پیش زمینههای تاریخی- انقلا ب مشروطه ابتدا با کودتای رضاخان وحمایت انگلستان ازیاد رفت و درزمان حضور سران متفقین جنگ دوم " استالین - چرچیل وروزولت" درایران " وبردن او، فروغی فیلسوف بزرگ ما محمدرضا را به سلطنت رساند، واو هم بعد ازچندسال با انتخاباتی فرمایشی مجلس موسسانی تشکیل داد، وبر اختیارات خود منجمله "انحلال مجلس شورای ملی وتصویب قانون واختیارات جدید و... " افزود، که درآن زمان قوام السلطنه گفت " توبااین کارت مارا به انقلاب خواهی رساند و رساند" ومصدق گفت " اینکه همان دورهی قاجارشد " تلویحا نیازبه انقلاب مشروطهای دیگر. بعد هاهم کودتایی علیه دولت ملی به کمک اوباش واجامرنمود که ازهمان اول چون پدرش مشروعیت نداشت ۲۸مرداد. واماگریز پدر - با بیم ازآنها که اموال چون باغ وزمین شانرا غصب کرده بود، راازدست داده، به همین دلیل هردورا آورندگانشان به راحتی بردند، زیرا پایگاه اجتماعی نداشتند. درشبی که اعلام کردند تهران بمباران میشود، نیمههای شب، باقطع برق واعلام اینکه "تهران بمباران میشود. در شبی که افسران ارشد و... درتاریکی شب همگی گریختند.
دربردن هر دو من نظارگر بودم که اولی را درتاریکی ونیمههای شب ودومی باچشم گریان که - هایزرازآمریکازمان کارتر گفت برو، زیراکه که ازابتدا متکی به مردم نبودند. متاسفانه باگروگان گیری " کارتررفت وریگان آمد!! درحالیکه درآخرین لحظات محمد رضاشاه جبهه ملی را به تشکیل کابینه دعوت نمود ودکتر صدیقی درحضورسه شاهداز اوخواست چون همیشه نرود وبه نوشهرویا کیش برود که پاسخ داد" میخواهند من را نگهدارد وعازم انگلستان شد وگفت " من دوست انگلستانم " بدو اجازه ندادند وگفته شد انگلستان دوست ودشمن ندارد، انگلستان منافع ملی دارد/. برای توضیح بیشتر. این کودتاها - اولی روشنفکران ومبارزان مشروطه را ناکام گذشت با " اغتشاشات ساختگی که بیست گروه ناشناخته انجام دادند وزمینه رابرای کودتا فراهم کردند" ۱بابردن رضاشاه درزمان اشغال وجنگ دوم سربازان نیروهای روس - انگلیس - آمریکا بافضای بازواحزاب چندی روبروشدیم که جوانانی "کنشگراجتماعی" گردیده و در واقع "جنگ این بار با همه مصیبتها " قحطی حتی نان وفقر و ورشکستگی و.. تا. آزادی برای ما آورد، در دهه بیست احزاب متعدد سیاسی - حزب ایران - حزب مردم ایران - حزب توده با خرابکاریها - حزب پان ایرانیست پزشکپور شاهی- و منشعبین حزب پان ایرانیست فروهرها مصدقی - که بعد از کودتای ۲۸مرداد نهضت مقاومت ملی را تاسیس نمودند و به هنگام بازداشت در زمان تیمسار بختیار فرمانده حکومت نظامی فروهر سیلی محکمی بدو نواخت و بعد او را بشدت مورد ضرب و شتم قراردادند و نخشب چون ریز نقش بود" گفت آن بچه برود و رفت وبعد از یکی دوبار بازداشت به آمریکا رفت و آن جا بعد از مدتی مبارزه با ایرانیها علیه سلطنت پهلوی دوم همراه با دکتر شایگان، چمران - ایراهیم یزدی - قطب زاده و... بعد هم متاسفانه با سکته فوت نمود ""... بعد از بردن رضا شاه گروهی واکنشی تودهای شدند و گروههایی ملی که برامدن دولت ملی حاصل این "آگاهیهای اجتماعی و سیاسی" بود.
آنها که "تودهای شدند ونگاهشان به همسایه شمالی که چون نیک بنگریم همهاش آشتباه بود" انورخامهای ۲بعد از انشعاب ازحزب توده،. وفراتر "سیاوش کسرایی حماسه سرا که وقتی بعد ازسالها به مسکورفت به سایه وشاملو واخوان و... پیام داد که "باز فریب خوردیم که همهاش دروغ بود، وتوسط حقوق بشر ازآنجا به اطریش گریخت وآن جامرد"۳ ومهمترآنکه تعدادی ازنیروهای نظامی منجمله خلبانانی ازمشهدو... علیرغم " عرق میهنی " بدنبال تجزیه ایران ازاستانهای خراسان تا آذربایجان وکردستان بسود همسایه شمالی درزمان استالین بودند که بعد ازپیوستن به فرقه دموکرات آذربایجان به هنگام فروپاشی باگذار ازمرزایران به آن طرف، به قول خودشان بامشکلات عظیمی روبروشده، به اعتراف خود" این الاغها خیال میکردند آنجا بهشت است "عنایت اله رضاخلبان خاطرات و... فراتر "حزب توده که -. اینها با تظاهرات خیابانی درزمان دولت ملی تا توانستند با تبلیغات و روزنامههاشان کارشکنی نمودند و با پلیس وآرتش شاهنشاهی درگیر، منجمله در۲۳تیر ۱۳۲۳درتظاهرات بزرگی در جلوی مجلس. بادکلی بزرگ که به هنگام خواندن قطعنامه نفر او ل ازآن با لا رفته با خواندن ماده اول آن ازداخل مجلس با گلوله باران گارد شاهی سقوط و فوت نمود، نفردوم با خواندن ماده دوم به همچنین تا نفرسوم و... در واکنش دخالت یک واحد از پلیس با همراهی درحدودپنجاه نفر، و درگیری با باطوم و آجر که در دنبال افراد تودهای یک وانت سنگ و آجر همراه بود، در نتیجه در حدود بیست نفر کشته از افراد حزب توده و۳۰ نفر از پلیس با سنگ وآجرمجروح، بعلاوه قتل سرهنگ فرمانده شان- نوری شاد باآجر برسرش جلوی مسجد سپهسالارکشته شد، همراه با فحاشی روزانه روز نامههای حزب توده علیه دولت تازه کار مصدق - روزنامه به سوی آینده، سردبیرمحمود ژندی هربامداد - روزنامه شهباز هر شب، باشعار " مصدق جنایتکار عامل امپریالیسم آمریکا؟!! - دراین زمان کاغذ این روزنامهها " از سفارت روسیه علنا، وخرید روزنامههای بازگشتی توسط سفارت انگلیس بود"که مصدق آنهارا دردادگاه " توده نفتی - درپاسخ به دادستان نامید..، ازابتدا دهه بیست وضعیت همراه با اغتشاشات، جنبش گرسنگان، زندگی کوپنی که یکروز صبح در دولت قوام رادیو اعلام کرد- کوپنها ازدرجه اعتبار ساقط است، و باورشکستگی و سکته آنها که بسیار داشتند "، همراه سرکوب ارتش وکشتار اینها، تا دولت مصدق اولین دولت منتخب مردم را تضعیف نموده ومنجر به استعفا شد وکسی که از این آب گل الودماهی میگرفت شاه تازه کار و مورد حمایت آمریکا؟!!، و قوام السلطنه نخست وزیر شد با شعار "کشتیبان را سیاستی دگرآمد"۲۶تیر، بعد از چندروزسکوت گورستانی. درسیام تیر..، بیکباره نسل جوان ودوره گردها وکسبه بازار منفجر شد ه، سرهنگ قربانی که مامور ازرشت بود برای سرکوب وارد تهران شد جبهه مبارزان دانش اموزان دارالفنون ومدارس دیگر از خیایان اکباتان تامیدان بهارستان - وجبهه دوم ازبازار وکسبه سرچشمه به رهبری شادروان عباس قهرمانی، مورد هجوم نیروهای شهربانی بافرماندهی " شاهپور علیرضا" برادربزرگترو مغضوب شاه که بعدهاهواپیمایش دراطراف گرگان سقوط نمود وخود وسگش کشته شدند، که گفته شد توطئه دربار بود. همه اینها نشان داد که ما " برای اولین با از گذشتهها وفضای قرنها سکوت قبرستانی گذشتهایم.
در قسمت اول درخیابان اکباتان - بهارستان گروه اول - دانشجویی ازدبیرستان نظام، بالباس شخصی البته به نام امیر بیجاربا لباس شخصی که مورد حمله سربازی باسرنیزه قرار گرفته شروع به نوشتن شعار به دیوار وزارت فرهنگ سابق نمود " از جان خود گذشتیم - با خون خود نوشتیم - یا مرگ یا مصدق" و سپس مورد حمله سرهنگ اعزامی از گیلان " قربانی" و مغز او از پشت سر و پاشیدن آن بر دیوار با این عمل، جنایتی که تا مدتها مورد نظارت خبرنگاران داخلی وخارجی با تحیر ونفرت بوده اولین زلزله و واکنش اجتماعی به ویژه نسل جوان که درمیدان حضورداشت، دراین مقطع من شاگرد دبیرستان دارالفنون و همراه با همسالان و همکلاسیها در چند دبیرستان درخیابان ناصرخسرو در جلو حسن عینکچی و پسرش عینک فروش در ناصر خسرو- پیرمردی کور که گدایی میکرد به یکباره چشمانش باز شده با گرداندن عصایش در هوا با شعار پیروز باد مصدق و.... که در اولین حمله نظامیان منجمله پیرمرد کور- پسر عینگچی. و یخ فروش کنار خیابان و تعدادی دیگر مورد حمله یک دسته پلیس قرارگرفته تا فراتر روبروی وزارت فرهنگ قدیم در اکباتان که ما بودیم، دستهای دیکر که عدهای آن جاکشته شدند و من با عدهای از همکلاسیهام به کوچهای بن بست که مورد حمله قرار گرفته که درب خانهای بعد از چند خانه دیگر توسط پیرزنی باز شد و ما بدان جا هجوم آوردیم.
در این حرکت واکنشی درحدود سی نفر کشته شدند و مصدق یک بعد ازظهربه قدرت بازگشت ومجسلیان که اعتصاب کرده توسط مهندس حسیبی نماینده اعلام نمود مصدق پیروزشد به خانههایتان برگردید "، "شب هنگام تهران بدون پلیس وحکومت نظامی که به جای آنها جوانان کشیک دادند وپلیس اعلام کرد" تنها شبی بود که درتهران برای اولین بار دزدی نشد، شب هنگام دکتر مصدق به ابن بابوی رفت و هزینه قبر وکفن و دفن اینها را پرداخت" شاه حسینی، و شاه فرماندهی ارتش را به مصدق داد که گفته شد " شاه باید سلطنت کند نه حکومت " وبه بغداد گریخت از آنجا بکمک " ثابت پاسال ثروتمند ومدیر " پپسیی کولا"به ایتالیا و روم گریخت...
و در واقع حزب توده که زمینه ساز کودتا شد و بعد مرثیه خوان گذشته که "غرور گریه کرد" شاملو، اخوان با شعر" سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت. و...،.. شاعرانی معاصر و مدعیان روشنفکری ما را که همسایه شمالی استالینی فریفته که در میانه راه عدهای متوجه شده و هشدارها دادند که این "سرمایه داری دولتی است که به مراتب از سرمایه داری لیبرال خطرناکتر است" خلیل ملکی حزب نیروی سوم و منشعب از حزب توده و بعد حزب زحمتکشان دکتر بقایی- زیرا که سرمایه داری روسیه توسعه طلب جز غارت اقتصادی کاری دیگر نکرد و نداشت که خلیل متوجه شد و از ۵۳ نفر معروف انشعاب نمود، از نظری سرمایه داری دولتی که فراتر ازسرمایه با جان وروح انسان درفضای بسته کاردارد که هنوز برای جامعه روسیه " دموکراسی وحتی سوسیالیسم " یک آرزوبود والبته ادامه دارد. و امروز با باندهای مافیایی " نومانکلاتورها " روبروست. و آن روز "فئودالیسم صنعتی" نامیده میشد - - به علاوه میراث دار اینها بی پروایی پوتین در اوکراین در قتل عام مردم که حدومرز ندارد و متاسفانه متحد....... تا جریان نهضت ملی شدن نفت به رهبری دکتر مصدق که برای اکثریت جامعه بویژه نسل جوان غرورآفرین بود، که درآن در فضایی فراتر از ایدئولوژیهای مارکسیستی، استالینی اندک مدتی در حاکمیت " قانون و حقوق" بسرعت با لید. زیرا که علیرغم گذشته آزادی هایی را بعد از فرار رضاخان حتی "در اشغال متفقین" در بیان و نظر و تا نقد و تحزب و.. تجربه شد که سابقه نداشت، که درواقع هرحزب برای جامعه ما نوعی دانشگاه بود و" مسئولیتهایی که درنهادها ونهادسازیها دراحزاب سیاسی تجربه نمود که توسعه و پیشرفت کشوررا از عقب افتادگیها تضمین مینمود و نشان داد " که هر کشوری که حزب نداشت هرگز به توسعه و. پیشرفت نخواهد رسید" درنهضتی که با کنشگران دبیرستانی ودانشگاهی وحتی جوانان بازار و... بیکباره بعد ازجنگ و بردن دیکتاتور اول فراهم و آغاز شد در میدان بهارستان بارها با "میتینگها" فارغ از بیم و اضطرابها بسرعت گرد آمده و اعتراض نمودند. زیرا که دموکراسی و مجلس ملی را بعد از قرنها تجربه میکردیم که سابقه نداشت دولتهای نفتی و وابسته را علیرغم نسلهای گذشته در دیکتاتوری رضاخانی پایان یلفته، با کنشگرانی و جوانانی که به اصطلاح "به روز On line " بودند. حتی زمان شادروان مصدق درمورد جراید و روزنامههای فحاش تودهای بسوی آینده و روسوفیل - آتش و فرمان انگلوفیل- که روزی رییس شهربانی بدولت مصدق مراجعه و اطلاع داده تا توقیف شوند پاسخ میشنود آزاد باشند" روزنامه های که از کمکهای انگلیس و روسیه بهره میبردند که کاغذ روزنامه را سفارت روس میداد و بازگشتی ها را سفارت انگلیس میخرید " مصاحبه رضا مرزبان روزنامه نگا رچپ - در پاریس.
بستر برآمدن روشنفکران ملی و دینی تا حتی با تکیه به باورهای مردم ایران متوجه "سفارش عدالت تا قسط" درقرآن کریم و برنامه اقتصادی "سوسیالیسم برپایه خداپرستی" در مقابله با کار مارکس و حزب توده که از این بعدها در فرانسه مورد توجه قرار گرفت و چپهای "اخلاق گرا " نام گرفتند " کتاب نهضت خداپرستان سوسیالیست". ۴ و مستضعین و محرومین ایران در برابر تهاجم مارکسیسم و لیبرالیسم را بهداشتی نمودند.... زیرا که قبلا (مصدق نظام وابسته نفتی را به چالش کشیده، هنگامی که سخنرانیاش را در مجلس مانع شدند - بیرون مجلس برروی چهارپایهای رفته و فریاد زد "مجلس اینجاست" و با اشارهی انگشتش به مجلس ادامه داد" آن جادزدگاه است"). مجلسی که همه از رجال انگلوفیل و باندهای سیدضیا ء و قوام السلطنه تا دربار شاه و... بودند.) امری که چون نیک بنگریم " پیشنهاد ملی شدن نفت " انقلابی درحوزهی سیاست وجامعه بود که مارا فراتر ازتحقیرهای دیکتاتورهای وابسته به غرب به ویژه انگلستان میبرد و بیش از همه " حاکمیت ملی را که با بردن و آوردن دولتها هر از چندی با پیشنهادی سرگردان میکرد. در زمانی که قحطی و ورشکستگی را در اشغال متفقین تجربه مینمودیم.. در مجلسی که نماینده یزد دکتر طاهری اگر سرفه میکرد رای مثبت به لایحهی مورد نظر دربار و شرکت نفت انگلیسی میدادند و اگر عطسه میکرد رای منفی، نمایندگانی که برای منافع دربار و شرکت نفت با لایحه هایی که باید تصویب میشد، شب قبل مبلغی درب خانه هر کدام از وزرا میبردند، و مردم هنوز به حساب نمیامدند. و در روستاها که فقر بیداد میکرد رایشان با یک نها ر یامبلغ ناچیزی توسط زمین داران وخوانین خریده و... بادولت ومجلسی وابسته و.... در چنین شرایطی بود که جنبش ملی شدن نفت در برابر استعمار نفتی تا قدرت غیرقانونی دربار مستبد رهایی بخش بود، و در واقع " مشروطهای دیگر" که از یاد رفته بود و مردم با دیکتاتوریهای... بعد از مشروطه در واقع تحقیر میشدند، تا بالاخره که نسل عوض شده، و فراتر ازقرنها خواب و غفلت که در واقع نوعی "جهش" در برابر نسلهای گذشته بود که معتقد بودند " هر کاری میشود کار انگلیس هاست" و فراتر بعد از توطئههای دربار در سیام تیر که واکنش دوباره مردم را از دانشجو و دانش آموز و بازاری را در برابر دربار به کنش واداشت تا مصدق بابرنامه "سوسیال دمکراسی" به خاطر طبقات پایین در این جنبش که بیشترین تلاش ها را کردند به اجرا گذاشت " شادروان مهندس سحابی.... بدین خاطر بود که دنیای سرمایه و تکنیک و عواملش احساس خطر کرده و برنتابید. و امیدها برباد رفت. - و این نسل را برای مدتها گیج نمود تا نظریههای جنبش و انقلاب و الگو گرفتن از انقلابهای جهانی همراه با نوعی رمانتیسم انقلابی فارغ از رالیسم اجتماعی -فرهنگی - تاریخی و... که بعدها عوارض خود را داشت. که در همان مجلس در جایگاه تماشاچیان دانشجوی معترضی را اوباش درباری دست و پایش را گرفته به میان مجلس پرتاب کردند ۳ و هر جنبش اجتماعی را سربازان گارد شاهنشاهی از درون آن مجلس به خاک و خون کشیدند. در شرایطی که اکثریت در فضای بسته هنوز در روستا بود و با اقتصاد کشاورزی - خانخانی - رعیتی و... درخواب قرنها همچنان درسکوت قبرستانی زندگی میکرد.
در چنین شرایطی هرگونه "چه باید کرد؟" هنوز در زمین نبود. زیرا که شهرش هم پراز روستاییان بود"دولت آبادی. درصورتیکه باید به زمین میامدیم. وجهانی جدید میساختیم. که دنیای بعد ا زجنگ به سرعت ساخت. بعدها در کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد ۳۲ توسط دستورات " کرومیت روزولت از ایران - سرلشگر زاهدی - و سپس محمدرضاشاه که چون همیشه در خارج بود، با شرکت اوباش و فواحش انجام شد این کنشگران فورا در نهضت مقاومت گردهم آمدند و مبارزه را ادامه دادند در چنین اوضاع و احوالی در فضای بسته و خفقان قرارداد با کنسرسیوم نفت مرکب از آمریکا و انگلییس و فرانسه و حتی هلند " به قیمت از دست رفتن حاکمیت ملی" و.. البته با رشوهها به شاه و زاهدی و عوامل دیگر کودتا دادند بدینگونه، تا بعد از دهه ۳۰ که زاهدی عزل شد و در دهه چهل در دولت امینی که اینها در زمان او و البته تحت فشار دولت کندی از دموکراتها افشاشد۵ که گفت " ما پول دادهایم ونفرت خریده ایم" کتاب سیمای شجاعان جان اف کندی رییس جمهور آمریکا"درچنین فضایی بیکباره باترور کندی ماهم بااعدامها وسرکوبها که نوعی "فرهنگ تنفر" تا انتقام وانقلاب و... روربروز بیشتر توسط "ساواک " انباشته شد وزمینه ساز انقلاب گردید. تا جایی که شاعر درباری دررابطه با اعدام نوشت "ای شاه بس است پسررا جلوی پدر مکش - ویابرعکس پدررا جلوی پسر مکش". و اما انقلاب - تا بالاخره رهبری فقید در دهه چهل بعد از نصیحتها به شاه که حداقل "قانون اساسی را رعایت کن" وازسویی (هویدا نخست وزیروقت درجواب سوالی " پژشکپور" در مجلس که به او گفت " تو شخص دوم مملکتی بااین همه فساد وگرانی و.. وپاسخ شنید " مملکت یک شخص بیشترندارد وهمه نوکر اوییم!! "
در زمانیکه این پدر و پسر علیرغم قوانین مشروطه از ابتدا فراتر رفته و با کودتا هم مشروعیت قانونی نیافته و...، امری که امروز رضا پهلوی باید بدان توجه داشته باشد؟!! " و ضرورت. جمهوری را بعد از قرنها توسط مردم و نخبگان متوجه شود. امری که رهبری انقلاب با درک این موضوع بعد ازمدتها تبعید درترکیه وعراق درپاریس در میان خبرنگاران " جمهوری پیشنهادیاش را - چون جمهوری فرانسه اعلام نموده و در ایران راه حل را نظام " جمهوری اسلامی با رفراندوم " اعلام نمودند و فرمودند من طلبه آخوندها را میشناسم " مجله چشم اندازشماره... - که بازرگان و کاتوزیان توجه نکرده در جستجوی محلس موسسان که جایش ایران نبود بودند. امری که هشیاری او را نشان میداد. و عوارضش کویا فهمیده بود که درنهایت واکنشی به روند حوادث بعدی و جنگ بی سرانجام و فرمود" شاه باید برود" که بااستقبال همگان روبرو شد.
با همه حرفها در لحظات آخر شاه جبهه ملی را دعوت توسط دکتر صدیقی به تشکیل کابینه نمود منتها شاد روان دکتر صدیقی در حضور سه شاهد" دکتر امینی - دکتر سیاسی - ویک استاد دیگر" خواست که او چون همیشه درلحظات بحران نگریزد، حتی معروفست " ایت اله مطهری از اوخواست نرود" که او چون همیشه در لحظات بحران میگریخت، و او چون همیشه سر باز زد و بسوی اروپا و انگلستان پرواز نمود، با اظهار اینکه او دوست انگلستان است که پاسخ شنید " انگلستان دوست و دشمن ندارد انگلستان منافع ملی دارد. بعد از کشتارها قبل از انقلاب در شهرها که "من خود یکی را با پانصد نفرکه در خیابان امیر کبیر بر زمین ریختند"۷
شاهد بودم تا کشتار درزمان شریف امامی ومیدان ژاله..، انتشار نامه جعلی درروزنامه اطلاعات - وآتش زدن سینماها ورستورانها وبانکها وکودتای ناشیانه لشگرگارد و. آمدن هایزر وگریه شاه - انقلابی که با گل بر سربازان پیروزشده به ویژه درمیدانهای شهر "ژاله_ و.. در۲۲اسفند به خون کشیده شد که قرارنبود... درحالی که امام قبلا"ازشاه فقط یک میکروفون خواسته بود حتی برای همه ادیان "۸ وفراتر" آیت اله مطهری دردانشکده الهیات که گفت " اگربه حکومت رسیدیم حتی با مارکسیستها آزادانه به گفتگو مینشینیم"، وهنگامیکه من سوال کردم "کدام مارکسیستی را قبول دارید که با شما دردانشگاه به گفتگو بنشینید؟ " ۹ فرمود "انورخامهای " افسوس که اوایل انقلاب ترور شد. کسی که بیش از همه مورد اعتماد رهبری انقلاب بعلاوه "ایدئولوگ انقلاب " یعنی "جمهوری اسلامی" بود. هم او بود که دولت تکنوکرات بازرگان را معرفی کرد. تروری که پی آمدهای خود را داشت و بدتر از همه ترور ناجوانمردانه شهید دکتر کاظم سامی که از جضورش برای آیندهی ایران با اعتماد آیت اله منتظری میترسیدند، از گروه جاما که همه "تکنوکرات بودند در حالیکه ۴ وزیر در کابینه اول - کابینه بازرگان " داشتند و همراه با انقلاب و... شهید دکتر سامی کسی که طرح انقلابی ملی را درباره روابط مریض -پزشک - به ویژه مسئولیت مالی و... تا دولت که انقلابی در حوزه پزشکی و بیمارستانی بود.. قبلا این نصیحت " حداقل قانون اساسی را رعایت کن" توسط بسیاری افراد و گروههای دیگر چون احزاب سیاسی قبل از کودتا که در جبهه هایی چون" جبهه ملی و.... " جمع شده بودند مکرر بود. که متاسفانه گوش شنوایی نبود، زیرا که در دربار پهلوی در این مقطع فقط سفارشات سفرای انگلیس و امریکا شنیده میشد. کسیکه بحرین را با دریافت مبلغ ناچیزی از آمریکاییها برای استقرار نیروهای نظامی در واقع فروخت،. حاصلش انقلاب اسلامی شد که با تز "جمهوری اسلامی" بر دوران پادشاهی و دیکتاتوری مهر باطل زد که چون نیک بنگریم یک گام جلوتر از همهی تاریخ گذشته ما بود که تکیه بر اخلاق قبل از همه داشت به علاوه که در ادواری عدالت محور بود. چه عدالت و برابری همه برامده از گفتمان اخلاق است. سفارشی که همه ادیان توحیدی اگر تعمق کنیم غیر از آن سخنی ندارند. خصوصا "در اسلام که بیش از همه بر کرامت انسان به ماهو انسان نظر دارد آیت اله " محقق داماد "۱۰ - امری که در دوره تجدد هم در واقع بدان رجوع میشود "حجت الاسلام فیجی۱۱ - که بعد از تجدد - غرب به حقوق بشر در کشورهای خود متوجه شد منتها برای جهان سوم نه و... غارت و استعمار و استثمار با دولتهای دست نشانده تا... ادامه داشت. در نتیجه "مردم به خدا و مسجد در دورت شاهان پناه بردند " آندره فونتن روزنامه لوموند- پاریس ۱۲ پیامی که از سوی گروههایی متاسفانه درک نشد. حتی با خودی هایی که در مجلس به نخست وزیر منصوبش ۹۹نفر رای منفی دادند ولی اعتراضی نکرد. ۱۳، با انقلاب اسلامی که در هر صورت بسیاری مردم به خود آمدند منتها اکثریت هنوز در روستا بود و غافل از "خود و زمان" که تا این زمان هرگز تعریفی نداشت و مکان که بدتر هنوز فراموش شده که در جستجوی " کدخدای خوب " بودند، زیرا که فضا چون دوره قاجار و صفویه همیشه بسته بود. البته اینها عوارض خود را درآن شرایط انقلابی داشت. منتها امام در هر مورد به " رای مردم" سفارش داشت. و مردم که بیش از همیشه از هم گسسته بودند که" میزان رای مردم است". مدعیان روشنفکری مان با- وقت ناشناسی " گروگان گیری" نموده - تا - فرصت سوزیهای گروههایی "رادیکال" که عجله داشتند با تشویق روشنفکران رمانتیکی برآمده از دهه ۴۰ واکنشی که از انقلاب کوبا -چین و فراتر روسیه لنینی مارکسیستی الهام میگرفتند، با (پیران قومی که ازانقلاب مشروطه خاطره خوشی نداشتند) - نسلی که همه اینهارااگرچه ازسرگذراند که چون تعمق کنیم بخشی به خاطر "فقر تحلیل" تباه شد که نباید میشد. درجهانی که نشان میداد"حقی" برای غیرقائل نیست، اگرچه شعار حقوق بشرهم میداد ومیدهد درکویری که مردمانش هم بازمامدارا نش رابطهشان بر عدم تفاهم استوار بود کاش حداقل چنین نبود. "گروگان گیری اگرچه همهی مارا خوشحال نمود وشاید غرورگذشته را باز گرداند، ولی درآن شرایط بیشترین زیان را برای انقلاب وجامعه داشت که ازدولت تاشورای انقلاب همه ردنمودند " ۱۴زیرا که درآن مقطع دولت "تکنوکرات بازرگان " برای کشوری عقب مانده که نیاز به توسعه داشت توسط آیت اله مطهری معرفی شده بود، و با این عمل استعفا داد و البته پذیرفته نشد و روند حوادث دیگر شد. در این زمان ابراهیم یزدی از همراهان امام در جلسهای که در وزارت خارجه ترتیب داد تمام سران احزاب از چپ و راست برای نظرخواهی دعوت کرد "از مجاهدین - حزب توده ایران - فدایی خلق - مردم ایران و... که در نهایت اعتراض به حزب توده به خاطر وابستگی به سرآمد - رهبری فقید انقلاب که از فرانسه آمده بود استعفای بازرگان را چندین بار نپذیرفت تا روزی که ظهر هنگام بدو گفت اندکی صبر کند و.. سپس افزود" وضوداری جلو به ایست و خودش در نماز ظهر بدو اقتدا نمود و بعد تعدادی روحانیون حاضر در دفترش بدو پیوستند" ۱۵یعنی من ترا انقدر قبول دارم. و بعدها روزی به خاطر بیاناتی مورد اعتراض ابراهیم یزدی که بدو نزدیک بود قرارگرفت جواب داد" تو نمیدانی من گرفتار چه متحجرینی هستم؟!! " انقلابی که متاسفانه به خاطر ادامه جنگ و... با جام زهر قهرمانانه پایان یافت، امری که در وصیتنامه مکرر است و من که در پاریس بارها با ایشان تماس گرفته بودم در ایران تماسها گاهی میسر میشد و یکبار قبل از رفتن به جماران به حضور رسیده سوالی نمودم فرمود". چرا همه کارها را از من میخواهید؟ ولم کنید مگر من همیشه دولت تعیین کردهام؟!! "که نارضایتی ایشان را نشان میداد، ایشان اولین آخوندی بود که در برابر یکی دوتا سوال مذهبی در پاریس به من گفت "خودت عقل داری چرا از من میپرسی؟ "
پانوشت ها
۱- منتشره در روزنامههای "شرق و ایران"
۲-درفیلمی که در خارج پخش شد
۳-کریمپور شیرازی دانشجوی حقوق و روزنامه نگار که بعد از کودتا توسط اشرف به آتش کشیده شد چون بیش از همه او را افشا میکرد
۴- کتاب "نهضت خداپرستان سوسیالیست " محمود نکوروح
۵ - در زمان حکومت امینی در دهه چهل در مبارزه با فساد که رییس شهربانی تیمسار مقدم بازداشت و در بازجویی گفت " فقط ۱۵درصدمبالغ به من تعلق گرفت و مابقی متعلق به شاه شد"
۶- در دهه چهل در جواب نماینده مجلس محسن پزشکپور
۷- درخیابان ری
۸ - مهدی غنی در مجله چشم انداز
۹ - من در کلاسهای ایشان غالبا حضور داشتم
۱۰ - به نقل از "آخوند خراسانی و... "
۱۱- استاددانشگاه
۱۲- در اوایل انقلاب
۱۳- گفتند "ما ولایت ارشادی ایشان را قبول داریم
۱۴- این اعتراض در همان زمان از من در روزنامه شرق در ضمیمهای ویژه منتشر شد"
۱۵- از ابراهیم عینکچی که همان زمان با گروهی از نهضت آزادی و جاما به خدمت رهبری میرسند.
محمود نکوروح
دانش آموخته "مرکز مطالعات عالی علوم اجتماعی و EHESS-، ... " پاریس