Tuesday, Jul 25, 2023

صفحه نخست » سخنی چند با رضا پهلوی: وظیفه شما به عنوان رهبر جنبش نجات و آزادی میهن چیست؟

rpbanner.jpgبهرام فرخی - کیهان لندن

در این دوران پر تلاطم که ۴۴سال از حکومت قرون وسطایی ملایان بر ایران عزیزمان می‌گذرد و دیگر طبل رسوایی این رژیم خونخوار در سرتاسر کشور به گوش می‌رسد، و در نزدیکی گرامیداشت روز ۱۶سپتامبر سالروز «جنبش زن زندگی آزادی» می‌خواهم با شما چند کلامی ‌درددل کنم.

تا جایی که مطالعات من اجازه می‌دهد و جواب‌هایی که در دیدار با شما، دریافت کردم، شما فردی تربیت شده در دامن مادری فرهیخته و تحصیلکرده در مرکز دموکراسی لیبرال در جهان آزاد هستید، به ایده‌های سوسیال دموکراسی غربی تا حدی نزدیک هستید و تا حدودی از ایده حکومت‌های موروثی به دور.

چنین نشد که شما نیز در عنفوان جوانی چنین مسئولیت سنگینی را بسان پدر تاجدارتان بر عهده بگیرید، بلکه اکنون با کلی تجربه سیاسی که ناشی از ۴۴ سال تبعید ناخواسته در غرب است، وارد چنین میدان مبارزه‌ای می‌شوید که سرانجام آن رهایی وطن‌مان ایران از دست دژخیمان ویرانگر ایران و ایرانی است. فرزندانتان هم در غرب به دنیا آمده و در همانجا تحصیل کرده و با دموکراسی غربی مانوس شده‌اند.

در شرایط کنونی که از خوب و بد روزگار اپوزیسیون داخل و خارج کشور کسی را به فرهیختگی و دموکراسی‌خواهی و دلبسته به مام وطن و برخوردار از وجهه بین‌المللی و عدم وابستگی به قدرت‌های دیگر مثل شما را ندارد و کمتر کسی حتی در جناح جمهوریخواهان به موضع و پتانسیل شما در خارج و «مشروعیت» و حقانیت شما در داخل کشور در بین مردم رنجدیده ایران واقف نیست.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

با این شرایط این وظیفه ملی و انسانی شما در مقابل هموطنان ما در داخل کشور است که مسئولیت رهبری مبارزه برای نجات و آزادی ایران را با شجاعت و درایت قبول کرده و برای برقراری دموکراسی در کشور اقدام کنید.

قبل از هر چیز لازم است به مشکلات بر سر راه شما در اجرای این مسئولیت خطیر اشاره‌ای بکنم.

جامعه داخل و خارج ایران جامعه‌ای رنگارنگ و پر از تنوع فکری و سیاسی است؛ علاوه بر این کشورمان از تنوع فرهنگی ازجمله قومی و مذهبی بر خوردار است که نقطه‌ی قوت آن به شمار می‌رود.

البته نباید فراموش کرد که این رژیم سفاک وطن‌فروش هرچند در تمامی ‌رسته‌های اقتصادی و فرهنگی که منجر به خوشبختی و رفاه مردم ایران می‌شده ،شکست خورده، ولی گذشته از سرکوب خونین، در یک مورد بسیار با موفقیت عمل کرده و آن پخش بذر نفاق در میان مردم ایران بطور عام و در میان اپوزیسیون بطور خاص است.

درباره حکومت آینده ایران بارها قلمفرسایی شده ولی به سادگی می‌توان متوجه شد بنا بر شرایط ژئوپلیتیک کشور و توشه دموکراسی موجود پس از ۴۴سال حکومت این خبیثان بر کشور، دو نوع فرم حکومت می‌تواند برای کشورمان راهگشا باشد که ضامن دموکراسی و آزادی نیز هستند:

۱-حکومت مشروطه پادشاهی که شخص شاه پدر معنوی کشور یکپارچه ایران باشد.
۲-حکومت جمهوری پارلمانی که شخص رییس جمهور منتخب توسط پارلمان نماد وحدت ملی کشور محسوب بشود بعلاوه دو مجلس شورای ملی و سنا.

البته همانطور که بارها شخص شما تاکید کرده‌اید، انتخاب فرم حکومت به فردای سقوط رژیم موکول شده و تا روز سقوط رژیم از هرگونه بحث و جدل در مورد فرم حکومت آینده باید خودداری کرد که مبادا موجب تفرقه در صفوف اپوزیسیون در داخل و خارج کشور شود.

برگردیم به مشکلات سر راه شما در رهبری اپوزیسیون.

همانطور که اشاره کردم جامعه ایران جامعه‌ای رنگارنگ و متنوع است؛ در گوشه‌های چپ و راست این اپوزیسیون گروه‌هایی هستند که به هیچ وجه زیر پرچم رهبری شما نخواهند رفت و اگر هم به نوعی اظهار همکاری کنند در بهترین حالت «رفیق نیمه‌راه» خواهند بود و در بدترین حالت از هر سو که بتوانند به شما و جنبش ملی ایران خنجر خواهند زد.

گروه‌های کمونیست در جناح چپ همانطور که بارها اعلام مواضع کرده‌اند قصد شخم زدن ایران را دارند که بر روی خرابه این کشور، رژیم کمونیستی مورد دلخواه خود را به حکومت برسانند و هیچ عجله‌ای هم برای سرانجام کار ندارند و از نظر آنها زمان فاکتور مهم برای نجات ایران و بازگشت آزادی به وطن نیست.

این نیروها در هیچ کشور دموکرات در مصدر قدرت نیستند و فقط حضور پارلمانی آنها تحمل می‌شود. بنابراین حق فعالیت در چهارچوب قانون اساسی آینده ایران را نیز خواهند داشت.

در جناح راست هم گروهایی هستند که دموکراسی و آزادی برای کشور دغدغه‌ی آنها نیست و فقط به تعویض عمامه با تاج نظر دارند. آنها به دنبال دیکتاتوری سلطنتی هستند که با افکار سیاسی شما سال‌های نوری فاصله دارد. اگر اشتباه نکنم این گروه‌ها در این ۴۴سال که از تبعید نا خواسته شما می‌گذرد، بارها در صدد تعویض شما به عنوان جانشین حکومت مشروطه نیز بر آمده‌اند! البته ناگفته نماند که اگر حکومت شاه فقید با تمامی ‌توانمندی‌ها و خدمات گسترده به ایرانی که پس از انقلاب مشروطه و طی دوران پهلوی‌ها مدرن شده بود، آنگونه مورد عتاب و قدرنشناسی از طرف مردم در دوران انقلاب ۵۷ قرار گرفت، بخشی از مسئولیت آن به عهده همین گروه‌های افراطی سلطنت‌طلب است که اطراف پدر شما را احاطه کرده بودند. بخشی هم برمی‌گردد به توطئه‌ای که قدرت‌های بزرگ علیه شاه فقید به علت مواضع‌اش در دفاع از منافع ملی ایران از سال ۱۹۷۳ ایجاد کردند.

البته سخن گفتن درباره این موضوع پس از گذشت نزدیک به نیم قرن پایانی ندارد و همچنان در مورد آن گفته و نوشته خواهد شد بدون آنکه الزاما همه ابهامات روشن شوند.

اما علاوه بر این دو طیف، گروهی بازمانده از انقلاب ۵۷ هم هستند که هنوز بر این خیال‌اند که مردم ایران پس از حدود نیم قرن دیکتاتوری فرقه‌ای و اسلامی، حاضرند بار دیگر نوعی منادیان اسلام فرقه‌ای را به رهبری خود بپذیرند. نکته قابل توجه اینکه این گروه در داخل ایران هوادار و دلبسته‌ای ندارد و تمامی ‌هیاهوی آنها مربوط به خارج کشور و لابیگران جناحین رژیم است.

و حال باز می‌گردیم به مردم معترض ایران که به نظر می‌رسد اکثریت را در ایران تشکیل می‌دهند.

آنها پس از تحمل ۴۴ سال دیکتاتوری فاسد آخوندها و باندهای مافیایی مرتبط با آنها ،اینبار عاشق لیبرال دموکراسی و سیستم اقتصادی دنیای آزاد هستند که ضامن پیشرفت و توسعه کشور خواهد بود،در این طیف از ایده‌های سوسیال دموکرات تا لیبرال دموکرات وجود دارند و از نوع حکومت، هم از طرفداران پادشاهی مشروطه تا سیستم جمهوری دیده می‌شوند ولی نقطه ثقل تمامی ‌این گروه‌ها و ایده‌ها، ملی‌گرایانی هستند که فقط و فقط به آینده میهن می‌اندیشند؛ ایرانی دموکرات و آزاد و سکولار که حقوق بشر بر جامعه آن حاکم باشد و هیچکس در آن کشور احساس تنهایی و اقلیت بودن نداشته باشد و همه ایرانیان در آن هموطن خواهند بود و برای اعتلای خانه‌ی ملی خود خواهند کوشید از هر تفکر سیاسی و از هر قوم و مذهب و جنسی که باشند.

حال وظیفه شما به عنوان رهبر این جنبش نجات و آزادی وطن چیست؟

مردم کشور ما شخصیت‌های خاص و مورد اعتماد خود را دارند و به شدت به رهبر کاریزماتیک علاقمندند و در نبود دموکراسی در کشور، خواستار یک رهبر با صلابت هستند که با یک تیم همکار که در مقابل ملت احساس مسئولیت کرده و به وظایف خودش با شفافیت تمام عمل کرده و با صدای واحد خواستار سرنگونی رژیم شود و هدفی جز نجات و آزادی و آبادی ایران نداشته باشد، کار کند.

بنابراین وظیفه شماست که رهبران دیگر گروه‌های ملی‌گرا را که به فرادی دموکرات و آزاد ایران می‌اندیشند به زیر یک پرچم آورده و فارغ از جمهوریخواهی و یا مشروطه‌خواهی ،همه نیروهای آنها را در داخل و خارج بسیج کنید و راهکار مناسب با یک برنامه دقیق برای مبارزه با رژیم از اعتصابات تا اعتراضات و تا بی‌اعتبار کردن رژیم در خارج ارائه دهید و برای دوران گذار یک ایده مشخص و مناسب را در دیدگان جهانیان، چه افکار عمومی کشورهای مختلف ‌و چه سیاستمداران آنها قرار دهید. شما به خوبی مطلع هستید که یک اپوزیسیون منفعل و پراکنده ،هرگز حمایت قدرت‌های ذینفع در سقوط رژیم را به دست نخواهد آورد.

علاوه بر نقشه راه و برنامه دقیق، لازم است که هرگونه افراطیگری در هر جریانی از سوی همه آنها محکوم شود. این جریانات چه پادشاهی‌خواه و چه جمهوریخواه‌ ممکن است تعدادی از طرفداران خود را از دست بدهند ولی هم میلیون‌ها تن از قشر خاکستری را به خود جذب خواهند کرد و هم سایبری‌های رژیم منزوی خواهند شد زیرا دیگر تحت پوشش افراط بین این جریانات مخاطبی نخواهند داشت.

هموطنان خارج کشور بسیار دلبسته پیام‌های آزادی و دموکراسی و حقوق بشری برای وطن هستند.

اما پیام‌های شما به سوی مردم داخل ایران، علاوه بر اهداف دموکراتیک، می‌بایست بیش از پیش بر خواست‌ها و حقوق مادی و اقتصادی آنها تکیه کند؛ از هزینه‌های روزانه و حقوق شاغلین و بازنشسته تا اجاره و گرانی و قیمت‌های لگام گسیخته نیازمندی‌های زندگی. کمر مردم ایران در فقر و تنگدستی می‌شکند و این حکومت تمام سرمایه و ثروت کشور را خرج تبلیغات فرقه‌ای و شبه‌نظامیان و برنامه‌های اتمی و موشکی می‌کند. به همین دلیل پیام‌های شما می‌بایست بیش از همیشه حاوی امیدواری بیشتر برای بهتر شدن وضعیت زندگی مردم و فرزندان آنان در فردای سقوط رژیم باشد تا مردمی که به شدت در امور اقتصادی به زانو در آمده و اسیر تارهای عنکبوتی این رژیم فاسد شده‌اند، به تدریج بپا خیزند و بساط این جرثومه‌های فساد را از میان برچینند.

*بهرام فرخی دانش‌آموخته علوم سیاسی و روابط بین‌الملل از دانشگاه رم و ساکن ایتالیا است.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy