ویژه گویانیوز
قطر کشور کوچک با دو میلیون نفر جمعیت که فقط ۳۰۰ هزار نفر آنها ساکنین بومی و بقیه خارجی میباشند. اما با این حجم کوچک از جمعیت، این کشور در دو دهه اخیر به بازیگری فراتر از قد و قواره خود در موضوعات منطقهای و جهانی تبدیل شده است.
نقطه آغاز این تحولات، از ژوئن ۱۹۹۵ شروع میشود، زمانی که حمد بن خلیفه امیر سابق قطر «کودتای سفید» را علیه پدر خویش سازماندهی کرد و او را از قدرت خلع کرد. از آن تاریخ به بعد دو عنصر جدید در سیاستهای این کشور ظاهر شد که همچنان ادامه دارد؛ نخست باز کردن پای اخوانالمسلمین در قطر و حمایت همه جانبه از این گروه اسلامی که با بعضی از کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی، امارات و مصر در تضاد بنیادی بود و دوم تأسیس شبکه الجزیره که بعدها بعنوان یک عامل بسیار مؤثر در پیش بردن سیاستهای قطریها، به منازل بیش از ۳۰۰ میلیون شهروند جهان عرب وارد شد.
در این میان، قطریها یک سیاست دوگانه دیگری را به کارهای خود اضافه کردند. از یک سو به حزبالله لبنان کمکهای مالی، سیاسی و تبلیغاتی میرساندند و از سوی دیگر تنها کشور خلیجی بودند که به مدت دو دهه و قبل از «پیمان ابراهیم» با اسرائیل روابط اعلام نشده داشتند.
بهار عربی و سرقت آرمانهای مردم
بهار عربی که از کشور کوچک تونس آغاز شد و به سرعت به دیگر کشورهای عربی تسری یافت، با قوه محرکه خود یعنی جوانان دل به کندن از نظامهای ناکارآ و فاسد سیاسی و رسیدن به جامعهای مبتنی بر آزادی، عدالت اجتماعی و رعایت حقوق بشر داشت. اما این آرمانها به زودی تبخیر شد و دولتهای اخوانالمسلمین حداقل در دو کشور مصر و تونس بر کرسی قدرت تکیه زدند و در لیبی، سوریه و یمن بخشی بزرگی از مبارزه قدرت بودند که تولید شبهنظامیان مسلح یکی از نتایج کار آنها بود.
در مصر و تونس، جوانان انقلابی بزودی دریافتند که اخوانالمسلمین موضوعاتی چون دموکراسی، عدالت و حقوق بشر را با موضوعاتی چون ازدواج با دختران نه ساله، شفا یافتن با ادرار حیوانات و حجاب اسلامی جایگزین کردند. آنها با دولتهائی مواجهه بودند که برای اسلامیزه کردن جامعه تلاش میکردند و هیچ برنامهای برای دیگر موضوعات حاد جامعه نداشتند.
محمد مرسی رئیس جمهور سابق مصر به واسطه قطریها، کار را به جائی رساند که برای کپی کردن سپاه پاسداران در مصر، وارد مذاکره با مسؤولان جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه شد. نگرانی وی از ارتش مصر بود که آن را تنها مانع ادامه سلطه اخوانالمسلمین بر کشور نیل آبی تلقی میکرد و اگر بتواند نیروئی مانند سپاه پاسداران ایجاد کند، قادر خواهد بود استمرار حکومت خود را تضمین کند.
با این تحولات، بسرعت بهار عربی به بهار اخوانالمسلمین تبدیل شد و آتش بیار این معرکه شبکه الجزیره و حکومت قطر بود. قطریها از نظر سازماندهی، خط دهی و تبلیغات، حاکمیت اخوان المسلمین بر کشورهای بهار عربی را دنبال میکردند.
ارتباط قطر با القاعده
درباره رابطه حکومت قطر با سازمان تروریستی القاعده سخنها بسیار است. از زمان حمله آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ که «تیسیر علونی» گزارشگر الجزیره، تنها گزارشگر حاضر در کابل در سایه حکومت طالبان بود تا ظهور محمد جولانی رهبر القاعده (رهبر جبهة النصرة) در سوریه در تلویزیون الجزیره و یا معامله مبادله اسرای داعش با حزبالله لبنان که به میانجیگری قطریها انجام گرفت، مصادیق زیادی را برای این رابطه میتوان یافت.
اما آخرین آنها گزارشی است که نشریه تایمز درباره ارتباط مالی دولت قطر با جبهة النصرة در ژوئن ۲۰۲۱ منتشر کرده است. این گزارش که برگرفته از کیفرخواستی است که در یکی از دادگاههای لندن بر علیه دولت قطر مطرح شده است، دولتمردان دوحه را متهم میکند که با یک فرآیند سازمانیافته پولشوئی، برای تروریستهای القاعده پول ارسال کرده است. روش کار به این صورت بوده که مقادیر زیادی پول بعنوان خرید املاک و پرداخت به کارگران ساختمانی به کشور سوریه ارسال میشد. این کیفرخواست میگوید که دو بانک قطری، تعدادی سازمان خیریه، بزرگان بازار قطر و تعداد زیادی از دولتمردان دوحه در آن دست داشتند.
فراتر از این، کمکهای قطریها به گروههای رادیکال اسلامی تنها به مصر، تونس و سوریه محدود نمیشود. در کشور جنگزده سومالی رقابت میان امارات و قطر، دوحه را به ایستادن کنار گروه «الشباب» شاخه سومالی القاعده سوق داده است. در یک مکالمه ضبط شده از سفیر قطر در سومال با «خلیفه کاید مهندی» بازرگان قطری که به امیر فعلی قطر «تمیم بن حمد آل ثانی» نزدیک است و توسط روزنامه نیویورک تامیز منتشر شد، این بازرگان قطری میگوید: «ما میدانیم چه کسی به شرکتهای سرمایهگذاری اماراتی در سومالی حمله کرده است، هدف از این حملات اخراج شرکتهای اماراتی و جایگزین کردن آن با شرکتهای قطری است. آنها با این حملات دیگر جرأت نمیکنند قراردادهای خود را تجدید کنند».
ارتباط قطریها با گروههای رادیکال اسلامی فراتر از اینهاست. در بیشتر معاملاتی که بر سر آزادی گروگانها از دست گروههای تندرو میشود، قطریها حاضرند. معاملاتی در عراق، یمن، لبنان و حتی نیجریه ردپائی از قطریها یافت میشود.
اما آخرین دستاورد قطریها در رقص با رادیکالهای اسلامی، دستپختی است که دوحه با کمک جمهوری اسلامی برای مردم دردمند افغانستان به ارمغان آورد و یک بار دیگر گروه عقبمانده طالبان را بر مال و ناموس این مردم حاکم کرد.
اتحاد قطر با ولی فقیه
شعار معروف الجزیره که از بدو تأسیس تاکنون بر همه ممتلکات این شبکه خبری حک شده است «الرأی... و الرأی الآخر» به معنی «بیان نظر... و نظر مخالف» است. اما در ارتباط با ایران این شعار عمل نمیشود و برای الجزیره تنها بیان دیدگاه ولی فقیه و عوامل آن اهمیت دارد. در جریان خیزش سراسری مردم ایران که اکنون وارد ماه سوم خود شده است، الجزیره از روزهای نخست تاکنون تمام حوادث انقلاب جدید ملت ایران را سانسور کرده و تنها به روایت حکومتی و انعکاس آن بسنده کرده است. بعنوان مثال درباره مرگ مهسا امینی که ابتدا تمام رویدادهای متعاقب آن را سانسور کرده بود، یک دفعه گزارش حکومتی پزشکی قانونی جمهوری اسلامی را زیر ذرهبین برده و با آب و تاب علت مرگ مهسا امینی را طبیعی جلوه داده است.
این در حالی است که الجزیره تنها شبکه خبری عربی است که در تهران دفتر دارد. هیچ یک از شبکههای عربی معروف دیگر مانند العربیه، بی بی سی عربی و الحره حق افتتاح دفتر در تهران را ندارند. محل دفتر الجزیره در تهران قبلا در کوچه مهیار خیابان جردن بود اما اکنون چند سالی است که به بزرگراه نیایش نقل مکان کرده است. در حال حاضر رئیس دفتر الجزیره در تهران یک فلسطینی بنام عبدالقادر فایز است که قبلا از گزارشگران تلویزیون حکومتی العالم بود. عبدالقادر فایز از معدود خبرنگاران خارجی است که در سفرهای خارجی رؤسای جمهور (احمدینژاد، روحانی و رئیسی) میتواند به همراه آنها در رکاب هواپیمای ریاست جمهوری باشد.
فایز در سال ۱۳۸۸ به الجزیره پیوست و بعد از رفتن ملحم ریا رئیس دفتر قبلی، بعنوان رئیس دفتر جدید الجزیره در تهران تعیین شد. ملحم ریا رئیس دفتر قبلی الجزیره یک لبنانی است و بعنوان سهمیه حزبالله لبنان وارد دانشگاههای ایران شده و سپس جذب کار گزارشگری گردید. در زمان حمایت الجزیره از مخالفان بشار اسد، ملحم ریا با فشار حزبالله از الجزیره جدا شد و در لبنان جذب شبکه المیادین شد که توسط جمهوری اسلامی در بیروت تأسیس شد.
در زمان قیام ۱۳۸۸، ملحم ریا نماینده الجزیره در تهران بود که بشدت حوادث ایران بعد از تقلب در انتخابات را سانسور میکرد. در یکی از روزهای پرتنش سال ۱۳۸۸ در حالی که هزاران نفر در اطراف دفتر الجزیره در خیابان جردن و ولی عصر در حال فرار از نیروهای سرکوبگر بودند، ملحم ریا به کوهسار در منطقه شهران رفت و گزارشی کاملا دروغ ارائه کرد مبنی بر اینکه در مرکز تهران است و خبری از اعتراضات نیست. چند جوان ایرانی که در آن اطراف بودند متوجه او میشوند و حسابی به وی اعتراض میکنند که با اعجوبه موفق به فرار میشود.
چند روز بعد که من در دفتر الجزیره برنامه داشتم، از او پرسیدم؛ چرا گزارش دروغ تهیه میکند؟ پاسخ داد که «دوحه از آنها خواسته است»! و احتمالا اکنون که عبدالقادر فایز نسبت به حوادث جاری ایران سکوت اختیار کرده است، بازهم دوحه متحد ولی فقیه از آنها خواسته است!
حسن هاشمیان