رهبری زنان جوان در جنبش انقلابیِ "زن زندگی آزادی" چشمگیرتر از آن است که نیازی به تاکید داشه باشد. نیروئی که زنان آگاه ایرانی با هر حرکت مسئولانهشان به بدنهی این جنبش ملی میدهند در باور نمیگنجد. گرچه این جنبش دیری است مرزهای جنسیتی و سِنی و قومی و عقیدتی را درنوردیده و زن و مرد و پیر و جوان و حتی کودکان را به میدان آورده اما همچنان این زنانِ جوان وطنمان هستند که پرچم پر افتخار آن را در دست دارند.
یک روز نیست که زنی جوان در عرصهی هنر و ورزش و رسانه، با حضور شجاعانهاش در کنار ملتِ به ستوه آمده از رژیم سفاکان، هیزم تازهای به این آتش برافروخته نیافزاید؛ میخواهد الناز رکابی باشد که بیروسری صخرهنوردی کرده، نیلوفر مردانی باشد که بیحجاب بر سکوی افتخار مسابقات اسکیت ایستاده، یا تو باشی که با افشاندن گیسویت میخ تازهای بر تابوتِ روی دستِ ملایان مانده، کوبیدی!
حالا وقت پیشتازی در خیابانهاست. بر کسی - حتی بر ملایان متحجر - پوشیده نبوده و نیست که در تمام طول این چهار دهه زنان و دختران، حتی آنان که متعلق به خانوادههایِ اهل نماز و روزه هستند، در خانه و در مهمانیها و جشنهایشان روسری به سر نمیگذاشتند. برای ملایان اما حجاب ضخیمی که دیوار خانهها میان گیسوی زنان و خیابانها ایجاد کرده بود کفایت میکرد، و هنوز هم با کشتاری که میکنند امید به بازگشت به آن دوران سپریشده را دارند؛ دورانی که مردم بویژه زنان از ترس چماقدارانِ ملایان دو چهرهی متناقض از خود به نمایش میگذاشتند.
زنان و دختران جوان ما اما، پردهی دروغ و ریا با خویشتن را شجاعانه دریدهاند. امروز این خیابان است که سرنوشت فردای ایران را پیریزی میکند. تو خود به زیبائی نوشتهای: «میمانم، از کار دست میکشم. کنار خانوادههای زندانیها و کشتهشدهها میایستم و حقخواهشان خواهم بود.»
میدانم جامعه ایران در شرائط انقلابی کنونی به هر ندائی که از سوی افراد شناختهشدهی مورد احترامش سرداده شود پاسخ مثبت خواهد داد. شما ترانه جان یکی از محترمینِ مورد اعتماد مردم هستی. بیا و در فراخوانی از هنرمندان سینما و تئاتر ایران دعوت کن تا در همگامی با جنبش "زن زندگی آزادی" در یک راهپیمائی اعتراضی خواستار آزادی زندانیان سیاسی که چندتن از نامآورترین هنرمندان سینمای ایران همچون جعفر پناهی و محمد رسولاف نیز در میانشان هستند، شوند.
یقین دارم دلِ اغلب هنرمندانِ غیروابسته به رژیم، با مردم ایران است حتی آنانی که از نسل من هستند و تا کنون سکوت کردهاند. بعید نمیدانم که آنان نیز در انتظار پیشگامیِ کسی از نسل تو - یا خود تو - باشند تا به خیابان پا بگذارند.