Monday, May 8, 2023

صفحه نخست » شاهزاده رضا پهلوی در قامت یک دولتمرد

0_indi.jpgایندیپندنت فارسی - علیرضا نادر

اینکه دولت اسرائیل اهمیت پهلوی را به رسمیت شناخت، نباید جای تعجب داشته باشد

شاهزاده رضا پهلوی این روزها به نظر همه‌جا هست. پسر ۶۲ ساله پادشاه فقید ایران ماه گذشته به همراه همسرش، والاحضرت یاسمین، به اسرائیل سفر کردند. در این سفر همگان برخوردی شاهانه با شاهزاده داشتند؛ از اسرائیلی‌ــ‌ایرانی‌هایی که در پی تصاحب کشور به‌دست اسلام‌گرایان در سال ۱۹۷۹ از وطنشان گریخته‌اند تا اسحاق هرتزوگ، رئیس‌جمهوری اسرائیل.

پیش از این سفر تاریخی شاهزاده، در ماه فوریه نیز دیدارهای او با کنشگران دیاسپورای ایرانی و رهبران اروپایی در کنفرانس امنیتی مونیخ را شاهد بودیم؛ رویدادی که معمولا مقام‌های جمهوری اسلامی همچون محمد جواد ظریف، وزیر خارجه سابق، در آن شرکت می‌کنند.

شاهزاده اواخر ماه فوریه هم در پارلمان بریتانیا در مورد آینده ایران سخن گفت و مدت کوتاهی بعد، در باشگاه مناظره آکسفورد (آکسفورد یونیون) سخنرانی کرد و در آنجا با استقبال هزاران نفر از حامیان خود مواجه شد. او سپس در پارلمان اروپا در بروکسل حاضر شد و از این نهاد خواست سپاه پاسداران را در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار دهد.

عروج شاهزاده در صحنه جهانی شاید اتفاقی تازه به نظر برسد اما محبوبیتش در داخل ایران به هیچ وجه تازگی ندارد. ایرانیان سال‌های سال است که نه تنها علاقه خود به پهلوی را در خیابان‌ها فریاد می‌زنند که خواهان بازگشت او به ایران شده‌اند.

پشتیبانی مردمی در سطح کشور و نظرسنجی‌های اخیر نشان می‌دهند که پهلوی به عنوان چهره اصلی اپوزیسیون در مقابل جمهوری اسلامی ظاهر شده است.

محبوبیت روزافزون پهلوی و عروجش در صحنه جهانی در لحظه‌ای حساس از تاریخ ایران از راه می‌رسد.

جمهوری اسلامی از زمان مرگ مهسا امینی ۲۲ ساله که در سپتامبر ۲۰۲۲ به دلیل «بدحجابی»، با شورشی مردمی روبرو بوده است. این حکومت از آن پس به نزاع تظاهرات‌ گسترده مردمی رفت و با کارزار روبه‌رشدی از نافرمانی مدنی به رهبری جوانان ایران و به خصوص زنان مواجه است.

شورش کنونی آخرین پرده از سلسله خیزش‌هایی است که در دسامبر ۲۰۱۷ (دی ۹۶) آغاز شدند. در آن زمان بود که ایرانیان علنا اعلام کردند رهبران خود را نمی‌پذیرند و خواهان جایگزینی آن‌ها با دموکراسی سکولارند.

شاهزاده پهلوی میراث‌دار دودمانی ۵۴ ساله است که گرچه در نهایت سرنگون شد، به نظر بسیاری، آورنده تجدد به ایران بود.

علی‌رغم سرکوب مخالفان جمهوری اسلامی، علاقه به خانواده سلطنتی در داخل ایران هرگز از میان نرفت اما تظاهرات‌ سال ۲۰۱۷ اولین باری بود که ایرانیان این احساسات خود را این‌قدر علنی مطرح کردند و برخی تظاهرات‌کنندگان حتی از شاهزاده خواستند کشورشان را رهبری کند. شعارهایی همچون «رضا شاه، روحت شاد» (که منظور از آن رضا شاه، پدربزرگ شاهزاده رضا پهلوی، بنیان‌گذار ایران معاصر است) به شعارهای کلیدی علیه رهبری کنونی جمهوری اسلامی بدل شدند.

جایگاه شاهزاده رو‌به‌رشد است و احتمالا همچنان ارتقا خواهد یافت. بسیاری از ایرانیان خواست او برای برپایی دموکراسی انتخاباتی سکولار را که روزی بتواند جای آخوندها را بگیرد، نویدبخش می‌دانند.

شاهزاده در ضمن در برقراری ارتباط با مردم عادی قابلیتی مثال‌زدنی دارد که می‌تواند مایه حسرت سیاستمداران و اعضای خانواده‌های سلطنتی باشد.

در زمانی که ایرانیان کاملا با فقدان اعتماد (نتیجه ده‌ها سال اختلاف انداختن اسلام‌گرایان بین مردم) مواجه‌اند، ارزشمندترین دارایی شاهزاده اعتمادی است که هموطنانش به او دارند.

مهم‌ترین نکته این است که شاید بتوان گفت شاهزاده توانسته است شکاف بین حامیان سلطنت مشروطه و منادیان جمهوری را پر کند. شاهزاده اصرار دارد سرنوشت ایران را باید مردمش در یک همه‌پرسی تحت نظارت بین‌المللی در پی سرنگونی حکومت، تعیین کنند. او که با نظریات مقاومت مدنی گاندی و نلسون ماندلا آشنایی عمیقی دارد، از ایرانیان خواسته است به مقاومت غیرخشونت‌آمیز در برابر حکومت متوسل شوند تا از خونریزی‌‌هایی که در کشورهای نزدیک ایران همچون سوریه شاهد آن بوده‌ایم، اجتناب شود.

شاهزاده از آشوبی که در پی سرنگونی صدام حسین در کشور همسایه ایران، عراق، درگرفت، باخبر است و خواهان تلاش برای آشتی ملی و استفاده از نیروهای پایین‌رتبه و میان‌رتبه دستگاه‌های جمهوری اسلامی در جامعه پس از انتقال است.

شاهزاده به‌روشنی می‌خواهد از اشتباهات (و خشونت) روند بعثی‌زدایی و انحلال ارتش صدام در عراق جلوگیری کند.

جامعه بین‌المللی متوجه محبوبیت مردمی پهلوی و کارنامه دموکراتیک او شده است؛ اما این اورشلیم است که با برخورد با سفر پهلوی به عنوان سفر دوفاکتو دولتی (که شامل دیدار با نخست‌وزیر، بنیامین نتانیاهو، بود) بیشترین تدبیر را از خود نشان داده است.

اینکه دولت اسرائیل اهمیت پهلوی را به رسمیت شناخته است، نباید جای تعجب داشته باشد. پیش از سال ۱۹۷۹، اسرائیل متحد سرسخت ایران بود و از کارآیی‌های درون ایران درک عمیقی دارد. موساد توانسته است با کارآمدی مرگبار درون دستگاه‌های امنیتی جمهوری اسلامی نفوذ کند.

مهم‌تر آنکه رهبران اسرائیل باور دارند سرنگونی حکومت تنها راه توقف خطر برنامه هسته‌ای ایران است که موجودیت اسرائیل را تهدید می‌کند.

متاسفانه به نظر می‌رسد دولت بایدن نظر دیگری دارد. واشنگتن نه تنها به دنبال احیای توافق هسته‌ای ناکام سال ۲۰۱۵ است، که به پهلوی و عروج روبه‌رشد جهانی او کاملا بی‌توجه بوده است.

احیای برجام بسیار به نفع حکومت خواهد بود؛ چرا که ده‌ها میلیارد دلار از دارایی‌های مسدودشده خود را به دست خواهد آورد. این مبالغ تنها به تحکیم حکومت ایران کمک می‌کنند؛ در حالی که این حکومت شمار بیشتری از مردم خود را می‌کشد و امنیت منطقه و جهان را به خطر می‌اندازد.

اما به نظر این موضوع برای دولت بایدن اهمیت چندانی ندارد. این دولت جنبش دموکراسی‌خواهی ایران را موضوعی می‌داند که توجهش را از توافق هسته‌ای پرت کرده است و نه فرصتی برای بهبود منافع امنیت ملی آمریکا.

با این‌ همه، مردم ایران با یا بدون حمایت آمریکا به نظر مصمم‌اند رهبری کنونی را سرنگون کنند.

نقش آینده شاهزاده در ایران هنوز به‌روشنی تعیین نشده است اما اعمالش نشان می‌دهد که نقشی در سطح بالا و سیاسی خواهد بود.

سفرهای جهانی او احتمالا ادامه خواهند یافت؛ در حالی که ایران همچنان درگیر ناآرامی است و مردمش برای دموکراسی مبارزه می‌کنند.

شاهزاده همواره می‌گوید: «تنها ماموریت من در زندگی این است که روزی را ببینم که ایرانی‌ها پای صندوق‌های رای می‌روند و سرنوشتشان را خودشان تعیین می‌کند».

به نظر می‌رسد آن روز از هر زمان دیگری در تاریخ ایران نزدیک‌تر است.

این مطلب نخستین‌بار در روزنامه نیویورک‌پست منتشر شده است



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy