زیتون - محمدرضا سرداری
کشورهای دموکراتیک سخن رایجی دارند با این مضمون که «دموکراسی مشق شب ماست»؛ یعنی نه صرفا برای رسیدن به دموکراسی، بلکه برای حفظ دموکراسی باید هر روز و شب تمرین کرد.
اپوزیسیون جمهوری اسلامی اعم از جمهوریخواه و مشروطهخواه، سوسیالیست، مسلمان و کمونیست سالها است ادعا میکند که برای برانداختن جمهوری اسلامی در حال مبارزه است.
غالب آنان نیز مدعیاند که قصد دارند تا پس از براندازی، یک حکومت دموکراتیک در ایران مستقر سازند. این ادعا پس از جنبش مهسا پررنگ نیز شده است. تشکیل دو ائتلاف سیاسی از اشخاص و احزاب با گرایشهای جمهوریخواه و مشروطهخواه از جمله منشور «همبستگی و سازماندهی برای آزادی» متشکل از چند فعال شناختهشده سیاسی با نام مخفف «مهسا» و همچنین «مرکز همگامی» متشکل از چند تشکل جمهوریخواه تلاش تازهای برای متحد کردن نیروهای سیاسی برای پیشبرد مسیر براندازی است. ائتلافهای جدید نوید استقرار یک حکومت دموکراتیک را میدهند. اما پرسش قابل طرح این است که این سازوکارهای سیاسی بر مبنای کدام اصول دموکراتیک بنا شده اند و دست کم چند درصد از ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی مقیم خارج از ایران را نمایندگی میکنند؟
واقعیتی است که تشکلهای متعلق به اپوزیسیون جمهوری اسلامی نیز همچون جمهوری اسلامی فرسوده شدهاند. بسیاری از سران آنان هم سن و سال مسئولان جمهوری اسلامی هستند و وارث کشمکشهای سیاسی آن دوره که آثار تروماتیک آن هنوز بر رفتار و گفتارشان مسلط است. از طرف دیگر نسل جدیدی که یا به تازگی از ایران خارج شده یا خارج از ایران رشد کرده است نیز این تشکلها و رهبران آنان را چندان نمیشناسد. برخی از چهرههای اپوزیسیون نیز که به صورت مستقل فعالیت میکنند، فاقد تشکل و مرام سیاسی مشخصاند. از این رو پایگاه اجتماعی و سیاسی این چهرهها را تنها از طریق تعداد دنبال کنندگان آنان در رسانههای اجتماعی میتوان تخمین زد.
با این وجود جنبش زن، زندگی، آزادی هنوز جاری است. چه در ایران و چه در خارج ایران همچنان اعتراضات، گفتوگوها، رایزنیها، نشستها و هماهنگیها برای آینده ایران در جریان است. پرسش این است چگونه میتوان از همه ظرفیتها استفاده کرد. چه از تجربه نسلی که زندگی خویش را پای انقلاب ۵۷ و تبعات آن گذاشته و امروز با کولهباری تجربه در حسرت روزی است که ایران آزاد شود؛ چه از نسل جدیدی که بیپروا به سوی آزادی پیش میرود؛ فارغ از این دغدغه که آینده سیاسی ایران به کدام سمت و سو خواهد رفت.
پرسش کلیدی این است که نقش اپوزیسیون در پیش ساخت یک نظام دموکراتیک و کارآمد در ایران چیست؟ اقدامات گروههایی که عمر آنان بعضا از عمر جمهوری اسلامی نیز بیشتر است و ائتلافهایی که اخیرا با ترکیب برخی از همین گروهها و فعالان سیاسی و فرهنگی شکل گرفته چه کمکی میکند به ایجاد یک ساختار دموکراتیک برای ایران در حد و انتظار منطقهای که در آن به سر میبریم؟ طرح این سوال و پاسخ بدان در ابتدا بسیار پیچیده به نظر میرسد اما واقعیت چنین است. گروههای اپوزیسیونی که ایرانی دموکراتیک را آرزو میکنند، میتوانند برای رسیدن به این خواسته ابتدا یک ساختار دموکراتیک برای خویش ایجاد کنند.
در ادبیات ما مثلهای فراوانی است از این جمله که سخن گفتن صرف، بدون اقدام موثر نمیتواند ما را به مقصد مشخصی برساند. روی این سخن بیشتر با جمهوریخواهان است. هر چند به نظر نمیرسد جمهوریخواهی خاستگاه کمتری نسبت به مشروطهخواهان، طرفداران جمهوری اسلامی یا گروههای اتنیکی، کمونیستی و حتی مجاهدین خلق داشته باشد؛ اما صدای جمهوریخواهان به دلیل ضعف رسانهای، شبکه انسانی ضعیف و پراکنده کاری کمتر به گوش میرسد. با این حال میتوان به جرات گفت که احتمال دستیابی به یک ایران دموکراتیک در حکومتی که جمهوریخواهان در آن اکثریت باشند، به واقعیت نزدیکتر است. از این رو جمهوریخواهان مقیم خارج از ایران برای اثبات این ادعا میتوانند با حفظ سلایق و تنوع خویش زیر چتر دو اصل مهم جمهوریخواهی و یکپارچگی سرزمینی برای ایران، یک جبهه سیاسی به شیوه دموکراتیک ایجاد کنند؛ به نحوی که رهبران این جبهه منتخب جمهوریخواهانی باشند که در شهرها و کشورهای مختلف خارج از ایران زندگی میکنند. تشکیل این جبهه سیاسی فراگیر به شیوه دموکراتیک با برگزاری انتخابات منطقهای امکان پذیر است. در ادامه میکوشم تا روند برگزاری چنین انتخاباتی را توضیح دهم.