت میگیرد). در پایان نیز تاکید شده: "بسیار اهمیت دارد که [در توصیف دلایل حکم] بجز درباره مسئولیت کیفری فرد متهم، درباره هیچ فرد دیگری اظهارنظری نشود."
زیر-فصل "مسئولیت کیفری" در بخش بعدی خود با عنوان "فرایند تجزیه و تحلیل"، موضوعات مورد بررسی را در قالب ۹ پرسش تقسیمبندی کرده است. به علت اهمیت و تعدد این پرسشها نگارنده آنها را در نمودار گردشی زیر ترسیم کرده:
پرسشهای اول تا ششم در بخشی تحت عنوان "اتهام اول - جنایت علیه حقوق بینالملل [جنایت جنگی]، جنایت فاحش" (ص ۴۹-۱۳۷) پاسخ داده شدهاند، پرسشهای هفتم و هشتم در بخشی تحت عنوان "اتهام دوم - قتل عمد" (ص ۱۳۷-۱۷۶) و پرسش نهم در بخشی تحت عنوان "بررسی دادههای حمید نوری" (ص ۱۷۶-۱۸۲). بخش پایانی نیز به تعیین "قصد، نوع مسئولیت و ردهبندی جرایم" (ص ۱۸۲-۱۸۴) متهم اختصاص دارد.
۲(پ)- "اتهام اول: جنایت علیه حقوق بینالملل [جنایت جنگی]، جنایت فاحش" (ص ۴۹-۱۳۷)
۲(پ)(۱)- "مجاهدین و مخاصمه مسلحانهٔ بینالمللی" (ب ۵۴-۷۷)
پرسش۱: آیا مجاهدین بخشی از مُخاصمه بینالمللی ایران و عراق بودند؟
+ «مبانی قانونی» (ب ۵۴-۵۹)
برای اینکه یک مخاصمه مسلحانه بینالمللی یا غیربینالمللی محسوب شود، باید از "شدت خاصی" برخوردار باشد.
در مخاصمه مسلحانه غیر-بینالمللی، گروه مسلح غیر-دولتی باید به اندازه کافی از "سازماندهی" برخوردار باشد.
یک مخاصمه میتواند "همزمان" هم بینالمللی و هم غیر بینالمللی محسوب شود.
یک مخاصمه غیر-بینالمللی میتواند به یک مخاصمه بینالمللی تبدیل شود، مثلاً زمانی که گروه غیردولتی مسلح حمایت یک دولت را دریافت کند و آن دولت بر گروه مسلح "کنترل کلی" اعمال کند.
+ «جنگ ایران و عراق- یک مخاصمه مسلحانهٔ بینالمللی» (ب ۶۰-۶۳)
ایران در ۲۹ تیر ۱۳۶۷ (۲۰ ژوئن ۱۹۸۸) قطعنامه آتش بس سازمان ملل پذیرفت. اولین مذاکرات صلح بین ایران و عراق در ۲ شهریور ۱۳۶۷ (۲۴ اوت ۱۹۸۸) صورت گرفت. با این وجود، حتی تا بهار ۱۳۶۸ (۱۹۸۹) نیز "آتش بس یا توافق صلح پایداری" وجود نداشت.
+ «مجاهدین و مخاصمه مسلحانه بینالمللی» (ب ۶۴-۷۷)
دولت عراق از خرداد ۱۳۶۵ به سازمان مجاهدین "امکان اقامت در خاک عراق و برخورداری از حفاظت و حمایت داد، به صورت مالی، تسلیحاتی، مهمات، خودروها، تانکها و آموزش نظامی."
ارتش آزادیبخش مجاهدین که در خرداد ۱۳۶۶ با هدف سرنگونی رژیم ایران تشکیل شد دارای توانایی و ساختار یک اَرتش "متعارف" بوده.
در دو عملیات بزرگ آفتاب و چلچراغ در فروردین و خرداد ۱۳۶۷، اَرتش مجاهدین از حمایت نظامی و همکاری مستقیم اَرتش عراق برخوردار بوده.
در عملیات فروغ جاویدان در ۴ خرداد ۱۳۶۷، عراق به مجاهدین اجازه داد که از خاک این کشور حملهای را با هدف سرنگونی رژیم ایران آغاز کند و در ابتدای اَمر نیز حمایت نظامی "در قالب نیروی مسلح زمینی هوایی و لجیستیک" در اختیار آنها گذاشت.
نتیجه: اَرتش مجاهدین و اَرتش عراق باید از پیش برای این عملیات "مشترکا برنامهریزی" کرده باشند. مبارزه مسلحانه مجاهدین در تابستان ۱۳۶۷ بخشی از مخاصمه مسلحانه بین ایران و عراق محسوب میشود. این مخاصمه در زمان وقوع اتهام اول (۶ تا ۲۵ مرداد) هم همچنان ادامه داشته است.
معاهدههای بینالمللی یک تا چهار ژنو و پروتکل الحاقی اول، با این پیش شرط که بتوان پیوندی بین جرم تحت بررسی و مخاصمه مسلحانه جاری احراز کرد، میتوانند قابل اعمال باشند.
از آنجا که ثابت شده ماهیت مخاصمه مسلحانه فروغ جاویدان "بینالمللی" است، پرسشهای ۲ و ۳ بررسی نمیشوند.
۲(پ)(۲)- «فتوی و اعدامها در زندانهای ایران» (ص ۵۶-۶۸)
پرسش ۴: آیا پس از عملیات فروغ جاویدان خمینی فَتوی کشتار زندانیهای مجاهد را صادر کرده بود؟
+ «گزارشات بینالمللی ۱۹۸۸-۱۹۹۰» (ب ۸۰-۸۴)
قطعنامه دسامبر ۱۹۸۸ سازمان ملل که با استناد به گزارش گزارشگر ویژه ایران درباره موجی از اعدامها از ژوئیه تا سپتامبر ۱۹۸۸ ابراز نگرانی کرده و گزارش سالیانه (۱۹۸۹) و گزارش دسامبر ۱۹۹۰ "نقض حقوق بشر در ایران از ۱۹۸۷-۱۹۹۰" سازمان عفو بینالملل که درباره "اعدام تعداد بسیار زیادی زندانی مجاهد و دیگر گروهها"، از جمله در زندان گوهردشت، گزارش دادهاند، به علت نزدیک بودن به زمان جرم از "ارزش اثباتی بالایی" برخوردارند.
+ «فتوی و انگیزه پشت اعدامها» (ب ۸۵-۱۰۵)
انتشار فتوی برای اولین بار در کتاب خاطرات آیتالله منتظری در سال ۱۳۷۹ شمسی به همراه نامههای اعتراضی او به آیتالله خمینی اَنگیزه پشت اعدامها را برملا ساخت.
از آنجا که فتوی زندانیهای مجاهد را "محارب" خطاب کرده، "محاربه" یکی از "مبانی شرعی" اعدامها است. از عبارت "و بزعم سرانشان، آنها از اسلام ارتداد پیدا کردهاند" [ترجمهٔ مورد استفادهٔ دادستان] میتوان نتیجه گرفت که "ارتداد" هم یکی دیگر از "مبانی شرعی" اِعدامها بوده است.
دستور خمینی برای اَعدام زندانیها مجاهد نه "حکم" بلکه "فتوی" بوده است.
محتوی فتوی توسط شواهد و مدارک زیر تائید شده: پرسشهای آیتالله موسوی اردبیلی که در پشت فتوی درج شده و پاسخ "سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید" گرفته است؛ نامه اعتراضی ۹ مرداد ۱۳۶۷ آیتالله منتظری و همچنین "نامه ۲۴ مرداد ۱۳۶۷" او به آیتالله خمینی که در آن از قول نیری آمده: "ما تا الان ۷۵۰ نفر را در تهران اعدام کردهاند، ۲۰۰ نفر را هم به عنوان سَرِ موضع از بقیه جدا کردهایم کلک اینها را هم بکنیم بعد هر چه بفرمائید"؛ و "ملاقات ۲۳ مرداد ۱۳۶۷ آیتالله منتظری با کمیته" که توسط فایل صوتی که سال ۱۳۹۵ توسط اَحمد منتظری منتشر شد هم پشتیبانی شده.
محتوی فتوی توسط مستندات مکتوب معاصر درباره وقوع اعدامهای تابستان ۱۳۶۷ که ذکر آن رفت هم پشتیبانی شده. در عرصه آکادمیک هم اینکه خمینی فتوایی را با همان محتویی که در کتاب خاطرات آیتالله منتظری آمده صادر کرده پذیرفته شده. پروفسور یان یارپه در دادگاه شهادت داد که بر اساس دفتر خاطرات روزانهای که از سال ۱۹۸۰ میلادی درباره جهان مسلمان نگاه داشته برای او ثابت شده که این فتوی منجر به اعدام تعداد زیادی شده و حتی حامیان آیتالله منتظری نیز اعدام شدند.
محتوی فتوی نشان دهنده وجود پیوند روشنی بین اعدام زندانیهای سرِ-موضع و مخاصمه مسلحانه است، چرا که مجاهدین را برای "دشمنی با خدا، جنگیدن علیه ایران، همکاری با حزب بعث عراق، و جاسوسی برای صدام" مُحارب دانسته است. آیتالله منتظری نیز در نامه ۲۴ مرداد ۱۳۶۷ خود به پیوند مستقیمی بین اعدام زندانیهای مجاهد و عملیات مجاهدین در غرب کشور اشاره میکند، که البته از دید او دلیل موجهی برای اعدام زندانیها نیست. در تاریخ ۱۳ اکتبر ۲۰۱۳ نیز در مقالهای (نوشته سید محمد مهدی پیامبری) که در رسانههای حکومتی (سایت برهان) درباره ایران تریبونال منتشر شده پیوند بین اعدامها و مخاصمه پشتیبانی شده است.
نتیجه: آیتالله خمینی کمی پس از و "عمدتا" به علت حملهٔ "۴ مرداد ۱۳۶۷" فروغ جاویدان مجاهدین برای تعیین و اعدام زندانیهای مجاهد سر-موضع فتوایی را صادر کرد. متعاقب این فَتوی موجی از اعدام زندانیهای مجاهد در زندانهای ایران با انگیزه و روش اِجرایی مشخصی که به اثبات رسیده اتفاق افتاد.
۲(پ)(۳)- «موج اول اعدام ها در گوهردشت» (ص ۶۸-۱۰۳)
پرسش ۵: آیا تعداد بسیار زیادی زندانی پس از محاکمههای ناعادلانه اعدام شدند و یا تحت شکنجه قرار گرفتند؟
+ «سیر عملیات بر اَساس یک برنامه اشتراکی از ۶ تا ۲۵ مرداد ۱۳۶۷» (ب ۱۰۶-۱۰۸)
طبق ادعای دادستان از ۶ تا ۲۵ مرداد ۱۳۶۷ زندانیها پس از یک پرسش و پاسخ کوتاه با چشم بند به راهروی اصلی زندان و سپس نزد کمیتهای برده میشدند که طبق فَتوی دستور کارش صدور حکم اعدام برای زندانیهای سر-موضع بود. پس از محکوم کردن تعداد کافی زندانی به اعدام، آنها را به حسینیه در ته راهرو اصلی زندان میبردند. زندانیهایی که اعلام میکردند سرِ-موضع نیستند را مجبور به نوشتن توبهنامه میکردند. مدتی بعد نیز زندانیها را مجبور به مصاحبه ویدئویی میکردند تا اعلام کنند از مجاهدین جدا شدهاند.
+ «قوانین حاکم» (ب ۱۰۹-۱۱۲)
طبق ماده ۴ مُعاهدهٔ چهارم ژنو اَفرادی که توسط دولت متبوع خودشان زندانی میشوند تحت حمایت این مُعاهده قرار نمیگیرند.
ماده ۷۲ پروتکل الحاقی اول، اما، محدودیت دامنه حمایت قوانین بینالمللی در مخاصمههای مسلحانه بینالمللی را لغو میکند.
مادهٔ ۷۵-۲(آ) پروتکل الحاقی اول خشونت علیه جان، سلامتی یا رفاه جسمی یا روانی افراد و بویژه قتل و هر نوع شکنجه، اعم از جسمی یا روحی، را در هر زمان و مکانی ممنوع کرده است، چه توسط افراد نظامی انجام شده باشند و چه غیرنظامی. مادهٔ ۷۵-۴ این پروتکل رعایت حقوق دادرسی عادلانه برای متهم در دادگاههای متعارف را همسان با میثاق بینالمللی حقوق مدنی سیاسی سازمان ملل تضمین کرده است.
+ «پرسشهای مورد بررسی» (ب ۱۱۳-۱۱۴)
رخدادهای تحت بررسی ابعادی گسترده و مرتکبان متعددی دارند. بررسی این رخدادها نه بر اساس اَعمال تک تک مرتکبین بلکه به صورت "اَعمال جمعی" صورت خواهد گرفت.
پرسشهای کلیدی: آیا کمیتهای در زندان گوهردشت از ۶ تا ۲۵ مرداد ۱۳۶۷ طبق دستور فَتوی محاکمههایی را انجام داد؟ آیا متعاقب این محاکمهها تعداد بسیار زیادی از زندانیهای مجاهد، از جمله افراد فهرست الف (۱۱۰ جانباختهٔ مجاهد)، در این دوره زمانی اعدام شدند؟ آیا تعداد بسیار زیادی زندانی مجاهد در نتیجه این محاکمهها، از جمله افراد فهرستهای الف و ب (۲۲ شاکی مجاهد)، با اِضطراب شدید مرگ مواجه شدند؟ آیا صدور احکام اعدام بر اساس رویهای بوده که در آن الزامات پایهای برای یک محاکمه عادلانه تحت حقوق بشردوستانه بینالمللی رعایت نشده و آیا این رخدادها پیوندی (نِکسوس) با درگیری مسلحانه بینالمللی ایران و عراق/مجاهدین داشته؟
+ «شواهد و مدارک اثبات» (ب ۱۱۵-۱۱۶)
علاوه بر شهادتهای شفاهی شاکیها و شاهدها، تحقیقات شامل مستندات معاصری است که مستقیما به رخدادهای درون زندان پرداختهاند.
+ «محاکمههای کمیته، اِعدامها و اِضطراب مرگ» (ب ۱۱۷-۱۳۶)
«گزارشات بینالمللی درباره گوهردشت»
گزارش سال ۱۹۹۰ عفو بینالملل که نزدیک به زمان جرم تهیه شده، تصویر روشن و منسجمی از روش اجرایی حاکم بر اعدامها، از جمله در زندان گوهردشت میدهد، که عبارت بود از پرسش و پاسخ از زندانیهای مجاهد درباره نظر آنها نسبت به سازمان مجاهدین و اعدام زندانیهای سر-موضع.
«اظهارات بدست آمده در بازپرسیهای دادگاه و تحقیقات دیگر»
آنچه در گزارش سال ۱۹۹۰ عفو بینالملل آمده توسط شهادتهای شفاهی تقریبا تمام شاکیها در فهرست ب (۲۲ شاکی مجاهد) و تعدادی از شاهدها تایید شده. هیچ دلیلی که موجب زیر سوال بردن این بخش از تحقیقات شود، مثل موارد مبهم یا متناقض، وجود ندارد.
شهادتهای مبنی بر اینکه زندانیها پس از خروج از بند و مواجهه با کمیته دیگر باز نمیگشتند و پس از پایان اعدامها کارمندهای زندان وسایل آنها را تحویل گرفته تا به خانواده اعدامشدگان بدهند "بهطور غیرمستقیم" اعدام "تعداد بسیار زیادی" زندانی مجاهد را تائید میکند.
مشاهده مستقیم کامیونهای حامل اجساد توسط برخی از شهادتدهندگان (استناد به شهادت ۵ شهادتدهنده) اعدام "تعداد بسیار زیادی" زندانی مجاهد را پشتیبانی میکند.
ادعاهای دادستان را کتابهای خاطرات ایرج مصداقی (۲۰۰۶)، محمود رویایی (۲۰۰۷) و حسین فارسی (۲۰۱۶) و همچنین گزارشهای جفری رابرتسون (۲۰۱۰)، ایران تریبونال (۲۰۱۳) و عفو بینالملل (۲۰۱۸) پشتیبانی میکنند.
نتیجه: ثابت شده است که "تعداد بسیار زیادی" زندانی مجاهد طبق فتوی خمینی اعدام و/یا به سبب محاکمههای کمیته دچار "اضطراب شدید مرگ" شدهاند.
+ «اِلزام محاکمه عادلانه» (ب ۱۳۶-۱۴۰)
گزارشات معاصر و شهادتهای شفاهی شاکیهای فهرست ب (۲۲ شاکی مجاهد) مشخص میکند که اَحکام اعدام بدون محاکمه عادلانه صادر شدهاند. زندانیها امکان "تهیه دفاعیات، آگاهی از اتهامات و درخواست تجدیدنظر" را نداشتهاند.
آنچه که درباره "روال ناعادلانه حاکم بر محاکمههای دادگاههای انقلاب" در آن زمان از سوی سازمان عفو بینالملل و گزارشگر ویژه سازمان ملل گزارش شده "بطور غیرمستقیم" روال ناعادلانه محاکمههای کمیته را پشتیبانی میکند.
+ «ملاحظات قانونی- پیوند(نکسوس)» (ب ۱۴۱- ۱۴۶)
زندانیهای مجاهد چون در مخاصمه مسلحانه شرکت نداشتند اَسیر جنگی محسوب نمیشدند. همچنین معاهده چهارم ژنو (در مورد حمایت از غیرنظامیان در زمان جنگ، ۱۹۴۹) هم شامل حال آنان نمیشده، چرا که این معاهده افرادی که از سوی دولت متبوع خود زندانی میشوند را شامل نمیشود.
زندانیهای مجاهد اما، مشمول حِفاظت پرُوتکل اِلحاقی اول (۱۹۷۷) میشدند، چرا که این پرُوتکل در مورد اینکه کدام یک از طرفین مُتخاصم مرتکب اَعمال مجرمانه شدهاند محدودیتی اِعمال نمیکند.
برای اینکه قربانیان مشمول حفاظت پروتکل اِلحاقی اول شوند باید پیوند نزدیکی بین اَعمال مجرمانه تحت بررسی و مُخاصمه مسلحانه بینالمللی جاری وجود داشته باشد، بطوریکه "اگر مُخاصمه اتفاق نیفتاده بود، آن اَعمال هم به اِحتمال زیاد اِتفاق نمیافتادند". در عین حال احتیاجی نیست که بین اَعمال مذکور و مخاصمه مسلحانه "پیوند مستقیمی" وجود داشته باشد. تنها کافی است که مخاصمه مسلحانه "بستری" را برای ارتکاب جرم فراهم کند.
محتوی فتوای آیتالله خمینی، اما، نشان دهنده پیوند مستقیمی بین اَعمال مجرمانه تحت بررسی و مخاصمه مسلحانه بینالمللی ایران و عراق/مجاهدین است. تاثیر مخاصمه بر جرم مورد بررسی از این لحاظ نیز به روشنی مشهود است که "مرتکبین جرم و قربانیان آن متعلق به طرفهای مختلف مخاصمه بودند" و اَنگیزه ارتکاب جرم نیز "هدف تنبیه، تحقیر و اِثبات تعلق زندانیها به طرف دشمن" را دنبال میکرد.
مادههای قانونی نقض شده عبارتند از ماده ۷۵-۲(آ) و ۷۵-۴ پروتکل اِلحاقی اول (۱۹۷۷) که در سال ۱۳۶۷ به عنوان قوانین عرفی بینالمللی به رسمیت شناخته شده بود.
+ «نتیجه» (ب ۱۴۷-۱۴۸)
موارد ثابت شده: ۱) صدور فتوی آیتالله خمینی برای تعیین و اعدام زندانیهای سَرِ-موضع؛ ۲) اعدام "تعداد بسیار زیادی" زندانی مجاهد، از جمله در زندان گوهرشت از ۶ تا ۲۵ مرداد ۱۳۶۷، متعاقب روندی که فاقد الزامات محاکمه عادلانه تحت قوانین بینالمللی بشردوستانه بوده و همچنین اِعمال اضطراب شدید مرگ بر آنها، از جمله بر افراد فهرست ب (۲۲ شاکی مجاهد)؛ و ۳) وجود پیوند روشنی بین این اعمال و مخاصمه مسلحانه بینالمللی جاری ایران و عراق/مجاهدین.
"اعدامشدگان فهرست ضمیمه الف" (ص ۸۲ تا ۱۰۳)
+ «آستانه اثبات» (ب ۱۵۱-۱۵۴)
برای اثبات اینکه مکان اعدام یک زندانی زندان گوهردشت یا زندان دیگری بوده، کافی است ثابت شود آن زندانی در زمان جنایت در گوهردشت محبوس و سپس از آنجا مفقود شده است.
اینکه پیکر زندانی اعدام شده مفقود یا تاریخ دقیق اعدام او نامعلوم است تعیین کننده نیست.
+ «شواهد و مدارک ارائه شده» (ب ۱۵۵-۱۶۷)
بازپرسی از بستگان جانباختگان در دادگاه
بستگان جانباختگانی که در این دعوی شاکی بودهاند درباره زندانی بودن بستگانشان و سپس مفقود شدن آنها که بعضا با مکتوباتی مثل نامههای زندان هم همراه بوده، شهادت دادند. هیچ موجبی برای زیر سوال بردن باورپذیری این شهادتها وجود ندارد.
با توجه به قطع ملاقاتها و جابجایی زندانیها بین زندانهای مختلف که در ماههای قبل صورت گرفته بود، امکان دارد که خانوادهها درباره محل اعدام بستگان زندانیشان اطلاعات دقیقی نداشته باشند. لذا اگر آنها قبلا اطلاعات دیگری درباره محل اعدام بستگانشان داده باشند (مثلا اعدام در زندان اوین)، این ناهمگونی، در صورت موجود بودن شواهد اثباتی دیگری، "الزاما نمیتواند در رابطه با محل اعدام بستگانشان (در زندان گوهردشت) شک منطقی ایجاد کند".
بازپرسی از زندانیها زنده مانده در دادگاه
افرادی که درباره جانباختهای بر اساس مشاهدات دستاول و با جزئیات شهادت دادهاند، به اطلاعات آنها "ارزش اثباتی" بالاتری داده شده تا به افرادی که بر اساس منابع نامعلوم شهادت دادهاند و مشخص نیست آیا اطلاعاتشان را پس از آزادی از زندان از دیگران گرفتهاند.
اینکه برخی از زندانیها پیش تر در مکتوبات یا مصاحبههای خود درباره جانباختهای اطلاعات دادهاند میتواند بر "ارزش اثباتی" شهادت شفاهی بیفزاید، اما در صورت فقدان شهادت شفاهی درباره جانباختهای، چنین اطلاعاتی "مدرک مستقل" محسوب میشود.
فهرستهای مکتوب شده از جانباختگان
در عین حال که معلوم است زندانیهای آزاد شده برای تهیه فهرستهای جانباختگان زحمات زیادی کشیدهاند، اما از آنجا که اطلاعات مندرج در آنها "منابع مشخصی ندارند"، دادگاه نمیتواند به این فهرستها "ارزش اثباتی" اعطا کند.
«خلاصه» (ب ۱۶۸)
آنچه که برای اِثبات مکان اِعدام جانباختگان اهمیت دارد این است که آنها در زمان اعدامها در زندان گوهردشت حبس بودند. اَدله تعیین کننده در این رابطه "شهادتهای شفاهی" است که در برخی موارد هم میتواند توسط اَدله مکتوب تقویت شود. اینکه نامی در فهرست مکتوبی آمده اَدله کافی محسوب نمیشود.
"اسامی جانباختگانی که بستگان آنها شاکی هستند" (ب ۱۶۹-۱۹۳)
۴ نفر که بستگان آنها شاکی هستند بر مبنای "اَدله شفاهی وسیع" فرای شَک منطقی در گوهردشت اعدام شدند.
یک نفر که از بستگان او شاکی است بر مبنای شهادتهای شفاهی و اَسناد مکتوب در زندان اوین اعدام شده و یک نفر که از بستگان او شاکی است بر اساس ناکافی بودن شهادت شفاهی و بعضاً متناقض بودن آن مشخص نیست کجا اعدام شده.
نتیجه: مجموعاً تنها ۴ نفر از ۶ جانباختهٔ مجاهد از فهرست الف که از بستگان آنها شاکی هستند پذیرفته شدهاند.
«دیگر اسامی» (ب ۱۹۴-۲۱۷)
۳۴ نفر بر اساس "شهادت شفاهی وسیع" و ۳۹ نفر بر اساس "شهادت شفاهی کمتر وسیع" فرای شک منطقی در گوهردشت اعدام شدند.
محل اعدام ۱۳ نفر بر اساس "اختصاری" یا "دستدوم بودن" شهادتهای شفاهی و ۱۷ نفر بر اساس "فقدان شهادتهای شفاهی" مشخص نشده است.
نتیجه: مجموعاً ۷۳ نفر از ۱۰۴ نفر جانباختهٔ مجاهد در فهرست الف که شاکی نداشتهاند پذیرفته شدند.
۲(پ)(۴)- حضور حمید نوری در موج اول (ص ۱۰۳-۱۳۷)
پرسش ۶: آیا حمید نوری ملقب به عباسی در اعمال ذکر شده در پرسش ۵ شرکت داشته؟
+ «پرسشهای نیازمند بررسی» (ب ۲۱۸-۲۲۱)
جرم زیر-ساختی "قتل عمد" به عنوان جنایت جنگی علیه "تعداد بسیاری زندانی" از جمله افراد مندرج در فهرست الف: آیا حمید نوری همراه با دیگران یا در توافق یا مشورت با دیگران در اَعمال زیر شرکت داشته؟ ۱) انتخاب زندانیها برای مواجهه با کمیته؛ ۲) بردن زندانیها به راهرو اصلی و تحت نظر قرار دادن آنها در آنجا؛ ۳) خواندن اَسامی زندانیها جهت مواجهه با کمیته؛ ۴) دادن اطلاعات کتبی یا شفاهی دربارهٔ زندانیها به کمیته؛ ۵) خواندن اسامی زندانیهایی که باید اعدام میشدند؛ ۶) به صف کشیدن زندانیها برای رفتن بطرف مکان اعدام؛ ۷) بردن زندانیها به مکان اعدام برای اینکه با دار زدن از زندگی محروم شوند، ۸) حضور و شرکت در اجرای اعدامها در یک یا چند نوبت؛ ۹) تشویق و دستور به دیگران برای شرکت در روال اعدامها؛ و ۱۰) مشارکت در صدور اَحکام اعدام در روالی که تحت قوانین بشردوستانه فاقد ضوابط پایهای محاکمه عادلانه بوده.
جرم زیر-ساختی "شکنجه و رفتار غیرانسانی" به عنوان جنایت جنگی علیه "تعداد بسیاری زندانی"، از جمله افراد مندرج در فهرست الف و ب، از طریق ایجاد "اضطراب شدید مرگ": آیا حمید نوری همراه با دیگران یا در توافق یا مشورت با دیگران در اعمال زیر شرکت داشته؟ ۱) انتخاب زندانیها برای مواجهه با کمیته؛ ۲) بردن زندانیها به راهرو اصلی و تحت نظر قرار دادن آنها در آنجا؛ و۳) در موارد لازم، بردن زندانیها به مکان اعدام و آمادهسازی برای اعدام.
+ «نکات آغازین» (ب ۲۲۲-۲۳۰)
ادله تعیینکننده در این بخش شهادت شفاهی شاکیها و شاهدها در دادگاه است و اَسناد دیگر تنها در تعیین اَرزش اثباتی شهادتهای شفاهی میتوانند تاثیرگذار باشند.
در رابطه با حمید نوری "واضحترین و قابل اتکاترین" شناسایی آن است که شهادتدهنده از پیش او را میشناخته.
بر اساس "روانشناسی گروهی" گفتگو بین قربانیان میتواند در اینکه آنها "غیرآگاهانه برای حفظ اِتحاد و مَنفعت کل گروه"، فردی را به عنوان مرتکب جرم شناسایی کنند تاثیرگذار باشد.
شهادت شفاهی افرادی که "ظاهر حمید نوری را بدون چشمبند دیده بودند" و مشاهدههای آنها مستقیما به اَعمال مجرمانه تحت بررسی مربوط بوده "کلیدیترین اَدله" محسوب میشود. شهادت افرادی که "شناخت ضعیفتری" از حمید نوری داشتهاند بطور "اِختصاری" بررسی میشود.
تقریبا تمام شهادتدهندگان اَعمال مجرمانه تحت بررسی را با چشم-بند مشاهده کردهاند. از توضیحات آنها که با وجود داشتن چشمبند باز هم میتوانستند از راههای مختلفی ببینند، میتوان نتیجه گرفت که در راهرو اصلی زندان امکانهایی برای مشاهده وجود داشته. اما در هر حال با توجه به "تاثیرات بازدارنده چشمبند در مشاهده دقیق و صحیح"، اینکه مشاهده کننده "از پیش حمید نوری را میشناخته" حائز اهمیت است.
+ «بررسی اَولیه و کُلی اَدله اثبات» (ب ۲۳۱-۲۳۵)
اعترافات خود حمید نوری مبنی بر این که تحت نام حمید عباسی در دفتر دادیاری در اوین کار میکرده بطور "غیرمستقیم" ادعای دادستان که او در گوهردشت در دفتر دادیاری کار میکرده را پشتیبانی میکند. همینطور نیز اعتراف حمید نوری که گه گاه برای کارهای دادیاری به گوهردشت میرفته.
به حضور "حمید عباسی" در اعدامهای تابستان ۶۷ در گوهردشت در مقالات و کتابهای متعددی از زندانیهای زنده مانده اشاره شده است. نام حمید عباسی را اولین بار شاکی ایرج مصداقی در سال ۱۹۹۶در مقالهای آورده است و در سال ۲۰۰۶ نیز او در کتاب خاطراتش درباره "حمید نوری (عباسی)" نوشته است.
در رابطه با اکثر قریب به اتفاق شاکیها و شاهدها دادگاه نتوانسته ایراد جدی در بخشهای کلیدی روایتهای آنها پیدا کند.
+ «اِظهارات شاکیها و شاهدها در بازپرسیهای دادگاه» (ب ۲۳۶-۳۱۷)
به علت تاثیر منفی رسانهای شدن نام و عکس حمید نوری در شناسایی او به عنوان مرتکب جرم، دادگاه شناساییهای شاکیها و شاهدها از حمید نوری را در دو گروه بررسی میکند: "افرادی که پیش از رسانهای شدن حمید نوری او را شناسایی کردهاند" و "سایر افراد که بازپرسیهای آنها اَهمیت محوری دارند".
"اَفرادی که پیش از رسانهای شدن بازداشت حمید نوری او را شناسایی کردهاند" (ب ۲۳۶-۲۶۱)
از ۳ شاکی که پیش از رسانهای شدن حمید نوری او را شناسایی کرده بودند، شناسایی دو تن دارای "ارزش اثباتی بالا" و شناسایی یک تن به علت دیدن عکس حمید نوری پس از آگاهی از اقدام به دستگیری او، "نسبت به دو نفر اول دارای ارزش اثباتی پائینتری" ارزیابی شده.
«سایر افراد مورد بازپرسی که اَهمیت مِحوری دارند» (ب ۲۶۲-۳۱۷)
دادگاه به شناسایی شاکیها و شاهدهایی که پیش از زمان جنایت از حمید نوری "شناخت واقعی" نداشتند، "ارزش اثباتی" پائینی داده است.
از ۲۲ زندانی شاکی مجاهد که در دادگاه دربارهٔ شناسایی حمید نوری در طول جنایت شهادت دادند، دادگاه تنها درباره شهادت ۱۵ تن نظر داده.
از ۸ زندانی شاهد که در ارتباط با اعدام زندانیهای مجاهد و/یا شناسایی حمید نوری شهادت دادند، دادگاه تنها درباره شهادت یک نفر نظر داده و شهادت یک نفر دیگر که با اتهام فرقان در بند زندانیهای مجاهد بسر میبرده، در موج دوم اِعدام زندانیهای چپ مد نظر قرار گرفته.
از مجموع ۱۶ شهادتی که از شاکیها (۱۵) و شاهدها (۱) در این بخش ارزیابی شدهاند، ۱۳ شهادت دارای ارزش اثباتی "بالا"، ۳ شهادت دارای ارزش اثباتی "پائینتر" یا "پائین" ارزیابی شدهاند.
دربارهٔ شهادت شناسایی که "ارزش اثباتی" آن "پائین" ارزیابی شده، گفته شده که شاکی "موارد متعددی اظهارات متفاوت و متضاد" داشته. ادعای شاکی که به مکان اعدامها برده شده و اعدامها را مشاهده کرده "غیرمحتمل" است؛ تحقیقات "آن را پشتیبانی نمیکند"؛ و اساسا نیز "مغایر جنبه سِری بودن اعدامها" است. ادعای دیگر شاکی که اجساد اعدامشدگان با "آمبولانس" منتقل میشدند از طرف هیچ فرد دیگری پشتیبانی نشده.
+ «وزن کل ارزشهای اثباتی» (ب ۳۱۸-۳۲۳ )
در مجموع ارزش اثباتی ادله درباره مشارکت متهم در اتهامات بعنوان دستیار دادیار در گوهردشت در مقطع زمانی مربوطه قانع کننده ارزیابی میشود.
علاوه بر این، انگیزه و وظایف حمید نوری در دادیاری ایجاب میکرده که در اجرای فتوی شرکت کند.
در تلفن دستی حمید نوری اطلاعات مربوط به تماس با افرادی که موقع اعدامها در گوهردشت فعال بودند پیدا شده. با آزمایشات گویشی مشخص شده که در "مصاحبه ادعایی یک خبرنگار" با دادیار وقت زندان گوهردشت ناصریان که در آن گفته متهم "در دهه ۶۰" دستیارش بوده و به متهم هشدار داده که به سوئد سفر نکند، آن شخص به احتمال زیاد ناصریان بوده. این شواهد و مدارک پشتیبانی کننده دارای ارزش اثباتی کمی نیستند و در اثبات اظهاراتی که درباره نقش و شرکت حمید نوری در اعدامها ابراز شده موثرند.
+ «نتیجه» (ب ۳۲۴-۳۲۸ )
با اتکا به وزن بالای مجموعه شهادتها، بجز در دو مورد "حضور و شرکت حمید نوری در اجرای اعدامها در یک یا چند نوبت" و "دادن اطلاعات کتبی یا شفاهی به کمیته"، شرکت حمید نوری در اعمال مجرمانه ذکر شده در قسمت "پرسشهای مورد بررسی" فرای شک منطقی "ثابت شده" ارزیابی شده است.
(ت)- اتهام دوم: قتل عمد (ص ۱۳۷-۱۷۶)
پرسش ۷: آیا تعداد بسیار زیادی زندانی چپ که دین اسلام را ترک گفته بودند پس از محاکمههای ناعادلانه اعدام شدند؟
۲(ت)(۱)- "موج دوم اعدامها در گوهردشت" (ص ۱۳۷-۱۵۸)
+ «سیر عملیات بر اساس یک برنامه اشتراکی از ۵ تا ۱۳ شهریور ۱۳۶۷» (ب ۳۲۹-۳۳۰)
زندانیها چپ را نیز همانند زندانیها مجاهد از بندهایشان بیرون میآورند و این بار از آنها میپرسیدند "آیا مسلمان هستند؟" و اگر پاسخ مثبت میدادند میپرسیدند "آیا نماز میخوانند؟" آنهایی که به هر یک از این پرسشها پاسخ منفی میدادند را ابتدا به راهرو اصلی و سپس به نزد کمیته میبردند.
کمیته پس از محاکمههای چند دقیقهای زندانیهایی که مشخص میشد حاضر نیستند "سازمان خود را نزد عموم نقد کنند" و "دین اسلام را ترک کرده" را محکوم به اعدام میکرد.
افرادی که حکم اعدام نمیگرفتند به بندهای خاصی برده و مجبور به نماز خواندن میشدند. پس از مدتی نیز مجبور میشدند در مصاحبههای ویدئویی سازمان خود را محکوم کنند.
+ «قوانین حاکم» (ب ۳۳۱)
فصل ۳، بخش ۱ قانون مجازات سوئد (نسخهٔ پیش از اصلاحات ۱ ژوئیه ۲۰۰۹)، هر کس شخص دیگری را از زندگی محروم کند مرتکب قتل عمد شده و محکوم به ۱۰ سال زندان یا حبس ابد میشود.
ماده ۱۴ میثاق حقوق مدنی سیاسی سازمان ملل که دولت ایران در سال ۱۳۶۷ به آن متعهد بوده رعایت ضوابط پایهای را برای محاکمه عادلانه الزامآور کرده.
+ «پرسشهای نیازمند بررسی» (ب ۳۳۲-۳۳۴)
همانند اتهام اول، از آنجا که رخدادهای تحت بررسی اَبعاد گسترده و مرتکبین متعددی دارد، این رخدادها نه بر اساس اَعمال تک تک مرتکبین بلکه به صورت "اعمال جمعی" بررسی شوند.
پرسشهای کلیدی عبارتند از: آیا رهبری مذهبی-سیاسی در ایران مدتی پیش از۵ شهریور۱۳۶۷ تصمیم گرفت زندانیهای متعلق به گروههای چپ-گرا که "مسلمانان مومن نبوده و دین اسلام را ترک کرده بودند" را هم اعدام کند؟ آیا کمیتهای در زندان گوهردشت از ۵ تا ۱۳ شهریور ۱۳۶۷ برای تعیین اینکه کدام زندانی باید اعدام شود فعالیت میکرد؟ آیا تعداد بسیار زیادی زندانی، از جمله افراد فهرست پ (۲۶ جانباختهٔ چپ) که "عقاید ایدئولوژیک یا مذهبی" آنها مخالف حکومت تئوکراتیک ایران ارزیابی میشد پس از محاکمه توسط کمیته در زندان گوهردشت اعدام شدند؟ آیا احکام اعدام بر اساس رویهای که الزامات پایهای برای یک محاکمه عادلانه را نقض میکرد صادر شده بودند؟
+ «اعدامهای موج دوم در گوهردشت» (ب ۳۳۵-۳۵۱)
- «گزارشات بینالمللی مُعاصر»
قطعنامه دسامبر ۱۹۸۸ سازمان ملل که با استناد به گزارش گزارشگر ویژه ایران درباره موجی از اعدامها از ژوئیه تا سپتامبر ۱۹۸۸ ابراز نگرانی کرده و گزارش سالیانه (۱۹۸۹) و گزارش دسامبر ۱۹۹۰ "نقض حقوق بشر در ایران از ۱۹۸۷-۱۹۹۰" سازمان عفو بینالملل که درباره "اعدام تعداد بسیار زیادی زندانی مجاهد و دیگر گروهها"، از جمله در زندان گوهردشت، گزارش دادهاند، به علت نزدیک بودن به زمان جرم از "ارزش اثباتی بالایی" برخوردارند.
- «اظهارات بدست آمده در بازپرسیهای دادگاه و اَسناد و مدارک حمایتی»
شهادتهای شفاهی "مستقیم" شاهدهایی که خود با کمیته مواجه شده بودند آنچه را که در گزارش عفو بینالملل درباره گوهردشت آمده کاملا تائید میکند، همچنین نیز اطلاعات "غیرمستقیمی" که دیگر شاهدها درباره وقوع موج دوم اعدامها دادهاند. هیچ دلیلی که موجب زیر سوال بردن این بخش از تحقیقات شود، مثل موارد مبهم یا متناقض، وجود ندارد.
شهادت یک شاهد که ۱۱ شب ۸ شهریور ۱۳۶۷ اجساد روی هم انباشته شده زندانیها را در دو کامیون از فاصلهٔ ۱۰ تا ۱۲ متر از بند خود مشاهده کرده باورپذیر است و اعدام "تعداد بسیار زیادی" زندانی چپ را پشتیبانی میکند.
شهادتهای مبنی بر اینکه زندانیها پس از خروج از بند و مواجهه با کمیته دیگر باز نمیگشتند و پس از پایان اعدامها کارمندهای زندان وسایل آنها را تحویل گرفته تا به خانواده اعدام شدگان بدهند "بطور غیرمستقیم" اعدام "تعداد بسیار زیادی" زندانی چپ را تایید میکند.
کتابهای خاطرات جعفر یعقوبی (۲۰۱۵) و مهدی اصلانی (۲۰۱۹) و همچنین گزارشهای جفری رابرتسون (۲۰۱۰)، ایران تریبونال (۲۰۱۳) و عفو بینالملل (۲۰۱۸) ادعاهای دادستان را پشتیبانی میکنند.
+ «تصمیم از سوی رهبری مذهبی سیاسی» (ب ۳۵۲-۳۵۵)
ادعای دادستان که محاکمههای کمیته بدنبال تصمیمی از سوی "رهبری مذهبی سیاسی" ایران، که پیش از ۵ شهریور ۱۳۶۷ صادر شده بوده، انجام گرفتهاند با مستنداتی مثل یک فتوا توسط آیتالله خمینی یا خاطرات آیتالله منتظری ثابت نشده.
اما این که سیر اعدامهای موج دوم با سیر اعدامهای موج اول، که بدنبال صدور فتوایی علیه مجاهدین صورت گرفت، همسان بوده موضوعی است قابل تاکید. ارجاع به "مسئلهٔ شرعی ارتداد" که در فتوای خمینی علیه مجاهدین آمده را هم میتوان "پشتوانهای" محسوب کرد برای اعدام زندانیهای چپ.
رابرتسون در گزارش مکتوب خود و روزبه پارسی در اظهارات خود صدور فتوای دومی برای زندانیهای چپ را محتمل دانستهاند.
با توجه به ساختار سیاسی و موقعیت رهبر عالی و قدرت مستقیم او در تصمیمگیریها محتمل است که رهبری سیاسی-عقیدتی پیش از ۵ شهریور ۱۳۶۷ فتوایی برای اعدام زندانیهای چپ که "مسلمانان مومن نبوده و دین اسلام را ترک گفته بودند" صادر کرده باشد.
+ «الزام محاکمه عادلانه» (ب ۳۵۶)
گزارشهای معاصر و شهادتهای شاهدهای "مستقیم" مشخص میکنند که احکام اِعدام با محاکمههای عادلانه صادر نشده بودند. روال ناعادلانه حاکم بر محاکمههای دادگاههای انقلاب در آن زمان که در بخش مربوط به اتهام اول هم ذکر شده بطور "غیرمستقیم" روال ناعادلانه حاکم بر محاکمههای کمیته را پشتیبانی میکند.
+ «نتیجه» (ب ۳۵۷-۳۵۸)
ثابت شده: ۱) کمیتهای از ۵ تا ۱۳ شهریور ۱۳۶۷ در گوهردشت برای تعیین زندانیهای که باید اعدام شوند در گوهردشت فعالیت میکرده؛ ۲) تعداد بسیار زیادی زندانی که "عقاید ایدئولوژیک و مذهبی" آنها مخالف حکومت تئوکراتیک ایران تشخیص داده میشد اعدام شدند؛ این احکام اعدام متعاقب روندی در نقض الزامات محاکمه عادلانه صادر شدند؛ "رهبری عقیدتی سیاسی" ایران پیش از ۵ شهریور ۱۳۶۷ تصمیم گرفت که زندانیهای سیاسی که در "زندانهای ایران" از گروههای چپگرا هواداری میکردند و دین اسلام را ترک گفته بودند را اعدام کند.
«اعدام شدگان در فهرست ضمیمهٔ پ» (ص ۱۴۷-۱۵۸)
+ «اسامیی که بستگان آنها شاکی هستند» (۶ تن)
هر ۶ جانباخته که بستگان آنها شاکی هستند با "شهادت شفاهی وسیع" و بعضا با مدارک مدغن، فرای شک منطقی در گوهردشت اعدام شدند.
+ «دیگر اسامی» (۲۰ تن)
۱۰ نفر بر اساس "شهادتهای شفاهی وسیع" فرای شک منطقی در گوهردشت اعدام شدند.
۸ نفر بر اساس "شهادتهای شفاهی کمتر وسیع" فرای شک منطقی در گوهردشت اعدام شدند.
محل اعدام ۲ نفر که "هیچ شهادت شفاهی" درباره آنها ارائه نشده، نامشخص اعلام شده.
۲(ت)(۲)- "حضور حمید نوری در موج دوم" (ص ۱۵۸-۱۷۶)
پرسش ۸: آیا حمید نوری ملقب به عباسی در اعمال ذکر شده در پرسش ۷ شرکت داشته؟
+ «پرسشهای مورد بررسی» (ب ۳۹۳-۳۹۵)
آیا حمید نوری همراه با دیگران یا در توافق یا مشورت با دیگران در اعمال زیر شرکت داشته: ۱) انتخاب زندانیها برای مواجهه با کمیته؛ ۲) بردن زندانیها به راهرو اصلی و تحت نظر قرار دادن آنها در آنجا؛ ۳) خواندن اسامی زندانیها جهت مواجهه با کمیته؛ ۴) دادن اطلاعات کتبی یا شفاهی دربارهٔ زندانیها به کمیته؛ ۵) خواندن اسامی زندانیهای که قرار بود اعدام شوند؛۶) به صف کشیدن زندانیها برای رفتن بطرف محل اعدام؛ ۷) بردن زندانیها به محل اعدام برای اینکه با دار زدن از زندگی محروم شوند؛ ۸) تشویق و دستور به دیگران برای شرکت در روال اعدامها؛ و ۹) مشارکت در صدور احکام اعدام در روالی در نقض الزامات پایهای محاکمه عادلانه.
+ «نکات آغازین» (ب ۳۹۶-۴۰۲)
مثل اتهام اول، در اتهام دوم نیز تمرکز بررسی روی رخدادهایی است که میتوانند حقایق حقوقی جرم را پشتیبانی کنند.
مشارکت ثابت شده حمید نوری در موج اول اعدامهای زندانیهای مجاهد در اثبات موج دوم تاثیر "غیرمستقیم" دارد.
دادگاه ابتدا کلیدیترین شهادتهای شفاهی را بررسی میکند، یعنی شهادت افرادی که "قبلا ظاهر حمید نوری را میشناختند" و او را "بدون داشتن چشمبند" دیده بودند. شهادت کسانی که "شناخت ضعیفتری" از حمید نوری داشتند بطور اختصاری بررسی میشوند.
اسناد مکتوب مثل مقالهها و کتابها و مصاحبهها نیز، تا آنجا که میتوانند در ارزیابی "اَرزش اثباتی" شهادتهای شفاهی موثر باشند، مد نظر قرار داده میشوند.
قبل از هر چیز باید ذکر کرد که زندانی مجاهد محمود رویایی در کتاب آفتابکاران (۲۰۰۷) گفته که محاکمههای زندانیهای غیرمذهبی و مارکسیست از ۵ شهریور شروع شده و حمید عباسی در این دوره فعال بوده.
+ «اظهارات شاکیها و شاهدها در بازپرسی دادگاه» (ب ۴۰۳-۴۴۵)
شهادت یک زندانی گروه فرقان که در بند زندانیهای مجاهد بسر میبرده و حمید نوری را هم پیش از اعدامها و هم پس از اعدامها بدون چشمبند چند بار دیده و همچنین شهادتهای دو زندانی چپ که حمید نوری را پس از اعدامها دیده بودند ادله اثباتی "غیرمستقیم" ارزیابی شده.
از ۱۵ زندانی چپ شاهد دیگر که حمید نوری را در طول اعدامها "شناسایی مستقیم" کرده بودند، تنها شهادت ۱۱ تن مد نظر قرار داده شده.
از مجموع ۱۱ شهادتی که مورد ارزیابی قرار گرفته، ۵ شهادت دارای ارزش اثباتی "بالاترین" یا "بالا" و ۶ شهادت دارای ارزش اثباتی "پائین تر" یا "پائین/ضعیف" ارزیابی شدهاند.
دربارهٔ شهادت شناسایی که "ارزش اثباتی" آن "ضعیف" ارزیابی شده، گفته شده که شاهد در شهادت شفاهی خود اظهار داشته که "در شهریور ماه حمید عباسی به بند آمده و او و نه نفر دیگر را برای رفتن به نزد کمیته انتخاب کرده". اما در کتاب خاطراتش آمده که "شهریور ماه یک نگهبان به بند آمده." این شاهد همچنین اظهار داشته که پیش از شهریور [۱۳۶۷] حمید عباسی را "ندیده بود و او را به اسم نمیشناخته" و "تنها پس از اعدامها اسم او را فهمیده".
+ «وزن دادن به مجموعه اَدله اِثبات» (ب ۴۴۶-۴۴۹)
"شهادتهای شفاهی کلیدی" در کنار شهادت شاهدهایی که "شناخت ضعیفتری" از حمید نوری داشتند در کنار تاثیر اِثباتی "غیرمستقیم" مشارکت ثابت شده حمید نوری در موج اول اعدامها، مشارکت حمید نوری در موج دوم اعدام زندانیهای چپ را ثابت میکند.
علاوه بر این، انگیزه و وظایف حمید نوری در دادیاری ایجاب میکرده که در موج دوم اعدامها شرکت کند.
+ «نتیجه» (ب ۴۵۰-۴۵۴)
گرچه این احتمال وجود دارد که تمامی شهادتهای شفاهی بطور مستقل و بدون تاثیر از دیگران ارائه نشده باشند، اما دادگاه در هر حال وزن شهادتها در اثبات مشارکت حمید نوری در اعدامها را به اندازه کافی بالا میداند.
برای دادگاه ثابت شده حمید نوری در اعدامها مشارکت داشته، از طریق شرکت در پرس و جو و تعیین زندانیهایی که باید با کمیته مواجه میشدند؛ حضور در راهرو اصلی و راهروهای جنبی مکانی که محاکمههای کمیته انجام میشد؛ جابجا کردن زندانیها در این راهروها؛ بردن و آوردن زندانیها نزد کمیته؛ و حضور در اتاقی که کمیته در آنجا مستقر بوده.
۲(ث)- بررسی دادههای حمید نوری (ص ۱۷۶-۱۸۲)
پرسش ۹: آیا اطلاعات و ادعاهای چالشی حمید نوری توانسته ارزش دادههای دادستان را به اندازهای تضعیف کند که بار اثباتی بر دوش تامین نگردد؟
+ «جای دیگری بودم» (ب ۴۵۶-۴۵۷)
این که فرزند دختر حمید نوری ۷ مرداد ۱۳۶۷ بدنیا آمده پذیرفتنی است. اما ادعای او که در طول مدت جنایت مرخصی بوده پذیرفتنی نیست.
حمید نوری هیچ سند و مدرکی در دفاع از این ادعا ارائه نداده. شرایط آن زمان (بسیج عمومی علیه حمله فروغ جاویدان و فتوی خمینی) هم ناموجه بودن چنین ادعایی را پشتیبانی میکنند.
+ «اطلاعات ساختگی و نادرست» (ب ۴۵۸-۴۷۰)
حمید نوری مدعی شده پشت دادههای شهادتدهندگان انگیزه سیاسی وجود داشته و شهادتهای آنها ساختگی هستند. او همچنین مدعی است در حالی که نام دیگر مرتکبان ادعا شده مکررا در نوشتهها و گفتههای قبلی شهادتدهندگان آورده شده، نام حمید عباسی آورده نشده، شهادتدهندگان با هم رابطه داشتهاند، از نوشتهها و گفتههای قبلی یکدیگر و از پخش صوتی جلسات دادگاه تاثیر گرفتهاند، در شناسایی ظاهر حمید عباسی موارد نادقیق بسیاری در شهادتها وجود داشته، و بین اظهارات قبلی آنها و اظهارات در دادگاه تناقض وجود داشته.
به نظر دادگاه از ذکر نشدن اسم حمید عباسی در نوشتهها و گفتههای قبلی شهادتدهندگان نمیتوان نتیجه مشخصی گرفت و اطلاعات مشابه از سوی شهادتدهندگان الزاما به این معنی نیست که آنها از هم تاثیر گرفتهاند. طبیعی است که شهادتدهندگان به خاطر حضور در یک زندان و مواجهه گروهی با رخدادها تجربههای مشترک داشته باشند.
تناقض بین گفتههای قبلی شهادتدهندگان و گفتههای آنها در دادگاه الزاما به معنای ساختگی بودن آنها نیست. ممکن است پرسش درست پرسیده نشده، ترجمه اشتباه بوده، یا پاسخ به درستی درج نشده باشد. رخدادهای مورد بحث در زمان دوری اتفاق افتادهاند و ممکن است جزئیات پیرامونی فراموش یا تغییر یافته باشند. نمیتوان این نتیجهگیری کلی را کرد که فردی که حرفش را تغییر داده از فردی که حرفش را یکسان تکرار کرده کمتر قابل اتکاست.
اتفاقا منطقی است که روایت تغییر کند چون که تحت شرایط مختلف توصیفات شاهد میتواند بر اساس خاطراتی که همان موقع بیاد میآورد تغییر کند.
اینکه برخی افراد نتوانستهاند در رخداد مشترکی حمید نوری را شناسایی کنند الزاما به این معنی نیست که او آنجا نبوده. برای این موضوع دلایل طبیعی میتواند وجود داشته باشد از جمله اینکه عاملان درگیر تعدادشان زیاد بوده و زندانیها چشمبند داشتند.
هیچ مورد مشخصی که نشان دهد شهادتدهندگان تحت تاثیر قرار گرفتهاند تا حمید نوری را به دروغ به ارتکاب اعمال مجرمانه متهم کنند مشاهده نشده. شهادتدهندگان دارای نظرات سیاسی و مذهبی متفاوتی هستند. برخی از سازمان سیاسیشان جدا شدهاند و حتی با آنها اختلافات جدی دارند.
در بسیاری از مواردی که شهادتدهندگان حمید نوری را شناسایی کردهاند، این شناساییها مربوط به زمان وقوع جنایت نبوده. اگر ادعای حمید نوری درست بود که تحقیقات دادستان بر شهادتهای ساختگی متکی است، این باور منطقی میتوانست وجود داشته باشد که محتوی تحقیقات بطور منسجمتری روی حضور حمید نوری در صحنه جرم و شرکت او در اعمال مجرمانه مختلفی که دادستان او را به آنها متهم کرده متمرکز باشد.
+ «مُرتکب دیگر» (ب ۴۷۱)
با توجه به وزین بودن ادله شناسایی حمید نوری به عنوان حمید عباسی، ادعای حمید نوری که ممکن است مرتکب فرد دیگری بوده که از اسم مستعار حمید عباسی استفاده میکرده پذیرفتنی نیست.
+«موارد دیگر» (ب ۴۷۲)
ادعای حمید نوری که پاک کردن شماره تلفنهای مربوط به کارمندهای دستگاه قضایی و زندان از تلفن دستیاش پیش از سفر به سوئد برای جلوگیری از سواستفاده توسط هرش صادق ایوبی بوده منطقی نیست.
+ «وزنگذاری نهایی و کُلی اَدله اثبات» (ب ۴۷۳-۴۷۴)
ادله اثباتی دادستان که مغایر ادعاهای حمید نوری است در کل قوی ارزیابی میشود. اِدعاهای حمید نوری فاقد ادله اثباتی هستند. رخدادها نمیتوانستند طبق اِدعاهای حمید نوری اتفاق افتاده باشند. به طریق سومی هم نمیتوانستند اِتفاق افتاده باشند.
نتیجه: حمید نوری فرای هر شک منطقی در اعمالی که از نظر دادگاه وقوع آنها ثابت شده مشارکت داشته است.
۲(ج)- قصد، نوع مسئولیت و ردهبندی جرایم (ص ۱۸۲-۱۸۴)
متهم از جاری بودن جنگ ایران و عراق/مجاهدین و شرکت نیروهای سازمان سازمان مجاهدین و عراق با خبر بوده و لذا باید میدانسته که این گروه به عنوان بخشی از یک مخاصمه مسلحانه بینالمللی مشمول حفاظت قوانین بشردوستانه میشدند.
تحقیقات نشان میدهد که اعمال تحت بررسی با قصد انجام شدهاند. کشتن زندانیان مجاهد با هدفی بوده که در فتوی ذکر شده و زندانیان چپی که کشته شدند دین اسلام را ترک گفته بودند.
رخدادادهای بررسی شده شامل اعمال بسیاری است که با مشارکت افراد بسیاری انجام گرفتهاند. نوع مسئولیت متهم در حد "مرتکب مشترک" است حتی اگر او به تنهایی همه اجزای جرم را متحقق نکرده باشد (فصل ۲۳، بخش ۴، بند ۲ قانون کیفری سوئد) .
اعمالی که متهم در آنها شرکت داشته باعث صدمه به تعداد زیادی شاکی و کشته شدن افراد زیادی شده است. در نتیجه جنایت جنگی (فصل ۲۲، بخش ۶ قانون کیفری سوئد) که متهم مرتکب شده در رده فاحش است.
در اتهام دوم نیز افراد زیادی، از جمله ۲۴ نفر در فهرست پ، کشته شدهاند. این اَعمال قتل عمد (فصل ۳، بخش ۱ قانون کیفری سوئد) محسوب میشود .
در رای دادگاه آمده است که طرفین دعوی سه هفته فرصت دارند (تا ۴ اوت ۲۰۲۲) تا اگر "مایلند حکم در هر قسمتی تغییر کند"، دلایل درخواست تجدیدنظر خود را ارائه کنند.
در دادگاه تجدید نظر سوئد قضاوت توسط هیاتی متشکل از ۳ قاضی حرفهای و ۲ دادرس غیرحرفهای صورت میگیرد. در ۴ پرونده مشابه که پیشتر (۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸) از دادگاه منطقهای استکهلم حکم حبس ابد گرفته بودند و بررسی تجدیدنظر داشتند، فاصله بین حکم دادگاه بدوی و دادگاه تجدیدنظر بین ۹ تا ۱۲ ماه بوده است. از این چهار پرونده، یک محکوم در دادگاه تجدیدنظر تبرئه و حکم حبس اَبَد سه محکوم ابقا شد.
دلجو آبادی ـ پژوهشگر حقوق بشر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این مقاله در سایت [بیبیسی فارسی] منتشر شده است