«حزبالله» یک گروه شبهنظامی است که به پروژه ایران خدمت میکند و این حقیقت را رهبران این گروه بارها اعلام کردهاند
طارق الحمید - ایندیپندنت فارسی
طبق معمول، هرگاه اسرائیل بهدلیل تجاوزهایی که علیه فلسطینیها یا اماکن مقدس انجام میدهد، در موضع محکومیت بینالمللی قرار میگیرد، شبهنظامیان منطقه با چنان سادهدلی سیاسی وارد عمل میشوند که صحنه را کاملا تغییر میدهند و این امر باعث میشود جامعه جهانی بهگونهای با اسرائیل همدردی نشان دهد که تلآویو سزاوار آن نیست.
در اینجا تنها در باره موشکهایی که بهتازگی از جنوب لبنان بهسمت اسرائیل شلیک شد، صحبت نمیکنم؛ بلکه میخواهم در باره جریانی از سادهلوحی سیاسی صحبت کنم که مدتها است ادامه دارد، درحالیکه هیچ دستاورد مهمی برای فلسطینیها یا آرمان فلسطین نداشته است.
در واقع، موشکهایی که پنجشنبه گذشته از جنوب لبنان شلیک شد و اسرائیل «حماس» را به دستداشتن در آن متهم کرد، درحالیکه حزبالله هرگونه نقشی در آن را انکار کرد، به وضوح نشان میدهد بهرغم جنگهایی که بدون توجیه واقعی علیه نوار غزه بهراه انداخته شد، منطقه با یک سادهلوحی سیاسی مکرر روبهرو است.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
البته بدیهی است که شلیک موشک به اسرائیل از جنوب لبنان، چه کار حماس باشد و چه کار سایر جناحهای فلسطینی و حتی شبهنظامیان، بدون تایید حزبالله و البته ایران انجام نمیشود.
اسرائیل طبق معمول با بمباران غزه و جنوب لبنان، به حمله موشکی پاسخ داد؛ اما در این میان، نه سودی به فلسطینیها رسید و نه حزبالله واکنشی از خود نشان داد؛ در حالیکه اسرائیل با منحرفکردن افکار عمومی به پیروزی چشمگیری دست یافت. این امر باعث شد تصمیمها برای محکومیت هجوم به مسجدالاقصی، به حمایت از اسرائیل بهدلیل حق دفاع از خود تبدیل شود و دیگر خبری از اختلاف و ناسازگاری در اسرائیل به گوش نرسد و توجه همگان به این موضوع معطوف شود که نتانیاهو چه خواهد کرد!
اکنون آیا سادهلوحی سیاسی بیش از این میتواند وجود داشته باشد؟
حقیقت این است که حماس، حزبالله و سایر شبهنظامیان، سادهلوحهای سیاسیاند که هیچ ارتباطی با دولت یا مفاهیم آن ندارند. آنها نه پیوندی با سیاست دارند و نه میتوانند از آن استفاده کنند، بلکه تنها زبان ترور، بحرانسازی و تخریب مفهوم دولت را میفهمند، بهویژه اینکه آنها اساسا به نظام و دولت عربی اعتقادی ندارند.
«حزبالله» یک گروه شبهنظامی است که به پروژه ایران خدمت میکند و این حقیقت را رهبران این گروه بارها اعلام کرده و در عمل نیز ثابت کردهاند؛ بنابر این، دیگر جایی برای انکار این امر مسلم وجود ندارد. همچنین جنبش حماس محصولی از سازمان اخوانالمسلمین است که به دولت ملی اعتقادی ندارد و معتقد به امت (اسلامی) است و این ماجرای دیگری است که بحث پیرامون آن به درازا میکشد.
پرسشی که همیشه باید با صدای بلند مطرح شود، این است که جنگ سال ۲۰۰۶ بین حزبالله و اسرائیل چه دستاوردهایی درپی داشت؟ یا اینکه حاصل پنج جنگی که در نوار غزه شعلهور شد، چه بود؟ البته حقیقت مسلم این است که گروههای شبهنظامی، ازجمله حماس، حزبالله و دیگران، نه مسجدالاقصی را نجات دادند و نه وضعیت فلسطینیان را بهبود بخشیدند. آنها نه اقدامی برای بهبودی زندگی مردم لبنان انجام دادند و نه گامی در راستای صلح برداشتند؛ بلکه حزبالله با نوک قلم، نه با موشک، توافق تعیین مرزهای دریایی لبنان و اسرائیل را به رسمیت شناخت و درنتیجه، خود این حزب به ضامن امنیت دریایی اسرائیل تبدیل شد.
بهدور از تئوریهای توطئه رایج در منطقه، تنها چیزی که این شبهنظامیان از سادهلوحی سیاسی به دست آوردهاند، این بوده که نفرت و انزجار ملتهای عرب علیه آنها تشدید شده است. علاوهبر این، شهروندان فلسطین، لبنان، سوریه و عراق نیز بهشدت از آنها متنفر شدهاند. در واقع، سادهلوحی سیاسی این شبهنظامیان به جایی رسیده که باعث ایجاد نظریهای شده است مبنیبر اینکه گروههای شبهنظامی مستقر در منطقه به همان میزان که برای تحقق اهداف دولت ایران خدمت میکنند، در خدمت اهداف اسرائیل نیز قرار دارند.
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط