ماجرای مدیریت باشگاه‌های پرسپولیس و استقلال مدت‌هاست که به یکی از بحران‌های مهم فوتبال باشگاهی ایران تبدیل شده است.

مدیران این دو باشگاه‌ از سوی دولت انتخاب می‌شوند و در اکثر مواقع بدون پاسخ‌گویی نسبت به عملکردشان جای خود را به مدیر بعدی می‌دهند. منتقدان می‌گویند این مسئله موجب شده هر مدیری که انتخاب می‌شود، تمایلی به اجرای برنامه‌های بلند‌مدت نداشته باشد و در مورد بدهی‌های باشگاه هم تا جایی که می‌تواند وقت تلف کند و پرداخت آن را به عهده مدیر بعدی بیندازد.

چنین سیاست‌هایی بارها موجب بسته شدن پنجره نقل و انتقالاتی این باشگاه‌ها شده است. در آخرین نمونه با این که پس از خروج استراماچونی از باشگاه استقلال چندین مدیر تغییر کرد، اما هیچ کدام حاضر به پرداخت این بدهی نشدند. حالا استقلال در حالی باید آن پول را، که با توجه به جریمه دیرکرد و سود آن چند برابر شده است، بپردازد که از باشگاه‌های آسیا هم اخراج شده است.

از سوی دیگر دولت چند باری اعلام کرده که می‌خواهد این دو باشگاه را به بخش خصوصی بسپارد. اما روند خصوصی‌سازی این باشگاه‌ها همواره با اما و اگرهای بسیار همراه شده و به نتیجه نرسیده است.

برخی منتقدان می‌گویند که محبوبیت بالای این تیم موجب شده تا حکومت علاقه‌مند باشد تا همواره آن‌ها را تحت کنترل داشته باشد.

همچنین پرسش‌هایی جدی درباره انگیزه اقتصادی بخش خصوصی برای خرید این باشگاه‌ها مطرح است، چرا که تبدیل کردن آن‌ها به شرکت‌هایی سود‌ده با دشواری‌هایی جدی روبه‌روست؛ از آن جمله حق پخش تلویزیونی که از بزرگ‌ترین منابع درآمد باشگاه‌های فوتبال در جهان است، از سوی تلویزیون حکومتی ایران پرداخت نمی‌شود.

ضمن اینکه با توجه به عدم شفافیت مالی این باشگاه‌ها، هنوز دقیق روشن نیست که هر کدام از این باشگاه‌ها چه مقدار دارایی و چه مقدار بدهی دارند.