ایران وایر - گزارشهایی از درگذشت «فخری خوروش»، بازیگر شناخته شده سینما و تئاتردر بیمارستانی در شهر لسآنجلس آمریکا منتشر شده است.
این بازیگر سرشناس بعد از یک دوره طولانی، در سن نود و سه سالگی و بعد از سالها مهاجرت و دوری از صحنه تئاتر و سینمای ایران، از دنیا رفت.
او که نقشهای ماندگاری در سینما، تئاتر و تلویزیون ایران ایفا کرده است، در سال ۱۳۸۴ به دلیل سکونت دو فرزندش در آمریکا به این کشور مهاجرت کرد.
آخرین نقشآفرینی او یکسال پیش از مهاجرت، در فیلم «یک بوس کوچولو» ساخته «بهمن فرمانآرا»، بود.
«پرویز پرستویی»، بازیگر سینما، در صفحه اینستاگرام خود نوشت که فخری خوروش «هنرمند پیشکسوت تئاتر و سینما که سالها در غربت زندگی میکرد، روز شنبه ساعت ۸ و ۳۰ صبح به وقت لسآنجلس» درگذشت. او همچنین از فخری خوروش بهعنوان «هنرمند تکرار ناشدنی» نام برد.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
فخری خوروش متولد ۱۰خرداد۱۳۰۹ خورشیدی در کرمانشاه بود و پس از پایان تحصیلات در دانشسرا، به معلمی و تدریس در مدارس پرداخت، اما در سالهای آغازین معلمی برای اولینبار با نقش آفرینی در یکی از اجراهای «دستهای آلوده» نوشته «ژان پل سارتر»، تئاتر را آغاز کرد و از سال ۱۳۳۴ خورشیدی نیز با بازی در فیلم سینمایی «برای تو» به کارگردانی «صادق بهرامی»، به فعالیت هنری در سینما رو آورد که حاصل آن بازی در بیش از چهل فیلم سینمایی است.
او در فاصله سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۸۴ دستکم ۱۵ فیلم سینمایی و در فاصله ۱۳۳۹ تا ۱۳۸۱، در تعداد زیادی از سریالهای تلویزیونی بازی کرد.
نقش او در سریال امیرکبیر در کارهای بعد از انقلاب او ماندگار شد.
فخری خوروش از معدود زنان بازیگری بود که در کنار چهرههایی چون «پروانه معصومی»، «شهلا ریاحی«، نادره [حمیده] خیرآبادی»، «مهین شهابی» و «جمیله شیخی» از موج برخوردها، احضارها، و مصادرههای پس از سال ۱۳۵۷ جان به در برد و اجازه یافت تا به بازیگری در سینما و تلویزیون ادامه دهد.
او درباره برخوردها با بازیگران در دوران پس از انقلاب گفته بود: «بعد از انقلاب، هر شب یک سری از هنرمندان را میخواستند تا سوال و جواب کنند، هرچه بود اسم من نیامد و بعد از یک مدتی از من خواستند تدریس کنم و هنرپیشه تربیت کنم.»
فخری خوروش همچنین در سالهای پایانی زندگی خود در مصاحبهای، با انتقاد از مردسالاری در ایران و تاکید بر اینکه به زنان اجازه داده نمیشود رشد داشته باشند و به جایگاه واقعی خود دست پیدا کنند، گفته بود: «در مورد خود من هم اتفاقاتی افتاد که متاسفانه نمیتوانم بگویم و با من باید به گور برود.»